نقل از کمونيست ١٣٢

سرنوشت مردم ايران  و بازي قمار بوش!

 

خالد حاج محمدي

 

شکست دولت بوش در عراق و نارضايتي عليه ادامه سياست اشغال عراق امروز نه تنها حزب دمکرات امريکا بلکه صداي همپالگيهاي بوش در حزب جمهوري خواه را نيز در آورده است. بوش در بدترين موقعيت در هيئت حاکمه امريکا قرار دارد. شکست سياست دولت آمريکا بر همه عيان است. با اين وصف نگراني از کشيدن جنگ به ايران به يک نگراني واقعي تبديل شده است. فعلا اين نزاع در عراق مدتهاست عملا شروع شده است. تلاش براي کشاندن نيروي بيشتر به عراق به بهانه کمک به دولت عراق و مقابله با تروريسم و تقابل با دخالت دولت ايران در عراق ادامه دارد. خليج فارس عملا از جانب دولت آمريکا اشغال است و جنگ تبليغاتي و تهديدها و جنگ رواني، عليرغم ادعاي دولت آمريکا که قصد حمله به ايران را ندارد، به شدت ادامه دارد. عليرغم موقعيت وخيم دولت بوش در خود آمريکا و عليرغم عيان بودن شکست سياستهاي دول غربي در عراق و لبنان و کل منطقه، بوش و سياستهايش مورد حمايت کامل دولت اسرائيل قرار دارد. همين مسئله و تلاش براي جبران موقعيت دولت بوش نگراني از وقوع جنگي ديگر را فزوني داده است. مسئله اين است که دولت بوش براي جبران شکست خود ممکن است از طريق اسرائيل و يا به هر بهانه اي دست به ماجراجويي بزند و کل منطقه را با فاجعه اي غير قابل جبران روبرو کند.

در صورت شروع چنين جنگي نه تنها ايران بلکه کل خاورميانه ميتواند به آتش کشيده شود. آنچه مسلم است کل امکانات لازم براي چنين جنگي آماده شده است. تلاش براي مهندسي افکار هميشه و اين بار هم بخشي از سياست دولتهاي غربي و مشخصا دولت امريکا ميباشد. اما اين رنگ مدتهاست نزد مردم حنايي ندارد. بهانه بوش براي  نظامي کردن هر روزه منطقه، کمک به "تثبيت" دولت عراق و دخالت جمهوري اسلامي در عراق و مسئله خطر هسته اي ايران است. اين استدلال حتي نزد بي خبرترين افراد هم پوچ است و پشيزي ارزش ندارد. دولتي که خود يکي از بزرگترين دارندگان و توليد کنندگان سلاح هسته اي است، دولتي که خود جنايتکارانه ترين جنگها تاريخ را از ويتنام تا گرانادا و نيکاراگوئه و يوگسلاوي و عراق و ... پيش برده است، در چنين موقعيتي نيست که چشم و گوش کسي را با اين تبليغات کور و کر کند. اما کل ماجرا اين است که متاسفانه موقعيت مردم و جنبش ضد جنگ نيز در حال در چنين موقعيتي نيست که مانع جدي در مقابل شروع جنگي ديگر در منطقه باشد.

اما آيا اين سر نوشت محتوم مردم ايران و منطقه است؟ آيا بايد به اين اميد که جنگي صورت نگيرد، هر روز در انتظار بسر برد؟ آيا بايد لحظه شماري کرد تا وقتي که يک ديوانه جنگي در مورد کشتار ميليونها انسان و به آتش کشيدن کل خاورميانه براي جبران شکستهاي خود تصميم بگيرد؟

مسلم است که از دولت بوش هر جنايتي ساخته است. کشتار و آوارگي مردم، فقر و مرگ و مير هر روزه، تبديل جامعه ايران به عراقي به مراتب بدتر و حاکم کردن سياهترين جنگ و کشتار تاريخ بر سرنوشت هفتاد ميليون انسان، هيچکدام از اينها عامل بازدارنده براي شروع جنگ نخواهند بود. دولت بوش براي جبران موقعيت وخيم خود آماده است دست به هر ماجراجويي و جنايتي بزند. شروع جنگ با ايران نه از موضع قدرت بلکه دقيقا بدليل موقعييت وخيم دولت بوش و با هدف جبران آن ميتواند صورت بگيرد.

عيان است که قربانيان اين جنگ مردم ستمديده ايرانند. شروع جنگ در ايران شيرازه اين جامعه را به هم ميريزد و استيصال و گرسنگي و مرگ و کشتار چند ميليون کودک و پير و جوان را ميتواند به همراه خود بياورد.

مردم! اين مائيم که قرار است با کشتارمان مدرنترين سلاحهاي کشتار جمعي را آزمايش کنند.

در انتظار چنين فاجعه اي نشستن خود فاجعه است. تنها راهي که در مقابل داريم، به ميدان آمدن و متحد شدن براي به زير کشاندن جمهوري اسلامي است. طبقه کارگرو مردم آزاديخواه و برابري طلب ايران جز يک راه در مقابل خود نداريم و آن به زير کشيدن جمهوري اسلامي و اتحاد حول آزادي و برابري است.

ما بارها هشدار داده ايم که در اين جنگ موقعيت جمهوري اسلامي نه تنها بدتر نخواهد شد، بلکه هر موشکي به ايران پرتاب شود به عمر جمهوري اسلامي خواهد افزود. با پرتاب هر موشکي به ايران گله حزب الله را به خيابان بسيج خواهند کرد و هر اعتراضي را با کشتار و زندان و اعدام به بهانه جنگ خارجي سرکوب خواهند کرد. هم اکنون تهديدها و عربده کشيهاي مرکز اطلاعاتشان مبني بر اينکه ليست دهها جاسوس و همکار آمريکا را دارند، شروع شده است. فراد کارگر و کمونيست و زن و جوان معترض و آزاديخواه را به دار خواهند زد. نبايد گذاشت اين اتفاق بيفتاد. جنگ بشود يا نه انتظار مجاز نيست و ادامه يک روز بيشتر عمر جمهوري اسلامي اضافه است. نبايد گذاشت يک عقبگرد جدي نه تنها به ما مردم ايران، بلکه به کل مردم خاورميانه و جهان در اين جنگ تحميل شود. اين جنگ عليه بشريت است و تنها نيروي بازدارنده ما مردم هستيم. ما مردمي که در اين جنگ سهمي جز خانمانسوزي، و فلاکت نخواهيم داشت. کارگران نفت، کارگارن مراکز بزرگ صنعتي، نسل جوان و زن و مرد آزاديخواه ايران نيروي محرکه اصلي مقابله با اين فاجعه سهمگين ميباشند. اين وظيفه سنگين تاريخي بر دوش ماست و اتحاد حول آزادي و برابري براي سرنگوني جمهوري اسلامي تنها و تنها راه ممانعت از چنين سناريوي است که ميتواند اتفاق بيفتاد.