از مهرنوش موسوى

به آذر مدرسى ريئس هيئت دبيران

رونوشت به ک ـ م و مشاورين ک ـ م

رفقاى عزيز !

به نظر من بحثهاى اخير و اظهار نظرهاى رفقاى ک ـ م از جنبه هايى آموزنده و در برگيرنده نکاتى ميباشد، از جنبه هايى مانند نامه رفيق کيوان نکات قابل نقد و بررسى را جلوى روى ما ميگذاردـ اما مهمترين مسئله ايى که توجه مرا به خود جلب کرد اينکه رفقاى کميته با فعل سوم شخص مفرد راجع به خودشان حرف ميزنند، اينکه رهبرى حزب فاقد کارکتر يک رهبرى کمونيستى است و مثلأ رفيق کيوان مدتهاست که به اين باور است و يا نامه هاى رفقاى ديگرى که کمابيش به اين نکات اشاره دارد، گويى دارند راجع به کسان ناشناس ديگرى حرف ميزنند، نه اينکه خود آنها جز اين صف رهبرى هستندـ به نظر من حتى در نقد و بررسى صف رهبرى هم بايد هر کس با احساس مسئوليت نسبت به خود و سهم خود در اين جا صحبت و توضييح دهد که چرا چنين است و از همه مهمتر نقشه اش براى برطرف کردن اين نقاط ضعف چيست ؟ اينگونه اظهار نظرها که شخص هيچ گونه بديل و تلاشى را منعکس نميکند، قبل از اينکه راهگشا باشد، پراکندن نوميدى را به دنبال خواهد داشت ـاين حزب و آينده آن به تلاش و فعاليت مشخص تک تک ما آدمهاى زنده گره خورده است، نميشود اين پروسه را حذف کرد، در باره مضمون اين تلاش ننوشت و آنوقت به پيشگويى اين آينده پرداخت ـ

اميدوارى به آينده اين حزب تمامأ به تلاش اميدوارانه تک تک ما گره خورده است ـ

اما اين بحث با سئوال معينى شروع ميشود، صورت مسئله اين است که جنبش کمونيسم کارگرى و حزب در شرايط بيمارى نادر، با چه مشکلاتى روبرو خواهد شدـ حتى اگر اين تنها سناريوى مقابل ما نباشد که من اميدم اکنون بزرگتر از گمانم به چنين وضعيتى است، در هر حال نادر مشخصأ اين سئوال را پيشاروى ما گذاشته است ـبه نظر من حزب با شرايط دشوارى مواجه ميشودـ نقش نادر در اين جنبش و در اين حزب بر کسى پوشيده نيست، نه در چشم دوستان ما و نه در چشم دشمنان ما اين نقش پوشيده نيست ـ اولين اتفاقى که ميفتد اينکه جنبش و سنت و افق منصور حکمت و به طبع حزب کمونيست کارگرى زير ضرب دشمنان ما قرار ميگيردـ حمله وسيعى به جنبش کمونيسم کارگرى و حزب از جانب کل جرياناتى که هميشه زير ضرب ما بوده اند، و فرصت را مناسب ميابند شکل خواهد گرفت و در دشمنى عليه ما متحد خواهند شدـ نه اشتباه نکنيد، منظورم حمله به منصور حکمت نيست، کارى که هميشه جواز ورودشان به صف اين دشمنى بوده و هست، اين بار چه بسا که در مدح و ثناى وى هم کتابها نوشته شودـ مدح و ثنا گفته ميشود تا به ما بقبولانند که فقدان نادر يعنى فقدان اميد و باور به پيروزى، يعنى شکست، يعنى برباد رفتن سنتهايش، قهرمانش ميکنند تا نشان دهند جنبشى در کار نبود، تاريخى نيست ـ

فشار صف دشمنان ما ميتواند در شرايط عدم آمادگى صف رهبرى حزب کمونيست کارگرى، باور به پيروزى کمونيسم و کسب قدرت سياسى در صفوف ما را، باور به هر آنچيزى که بيش از بيست سال است جريان منصور حکمت براى آن جنگيده را تضعيف و وحدت سياسى جنبش ما و به تبع آن وحدت تشکيلات را زير سئوال ببردـ به نظر من عدم باور و عدم اطمينان به پيروزى کمونيسم و شايستگى و توان حزب براى کسب قدرت و خاتمه دادن به اين اوضاع که ناشى از فشار روزمره صف ارتجاع به جنبش ماست شدت ميگيردـ مدح و ثناى منصور حکمت به دليلى براى دميدن در شيپور عدم امکان پذيرى پيروزى جنبش منصور حکمت و افق ما بدل ميشود، بذر نا اميدى و بى باورى به تغيير اين اوضاع با چاشنى قدرت و باور به منصور حکمت مد روز ميشود، اينبار در صفوف خود ما امکان دارد با فحش و ناسزا به منصور حکمت ما را ترک نکنند ، اين بار پشت کردن به منصور حکمت با درود و زنده باد منصور حکمت توأم خواهد بودـ

اين فشار سياسى ميتواند اگر ما از هم اکنون آگاه و هشيار نباشيم عرصه نبرد مارا افق ما را منحرف کرده به جدال ميان شخصيتها براى پرکردن حفره ساخته و پرداخته شده به کجراه بکشاندـ به جاى عقب راندن اين موج از لحاظ سياسى و با به دست گرفتن افق سياسى منصور حکمت اگر از هم اکنون تجهيز نشويم قبل از هرچيز صفوف رهبرى ما تضعيف وبه دنبال اين فشار روانه شودـصف رهبرى حزب ما يعنى تک تک ما در مقام رهبرى اين حزب و جنبش کمونيسم کارگرى بايد تلاش وسيعى را براى پيشروى، براى معنا کردن پيروزى و باور به آن در سنت منصور حکمت در دستور بگذاريم، از منصور حکمت به شيوه و رسم و سنت اين جنبش به دفاع برخيزيم، افق ترسيم شده وى را جلو روى خود بگذاريم، در دوره ايى سخت کوتاه نياييم و براى تحقق اين افق بر تلاش متحدانه خود بيفزاييم ـ فشار صف دشمنان کمونيسم را با هشيارى نه فردا که از همين امروز خنثى کنيم ـ صفوف اين جنبش را به تداوم راه فرابخوانيم و عملأ نشان دهيم که توانايى و شايستگى به سر انجام رساندن اين بار به مقصود را داريم ـ قرار نيست کسى منصور حکمت بشود، منصور حکمت تاريخ خاص خودش را داردـ اما اين تاريخ سنتهايى دارد که به دست گرفتن آن تداوم راه منصور حکمت و پر کردن حفره هايى است که نادر در نامه اش به آن اشاره ميکندـسنت منصور حکمت اين است که در مقابل فشار و مقابله صف ضد کمونيستى ارتجاع کوتاه ننشسته است ـ حتى زمانى که کسى باور به حرفهايش نداشته است ـ مرعوب نشده عقب ننشسته است، از لابلاى اوضاع سياسى و اين حملات راه پيشروى جنبش را شناخته است، راه را نشان داده و به همراه پيشروى اين جنبش دستاوردهاى معينى را ساخته و تثبيت کرده است ـ يکى از اين دستاوردها تحزب يافتن بخشى از اين جنبش کمونيسم کارگرى است ـ به نظر من به درجه ايى که صف رهبرى و ما بتوانيم در وراى اين دشواريها و حملات پيروزى را مدام معنى کنيم، بر تلاشهاى سياسى خود براى کسب قدرت سياسى بيفزاييم، با ناباورى و مسخ کردن منصور حکمت شجاعانه بجنگيم و در پس اين تلاشها وحدت و يکپارچگى صفوف حزب کمونيست کارگرى را تأمين و تثبيت کنيم، به خودمان باور کنيم، بجنبيم و جلو صحنه ظاهر شويم، احترام و اعتماد شايسته ايى را از سوى اين جنبش نصيب خود خواهيم کردـ به هر درجه ايى ما با تلاش و روشن نگرى ثابت کنيم که پيروزى ممکن است، ثابت کنيم که نقشه اش را داريم، جواب سئوالات مردم را داريم، با پراکندن اوهام مقابله مى کنيم ، آدم حى و حاضر، رهبران قابل اتکا و سازش ناپذير و به شدت مطمئن جلو صحنه قرار مى دهيم اين دوره را با کمترين خسارت پشت سر ميگذاريم ـ در اين تصوير ما کنار منصور حکمت ايستاده ايم ـاين دوره را پشت سر خواهيم گذاشت به شرطى که از ميان صفوف رهبرى ما از هم اکنون پا پيش گذاشته و از هم اکنون با اين تلقى هاى آشکار و پنهان به مقابله پرداخته، موجى را که به سوى ما سرازير خواهد شد مهار کنيم و صف متحد و مصمم و آماده شده حزب و کادرها را جلويش بگذاريم ـ آمادگى سياسى، آمادگى ادامه پيشروى و براى پيروزى و براى کسب قدرت سياسى بدون کوتاه آمدن حتى يک سانتى متر از هر آنچه نادر گفته و ما سخت به آن باور داريم ـ حفظ وحدت و يکپارچگى تشکيلات در اين صورت هدفى در خود نيست، براى مقابله متحد و متشکل عليه موج ضد کمونيستى به جنبش ماست و براى تضمين پيروزى جنبش ماست ـ اين وضعيت را بايد جدى بگيريم، خود همين باعث ميشود دريابيم که يک صف رهبرى با درايت داريم، در غير اين صورت غافلگير خواهيم شد ـ سايه هاى چنين اوهامى از هم اکنون در ميان ما در گشت و گذار است، تلاش متحدى را بايد در دستور بگذاريم ـ در سرلوحه اين تلاش مقابله با هر گونه شبهه ايى به امکان دستيابى و تحقق افق کمونيسم کارگرى و آنهم تلاش براى کسب قدرت سياسى و پيروزى است ـ در اين زمينه کم داريم، تلاش کم داريم، شناخت و حساسيت کم داريم ـ خود اين تلاش اولين قدم براى پر کردن حفره هاست ـ