نقل از کمونيست ١٢٤

 

قطعنامه مصوب پلنوم ششم کميته مرکزي

حزب کمونيست کارگري – حکمتيست

آذر ١٣٨٥ – دسامبر ٢٠٠٦

 

در مورد اوضاع کنوني سياسي در ايران

 بعد از شکست انتخاباتي جمهوري خواهان در آمريکا

 

1 -  اپوزيسيون ناسيوناليست پرو غرب ايران و جريانات قوم پرست افق و اميد خود به سرنگوني جمهوري اسلامي را به دخالت يا اعمال فشار آمريکا گره زده اند. در نتيجه رابطه دولت آمريکا و جمهوري اسلامي و تناسب قواي ميان آنها در سطح بين المللي را در افکار مردم به يکي از مولفه هاي تناسب قوا در جنبش سرنگوني جمهوري اسلامي در داخل ايران تبديل نموده اند.

2 -  بر اين متن، شکست بوش و جمهوري خواهان در انتخابات آمريکا که به معني  پيروزي اسلام سياسي بود، به شکست اميد به راه حل آمريکائي براي سرنگوني جمهوري اسلامي و مهمتر از آن به مقهور شدن در مقابل جان سختي جمهوري اسلامي نه تنها در مقابل آمريکا بلکه در مقابل جنبش سرنگوني معني شده است.

3 -  شکست انتخاباتي بوش و جمهوري خواهان، عقب نشيني هاي دولت هاي انگليس، اسرائيل و آمريکا در مقابل اسلام سياسي در خاورميانه به شکست افق متحدين سياسي آمريکا يعني ناسيوناليسم عظمت طلب طرفدار غرب و همچنين نيروهاي ناسيوناليست قومي و بويژه ناسيوناليسم کرد تبديل شده است.

4 -   گرچه جامعه ايران کماکان در متن يک مبارزه سنگر به سنگر در عرصه هاي مبارزات اقتصادي کارگري، مبارزه براي آزادي هاي سياسي، مبارزه براي حق زن، مبارزه براي خلاصي فرهنگي و غيره قرار دارد اما  در نتيجه نفوذ افق و ايده هاي جريانات راست و قوم پرست در ميان مردم، شکست افق اين جريانات تبديل به ايجاد يک فضاي انتظار و فترت در تحرک مردم در سرنگوني جمهوري اسلامي شده است.

 

همه اين رويدادها صحت تحليل ها، پيشبيني ها، هشدار ها و سياست هاي تاکنوني حزب در قبال اوضاع سياسي ايران و بويژه حقانيت نتيجه گيري هاي کنگره اول حزب و قطعنامه هاي آن را نشان ميدهد. پلنوم ششم کميته مرکزي ضمن جلب توجه همگان به مصوبات کنگره اول حزب و خواست پيگيري و انجام آنها توسط دفتر سياسي و همه کميته هاي حزبي، بر تعقيب اهداف زير تاکيد ميگذارد:

 

1 -     حزب ما، موظف است مبارزه براي سرنگوني جمهوري اسلامي و براي آزادي و برابري را مطابق مصوبات کنگره باز سازي کند. اين کار تنها از اين حزب ساخته است. حزب امروز بايد بيش از هميشه به عنوان لولاي اتحاد، اهرم قدرت يابي و سازمانده و رهبر مبارزه مردم عمل کند.

2 -     در سطح اجتماعي و سياسي بايد شکست سياسي اپوزيسيون ناسيوناليست به تثبيت افق و مطالبات ما و عروج مجدد جنبش سرنگوني به زير پرچم چپ تبديل شود. پلنوم از رهبري نشسته حزب ميخواهد که بيشترين تلاش براي تثبيت و رسميت دادن به معني چپ از سرنگوني جمهوري اسلامي را در وسيعترين سطح ممکن در اپوزيسيون به عمل آورد.

3 -     پلنوم بويژه بر اجراي سريع نکاتي که در قطعنامه کنگره اول "درباره اوضاع ايران و مصاف هاي حزب کمونيست کارگري – حکمتيست " اصرار دارد. حزب حکمتيست بايد خود را به عنوان يک حزب کمونيستي، اجتماعي توده اي مدرن و رزمنده و ماگزيماليست بازسازي کند.   

4 -      يکي از اهداف ما از ميدان بدر کردن و حاشيه اي کردن جريانات ارتجاعي و سناريو سياهي از فضاي سياسي ايران بوده و هست. حزب ما بدون ترديد نيروي اصلي در مبارزه عليه قوم پرستي، بويژه در کردستان، بوده است. در شرايط امروز که افق سياسي اين جريانات با شکست بوش به ياس محدود شده است، پلنوم از تشکيلات کردستان حزب ميخواهد که تمام  تلاش خود را براي روشن کردن ماهيت جريانات قوم پرست براي مردم و بويژه براي کارگران و زحمتکشان در کردستان انجام دهد و نشان دهد که راه مبارزه موثر عليه جمهوري اسلامي و تضمين آزادي و برابري پيوستن به صفوف حزب حکمتيست و مبارزه به زير پرچم اين حزب است.

5 -      پلنوم توجه همه کميته هاي حزبي را به اين واقعيت جلب ميکند که دوره آينده اولويت تمام با ساختن حزب است. منظور از ساختن حزب تنها جنبه تشکيلاتي، با همه اهميت آن، آن نيست. حزب در داخل و خارج کشور بايد به بستر عمومي کمونيسم و چپ در ايران تبديل شود و در انطباق با سياست هاي کنگره اول و اين پلنوم، به عنوان لولاي اتحاد در مبارزه مردم و بويژه طبقه کارگر ظاهر شود. پلنوم ضمن تاکيد بر جنبه سازماني، تشکيلاتي حزب که بايد بر اساس مدرن ترين و منضبط ترين معيارهاي موجود قرار گيرد، بر جنبه ساختن اجتماعي و سياسي حزب، بر ضرورت جذب و سازمان دادن طيف وسيع رهبران، آژيتاتورها، فعالين و سازمان دهندگان کمونيست به حزب و کمک به آنان براي تبديل شدن به رهبران اجتماعي تاکيد ميگذارد. حزب حکمتيست بايد به عنوان يک حزب کمونيستي سياسي – اجتماعي مستحکم ساخته شود.  

6 -     پلنوم از رهبري نشسته حزب ميخواهد که بطور ويژه

i.       به امر ساختمان حزب در داخل کشور توجه کند و به آن نيرو و منابع مالي اختصاص دهد.

ii.    در اين دوره تشکيلات حزب در خارج کشور را به صورت يک سازمان موثر، مدرن و اجتماعي باز سازي کند و تضمين نمايد که تشکيلات حزب در خارج کشور علاوه بر نمايندگي کردن حزب، منابع مالي لازم را براي اداره امور مرکزي حزب را تامين خواهد کرد.   کميته مرکزي بخصوص از همه اعضاي خود ميخواهد که در اين راستا نقش فعالي در خارج کشور برعهده بگيرند.