از: امان کفا

١٣ اوت ٢٠٠٤

در مورد نامه دبير شماره ٧

به حميد تقوايى

١. من عضو کميته مرکزى حزب کمونيست کارگرى هستم. منتخب کنگره ٤ حزب کمونيست کارگرى هستم. مدتهاست که فرم هاى عضويت و کادر اين حزب را پر کرده ام. اساسنامه، موازين و سبک کار اين حزب و کميته ها و ارگانهايش را هم مى شناسم. اما قبل از اينکه به من بگوييد تابع اکثريت باشم، لطفأ اول ثابت کنيد که چه زمانى و يا در کدام اجلاس رسمى، تابع اقليت بودم، تا بعد من هم به سهم خود به شما پاسخ دهم. تا آنزمان لااقل به من عضو کميته اى که شما را به دبيرى خود انتخاب کرده است، اين احترام را بگزاريد و مرتب متهمم نکنيد. من هم حداقل مثل بقيه، تبعيت شما در زمانى که رأى اکثريت را براى ليدرى نياورديد را ديدم، با اين وجود هيچوقت به شما و همراهانتان نگفتم که تابع اکثريت باشيد، لابد چون فکر کردم که تکرار اين بديهيات تنها به معناى بى احترامى به عضو کميته مرکزى اين حزب است.٢. شما خود از پيش اعلام داشته ايد که اکثريت کادرها و اعضا اين حزب با شما هم نظر هستند. هنوز که هيچ رأى رسمى از کادرها و اعضا حزب در دست نيست. البته اين مسلمأ حق شماست که نظر خودتان را در مورد نظرات کادرها و اعضا اعلام داريد. و طبيعتأ به همان اندازه هم حق من و بقيه که اين نظر شما را درست، واقعى، يا غير واقعى و واهى و پوچ و ... ارزيابى کنيم. به همين ترتيب موارد «اصولى» و يا «غير اصولى» . خوشبختانه مصوبات، ضوابط و سبک کار و غيره اين حزب، جملگى در اختيار همه ما و شما قرار دارند. فراتر از آنها، اما، باز هم نظر شما، تنها نظر شماست، تا اينکه زمانى، جلسه يا گردهم آيى رسمى، ... آنها را هم «اصول» اين حزب تعيين و تصويب کند. شخصأ بعد از اين همه سال، فکر مى کنم که درک نسبتأ روشنى از اصولى و غير اصولى دارم، يا لااقل اينقدر که در حد عضو اين کميته مرکزى باشد و با افتخار بايد بگويم که از آنچه اصولى مى دانم تا بحال تخطى نکرده ام.٣. شما باز خود تصميم گرفتيد که ما کميته مرکزى را «تهديد» کرده ايم و «گروکشى» کرده ايم، و بعد از ما مى خواهيد که بگوييم دست از اين تهديد و گروکشى بر داريم! و تازه ناراحتيد که چرا به اين خواست شما پاسخ «مثبت» نمى دهيم، و اين را دليل قانع کننده اى مى دانيد که اعلام داريد پلنوم کميته مرکزى، اجلاس کميته اى که شما را انتخاب کرده، «مشروعيت نخواهد داشت و تصميماتش معتبر نخواهد بود»! شايد به شما کمک کند که لحظه اى تأمل کنيد و بياد داشته باشيد که هنوز حزب کمونيست کارگرى وجود دارد، کميته مرکزى وجود دارد. در حقيقت تنها و تنها به همين دليل ساده است که شما اجازه داريد که نامه دبير (دبير کميته مرکزى) بنويسيد. لابد اين ادعا «غير اصولى» است. بدانيد و مطمئن باشيد، که اين کميته مرکزى است که شما را انتخاب کرده، و در هر پلنوم خود، لااقل طبق سنت اين حزب، اين تصميم خود را بررسى مى کند، و همچون ديگر تصميمات خود، به هيچ وجه نيازمند به گرفتن اجازه «مشروعيت» از شما ندارد. ٤. حميد تقوايى، دبير کميته مرکزى، نمى خواهم که به گذشته هاى دور و قبل از تشکيل اين حزب بروم. اما لااقل در اين حزب، از اولين روز تأسيس آن، هيچگاه به کسى اجازه و يا اين حق داده نشده است که تصميم بگيرد که عضو کميته مرکزى با چه نظر، ديد، پرچم و يا هرآنچه شما مى ناميد مى تواند در پلنوم شرکت کند. اين جزو حقوق من عضو کميته است که در پلنوم شرکت کنم، در تصميم گيرى ها شرکت کنم، رأى بدهم، تأثير بگذارم و از ديگران تأثير بگيرم. در پلنوم، در جلسه رسمى کميته مرکزى، شما هم، حميد تقوايى، مثل من و ديگران يک عضو کميته مرکزى هستيد. روشن است که اين هم جزو حقوق تمامى اعضا کميته مرکزى در پلنوم است که با شما و آنچه «اصولى» مى دانيد، مخالفت کند.مسئله اصلى، اما، اين است که آيا شما و همراهانتان حاضريد تابع نظر اکثريت باشيد و تصميم اقليت خود را در عدم برگزارى پلنوم به تبعيت از اکثريت بکنار بگزاريد؟ هنوز بايد به شما يادآورى کرد که تشکيل پلنوم کميته مرکزى نيازمند سمينار و رأى اعضا و کادرها نيست؟ جلسه حداقل ٦ ماه يکبار کميته مرکزى، پلنوم حزب، مصوبه است، و اين شما، دبير کميته مرکزى هستيد، که بايد در مورد عدم تشکيل پلنوم و تخطى از اين مصوبه، در جلسه پلنوم پاسخگو باشيد. نظر شما در مورد مشروعيت و يا عدم مشروعيت پلنوم نه تنها هيچ ربطى به اين مسئله ندارد، بلکه فقط نشانگر تصور بقايت نامشروع شما از موقعيتتان است. من هم به سهم خويش منتظر پاسخ مثبت شما به رعايت مصوبات کميته هستم.

نامه دبير شماره ٧

رفقامن در نامه دبير شماره ٥ و در نامه سرگشاده و در سمينار اخير از رفيق کورش و همراهانش خواستم که دست از تهديد جدائى بردارند و تابع اکثريت باشند. امامتاسفانه جواب مثبتى از رفقا دريافت نکرده ام. رفقا پلاتفرم اعلام نشده اى را شرط باقى ماندن در حزب کرده اند و ميگويند اگر پلنوم با آن موافقت نکند راه خود را جدا خواهند کرد. اين اصولى نيست. اين گروکشى و در فشار قرار دادن کميته مرکزى است. رفقا همچنين از هم اکنون اعلام کرده اند که به کنگره نخواهند آمد. يعنى اجلاس عاليترين ارگان حزبى را "در شرايط حاضر" مضر ميدانند و برسميت نميشناسند. (ضرورت کنگره را در نوشته جداگانه اى توضيح داده ام). اين شرط و شروطها مغاير پايه اى ترين اصل حزبيت يعنى تبعيت اقليت از اکثريت است. اگر اکثريت با پلاتفرم رفقا مخالف باشد و يا اکثريت خواهان برگزارى کنگره باشد همه ما بايد تابع باشيم. عدم پايبندى به تصميم اکثريت سنگ بر سنگ حزب بجا نميگذارد. من به رفقا گفتم "اگر به پلنوم ميآئيد بايد تابع اکثريت باشيد" و از آنان خواستم تهديد جدائى را کنار بگذارند اما متاسفانه هنوز جوابى نداده اند و همچنان بر موضع غير اصولى "يا قبول پلاتفرم يا جدائى" پافشارى ميکنند. روشن است که هر کس در هر مقطع که بخواهد ميتواند از حزب جدا شود. آنچه کاملا غير اصولى و غيرقابل قبول است اعلام از پيشى و مشروط جدائى آنهم از جانب بخشى از کميته مرکزى حزب است. با پرچم انشعاب نميتوان به پلنوم آمد. به نظر من پلنومى که تحت فشار چنين تهديدى تشکيل شود مشروعيتى نخواهد داشت و تصميماتش معتبر نخواهد بود. ازينرو من مصرانه از رفقا ميخواهم که

١- دست از تهديد جدائى بردارند و شرط قبول پلاتفرم براى باقيماندن در حزب را کنار بگذارند٢- در صورتيکه اکثريت ( اکثريت کميته مرکزى و يا کادرها و اعضا) خواستار تشکيل کنگره شدند به اين تصميم احترام بگذارند و کنگره را برسميت بشناسند. در صورتيکه جمع ٢١ نفره به اين خواست من پاسخ مثبت ندهد از نظر من پلنوم ٢١ و تصميماتش اعتبار نخواهد داشت.

رفقا

من خواستار حفظ وحدت و انسجام حزب هستم. و عميقا معتقدم اين وحدت و انسجام تنها حول پلاتفرم و سياستهاى راديکال و ماکسيماليستى، سياستهائى که در مباحث اخير روشن شد که بخش وسيعى از کادرهاى حزب مدافع آن هستند، امکانپذير است. به نظر من اگر انشعاب زودرس به حزب ما تحميل نشود، کل حزب، حتى کسانى که امروز به هر دليلى از کورش حمايت ميکنند حول اين سياستها گرد خواهند آمد. اگر جمع ٢١ نفره چنين فکر نميکند در حزب بماند و ثابت کند که اشتباه ميکنم!

زنده باد حزب کمونيست کارگرى

حميد تقوائى

١٢ اوت ٢٠٠٤