از مريم کوشا

سه نکته

١٧ اوت ٢٠٠٤

به همه اعضا و کادرهاى حزب،

١- اسد گلچينى در متن مورخ ١٦ اوت خود نکات فراوانى نوشته است که به اصل بحث اختلاف سياسى موجود در رهبرى حزب نميپردازد و فقط درمورد افراد صحبت ميکند. فکر ميکنم حزب ما بايد روى مباحث سياسى اى که کورش مطرح کرده صحبت کند و نه اشخاص. دلم نميخواهد مشغله اعضا و کادرها به اين نوع بحثها باشد و اصل مطلب فراموش شود.

٢- ولى لازم است که اين نکته را اينجا بگويم و ميخواهم در تاريخ اين حزب ثبت شود. اسد گلچينى در مطلب خود نوشت: "من ديگر مسئول اين نيستم که على جوادى با همه موفقيت هايش در عرصه خودش نتوانست ٤ نفر را دور خود متحد کند و يا آذر ماجدى بتواند همين کار را بکند و يا اصغر يک روز به آرزويش برسد که تشکيلات کانادا يک قدم در جهت فعاليت در شان فعاليت حزب بگذارد و .... کورش در دوران ليدريش توانست اين را نمايندگى کند. چرا که از جمله يک دليلش اين بود که در طول ٨، ٩ سال همراه نادر بود و اين حزب را ميشناخت."

چندين بار فکر کردم که آيا واقعا بايد اين نامه را بنويسم يا نه؟ آيا اين خود به دل مشغولى بيخودى تبديل نميشود؟ آيا در دامن مسير بحث شخصيتها بجاى بحث اصلى سياسى نميافتم؟ چيزى که خود اسد به آن دچار شده و چيزى که خودم در بالا به آن اشاره کردم. دارم تلاش ميکنم که در آن زمين بازى نکنم. آيا بيکارم که بقول معروف آخر عمرى بيايم و بگويم اين حزب به مبصر و معلمى که چرتکه قبولى و مردودى شاگردانش را در دست گرفته احتياج ندارد؟ هر چه فکر کردم ديدم حرفى که اسد در بالا زده واقعا بى لطفى و تحريف حقايق است.

من مثل اسد برخورد نميکنم وگرنه کوله بارى از نمونه دارم که ثابت کنم آذر ماجدى، اصغر و على جوادى بيشتر از کورش مدرسى اين حزب و اهداف آنرا در زمان نادر و در غياب او نمايندگى کردند. فقط چند سوال از اسد ميکنم. (و بعد ميروم سر نکته مهمى که ميخواهم در اين نوشته بگويم.) جواب اين سوالات را هم نميدهم چون هم خود اسد و هم کسانى که اين نامه را ميخوانند جوابش را ميدانند. آيا منظورت از اينکه على جوادى ٤ نفر را دور خود جمع نکرده همسايه هايش است يا صدها نفر در ايران؟ اولى يک حزب سياسى اجتماعى را نمايندگى ميکند يا دومى؟ کوهى از برنامه هاى سياسى راديويى، تلويزيونى، نشريه اى، سمينارى آذر ماجدى (که اگر همه را چاپ کنيم چندين کتاب قطور ميشود) فقط براى خود مشغولى بوده يا به هزاران نفر افق و خط سياسى کمونيستى داده؟ آيا اکثريت اعضاى حزب و تعداد زيادى از مردمى که صداى آنها را ميشنوند جزو اين ٤ نفر هستند؟ آيا آرزوى اصغر اين بود که تشکيلات کانادا خوب کار کند که او مثلا ثروتمند شود؟ يا اينکه اهداف کمونيستى حزب در کانادا جلو برود؟ هزاران نکته در اينمورد دارم که واقعا اگر بنويسم بحث را لوس کرده ام.

و اما نکته آخرى که اسد به آن اشاره کرد درباره يکى از دلايل موفقيت کورش است. از نظر اسد اين دليل، نزديکى کورش به نادر و شناختش از حزب بوده است. خوش بحال هر کسى که نزديک نادر بوده و توانسته از تجربيات و آموزشهاى او بهره مند شده باشد. کاشکى نزديکى به اين منجر ميشد که خيلى ها هر روز يک تز کاملا پيشرو و کارزار ارائه ميدادند. ديگر کارمان به اينجا نميکشيد. اينجا مقايسه نزديکى با نادر و برنده شدن جايزه نزديکى با او نيست. اگرچه کورش خود چندين بار با گفتن آن سعى کرده براى پيشبرد نظراتش استفاده کند. مستقل از اينکه اين نظر اسد چقدر درست يا غلط است اگر هر کس بخواهد با استناد به اين امر حقانيت سياست خود را بجلو ببرد فکر کنم آذر ماجدى اول صف خواهد بود. البته او هيچ موقع چنين کارى نکرد. اصغر و على جوادى نفرات دوم و سوم در اين صف ميبودند. ولى به اين ابزارها نيازى نداشتند و ندارند. اينها اصلا معيارى براى اعضاى حزب نيست. از نوشته هايى که مداوما درس اخلاق به اعضاى حزب ميدهد خوشم نمى آيد و دارم سعى ميکنم خودم چنين نکنم. ميخواهم اينرا بگويم که حتى اگر کسى الان پيدا شود که بگويد من اصلا شاگرد نادر بودم و نصف نوشته هايش را من مينوشتم و اصلا در يک خانه زندگى ميکرديم و الان ميگويم روش حزب براى کسب قدرت سياسى تشکيل دولت موقت و مجلس موسسان است، همين انتقادات را ميکردم که حميد تقوايى و ديگران کرده اند.

در جايى که اسد روش برخوردش بجاى بحث سياسى، افراد است مجبور ميشود اين چنين راجع به آذر ماجدى، اصغر و على بگويد و براى اعتبار دادن به نظرات سياسى غير کمونيستى مطرح شده از طرف کورش نزديکى فرضى او به نادر را به ميان بکشد. يک شخص است که هر کجا بتوانم از او دفاع ميکنم و نميگذارم کسى از اعتبار و محبوبيت و جايگاه وى براى مقاصد سياسى خود استفاده کند و آنهم نادر است. اسد اگر ميخواهيد از ليدرى دوران کورش دفاع کنيد از نوشته هايش، سخنرانى هايش، کتابهايش، ٤ نفرى که دور خودش جمع کرده، از خط دادن سياسى اش، از سمينارهايش، از برنامه هاى هر روزه راديويى و تلويزيونى اش، از حفظ اتحاد حزبى اش، از راه انداختن موفق تشکيلات کانادا اش، از به خط کردن همان تشکيلات شهر که خود شما بدرست نسبت به عدم پيشروى اش اظهار نگرانى کردى، از به خط کردن تشکيلات خارج، از موفقيت نقشش در کميته حقوق مدنى، از !!! .... صحبت کنيد. کارهايى که نادر بطور نسبى با موفقيت انجام داد. اينها معيار ما براى پيشروى حزب و رهبرانش است و نه نزديکى و همسايگى با نادر. کورش به اعتبار خود قابل تحسين و يا انتقاد است. هرگونه برخورد ديگر برخلاف چيزى که فکر ميکنى کوچک کردن کورش است. واقعا درس اخلاق نيست. ميخواهم اين سنت "دوست نزديک نادر" از مباحث سياسى بيرون برود. تا دلتان ميخواهد از نادر نقل قول بياوريد ولى خواهشم اينست که ابزار "دوستى"، "نزديکى"، "خود نادر به من گفت" و غيره را قاطى اين بحثها نکنيد.

٣- نوشته طولانى شد. ولى اجازه دهيد اينرا هم درباره بيانيه ٢١ نفر بگويم. من از بيانيه ٢١ نفر استقبال ميکنم. با محتواى آن مخالفم ولى از اينکه نظرات مطرح شده استقبال ميکنم. فکر ميکنم محسن ابراهيمى نکات درستى در اينمورد مطرح کرد. سرتان را درد نمياورم. کاشکى بيانيه چند بند مريوط به محتواى اختلاف سياسى داشت که ميتوانستيم درباره آن در پلنوم يا کنگره صحبت کنيم. چون همه نکاتى که در بيانيه آمده مستقل از اينکه چه کسى مخالف يا موافق آن است در تحليل نهايى پايه و ريشه در ارزيابى سياسى براى کسب قدرت سياسى داردکه در اين بيانيه مطرح نشده. يعنى همان بحثهاى کورش. بحث حزب که معلوم است چيست. بحث جديدى مطرح شده و بايد درباره آن تصميم گيرى شود. نميتوان درباره روشها صحبت کرد و راى گرفت ولى درباره دلايل پشت اين روش ها صحبت نکرد. من ترجيح ميدهم که درباره ريشه مسائل صحبت شود. هروقت با اساس تعيين تکليف شد روشها جاى خود را پيدا ميکنند. مسئله اصلا پيچيده نيست. اختلافات بطور رسمى از پلنوم ١٦ با ارائه بحث مجلس موسسان کورش و بحث رهبرى فردى رحمان حسين زاده شروع شد. هنوز هم متن نوشته شده و فکر شده اين تز کورش که قرار بود در پلنوم ١٧ کتبا به کميته مرکزى داده شود انتشار پيدا نکرده. اشکالى ندارد. ميتواند به شکل قطعنامه يا بيانيه سياسى ٢١ نفر به هر مرجع حزب ارائه شود و درباره آن تصميم گيرى شود. من منتظر اين سند هستم. بيانيه ارائه شده صرفا اعلام موضع ٢١ نفر از اعضاى کميته مرکزى درباره مخالفت با حزب است. ولى هنوز مولفه هاى سياسى آن مشخص نيست. اميدوارم امضا کنندگان اين بيانيه بزودى پلاتفرم سياسى شان را ارائه دهند.

............. تمام ........................