نقل از کمونيست ١٣١

ويژگي اوضاع کنوني؛ چه بايد کرد؟

 

فاتح شيخ

fateh_sh@yahoo.com

 

درحاليکه جنگ و کشتار در عراق گسترشي بيسابقه يافته است، شبح جنگ در ابعادي به مراتب گسترده تر و هراسناک تر بر فراز خاورميانه در رفت و آمد است. با حاد شدن تنش ميان دولت بوش و جمهوري اسلامي در عراق، با کشيده شدن مجدد لبنان به آستانه جنگ داخلي، با اوج گرفتن درگيريهاي حماس و فتح در فلسطين، سوال "چه خواهد شد؟" کل فضاي سياسي خاورميانه را فرا گرفته است. هسته مرکزي اين سوال، هراس از شعله ور شدن جنگ آمريکا عليه ايران به بهانه نزاع هسته اي با جمهوري اسلامي است.

همه مي پرسند. همه منتظرند. همه وحشتزده اند. از طرف ديگر تحليل گران و مفسران و "ناظران سياسي" اوراق سياه ميکنند، جوانب مساله را سبک و سنگين ميکنند، احتمالات مختلف: احتمال جنگ؟ احتمال بمباران؟ توسط آمريکا؟ توسط اسرائيل؟ و غيره و غيره را ميسنجند و ميسنجند، نفس بر ميگويند و ميگويند و سرانجام چرتکه مياندازند و جوابهاي  متناقض و متقاطع تحويل ميدهند. اين جوابها توسط ميديا به هواي تنفس مردم شليک ميشود و افکار عمومي مردم، مدام با ويروس سردرگمي و هراس شبانه روزي و انتظار و باز هم انتظار آلوده و بيمار ميشود. همه اينها در خدمت گم و گور کردن حقيقت زير انبوه جزئيات و تفسيرها و در خدمت منفعل نگاه داشتن نيروي فعاله مردم براي تغيير اوضاع است. در حاليکه مردم عادي عراق با گوشت و خون خود و با قرباني شدن عزيزانشان هر روز "جنگ داخلي" را تجربه ميکنند هنوز جواب "ناظران سياسي" و مفسران آکادميک به اين سوال که آيا در عراق "جنگ داخلي" هست؟ منفي و يا ناروشن است! در همين هفته در حومه نجف در جنگ فرقه هاي شيعه با همديگر، صدها نفر ظرف يک روز کشتار شدند و مفسران باز ميگويند هنوز "جنگ داخلي" نيست!

در مورد جنگ آمريکا عليه ايران هم همينطور است. افکار عمومي را به همين بيماري سردرگمي و انتظار مبتلا کرده اند.  حقيقت اينست که جنگ هم اکنون در ابعاد معيني شروع شده است. جنگ محدودي در جغرافياي عراق جريان دارد و تاکيدات بوش و ساير مقامات آمريکايي که گويا اين تقابل به داخل عراق محدود ميماند ذره اي ارزش ندارد. جنگ با سلاح کشتار جمعي تحريم اقتصادي شروع شده است. اشغال نظامي خليج توسط آمريکا با اعزام ناوهاي جنگي بيشتر، خطر گسترش جنگ را بالاتر برده است. در کنار اينها جنگ رواني که بويژه در عصر سلطه ميديا جزء مهم جنگ است بطور روزافزوني جريان دارد. حمله طراحي شده به مقر نيروهاي آمريکا در کربلا و ربودن و کشتن پنج نظامي آمريکايي، جواب جمهوري اسلامي به تهديد بوش به کشتن عوامل جمهوري اسلامي در عراق و دستگيري مامورانش در اربيل تلقي شده است. با نظر به کل اوضاع منطقه، با توجه به ماجراجوئي بي حئ و مرز بوش و متحدش اسرائيل، و همچنين ماجراجوئي متقابل جمهوري اسلامي، گسترش جنگ محدود کنوني به جنگ تمام عيار در هر شکل آن کاملا ممکن است. تبديل عاشورا در عراق و لبنان به نمايش قدرت آشکار در مقابل صف آرائي دولتهاي سعودي و کويت و ديگران در کنار آمريکا يک نقطه انفجار جديد به اوضاع بحراني منطقه اضافه کرده است. دارند ابعاد کشمکش قدرت در لباس شيعه و سني را از محدوده عراق و لبنان به همه خاورميانه سرايت ميدهند. همه اين شواهد دلالت بر انفجاري تر شدن اوضاع منطقه در سايه شکست و بحران استراتژي ميليتاريستي آمريکا دارد.

مردم ايران بجاي سوال "چه خواهد شد؟" بايد بدون درنگ سوال "چه بايد کرد؟" را در برابر خود بگذارند و به آن جواب روشن بدهند. اين سوال را ما حکمتيستها به سهم خود به روشني طرح کرده ايم و به روشني جواب داده ايم. مردم بايد بيدرنگ به سکون و انتظار موجود پايان دهند و نيروي خود را در راستاي سرنگون کردن هرچه سريعتر جمهوري اسلامي متحد کنند. اتحاد کارگران و مردم حول پرچم آزادي و برابري، حول گارد آزادي، حول تشکلهاي توده اي و مجامع عمومي خود در کارخانه ها و محلات همين امروز ممکن است و ضرورت حياتي دارد. اين ميانبرترين راه براي پايان دادن به حالت سکون و انتظار و خيز برداشتن قدرتمند بسوي سرنگوني جمهوري اسلامي است. سرنگوني جمهوري اسلامي، به هزيمت اسلام سياسي در کل منطقه خاورميانه خواهد انجاميد و معادلات موجود را به نفع اوضاع جديدي تغيير خواهد داد که در آن، مردم آزاديخواه قادر به دخالت بيشتر و موثرتر بر روند تحولات بسود گسترش آزادي، بسود پيشرفت صلح و گسترش مقابله با جنگ افروزي آمريکا و اسرائيل خواهند شد.

ويژگي اوضاع کنوني جدي بودن خطر گسترش جنگ کنوني در عراق به جنگ گسترده تري است که آمريکا دارد به بهانه کشمکش هسته اي با جمهوري اسلامي آن را تدارک مي بيند. جهان در نقطه عطف سياسي مهمي قرار گرفته است. بن بست استراتژي ميليتاريستي آمريکا و چشم انداز شکست محتوم آن، پرونده جدال قدرت را در سطوح جهاني و منطقه اي باز کرده است. کشمکش در جبهه ها و جهتهاي متعددي در سطح جهان و بخصوص در منطقه خاورميانه جريان دارد. مساله اينست که مردم هم بايد يک طرف اين کشمکش باشند؛ مردمي که صفوف متحد و متشکل خود را مستقل از کشمکشهاي چندگانه قدرتهاي ارتجاعي و امپرياليستي به ميدان آورند. فردا ممکن است خيلي دير باشد. بايد همين امروز اقدام کرد. سکون و انتظار بس است! سکون و انتظار کشنده است!

اول فوريه ۲٠٠٧