محمود قزويني

وقت تنگ است!

در حزب کمونيست کارگري حکمتيست متشکل شويد

 

جامعه ايران دستخوش بحران و تغيير و تحولات ناگهاني است. خطر محاصره اقتصادي، جنگ و حمله نظامي در بالاي سر جامعه دور ميزند. تورم فزاينده، مرتب به ابعاد فقر و بيکاري ميافزايد.اعتياد بيداد ميکند، روز به روز زنان بيشتري مجبور به تن فروشي براي گذران زندگي روزمره ميشوند، فروش اعضاي بدن مانند کليه و... امري معمولي در جامعه شده است.  دستمزد پائين ادامه زندگي را براي خانواده هاي کارگري بيش از هر زمان دچار مشکل ساخته است. نه تنها دستمزد پائين است، بلکه دولت و کارفرماها از پرداخت دستمزد کارگران هم سر باز ميزنند. در عوض ميلياردها دلار پول صرف لفت و ليس مسئولين دولتي، صرف هزينه هاي نظامي، صرف وزارت اطلاعات، صرف ارگانهاي سرکوب رژيم و...ميشود و رژيم آماده است تا براي حفظ استقرار خود، هزينه هاي نظامي را تا سرحد يک هزينه جنگي بالا ببرد.

 

اما اين يک طرف قضيه است. طرف ديگر قضيه کارگران ومردم هستند که با اعتراضات خود عرصه را بر رژيم تنگ کرده اند. در طول سالهاي اخير جمهوري اسلامي مجبور شد از بسياري از سنگرها عقب بشيند. عليرغم قدرت گيري جناح سرکوبگر تر و راست تر در جمهوري اسلامي، روند عقب نشينيهاي جمهوري اسلامي در مقابل جامعه و مردم ادامه دارد. آزادي بيان در دانشگاه به قله هايي دست يافت، که تا 2- 3 سال پيش قابل تصور نبود. مبارزات جوانان و دانشجويان براي حقوق و آزاديهاي فردي و اجتماعي گسترش يافته است. مارکسيسم و کمونيسم در ميان دانشجويان و جوانان به يک جريان نسبتا قوي تبديل شده است، که آشکارا ابراز وجود ميکند و بازتاب آن در جامعه مشاهده ميشود.  16 آذر و هشت مارس امسال فقط يک نمونه از ابراز وجود چپ در جامعه بوده است. رژيم ديگر اوباشان خود را براي رعايت حجاب و امر به معروف روانه خيابان نميکند و يا کمتر به اين کار دست ميزند. اعتراضات کارگري ابعاد بيشتري گرفته است، ابعاد اعتصاب معلمان، قدرت اعتراضي کارگران را افزايش داده است. مبارزه معلمان براي افزايش دستمزد وقرار گرفتن معلمان به شکل سراسري و متشکل در مقابل رزيم، پيامي به همه کارگران و مردم داد که راه مبارزه براي هر نوع مطالبه اي، مبارزه متشکل و سراسري است.

 

اما اگر اين مبارزات و نبردها و خيزشها، به زير پرچمي واحد، پرچمي که هدف خود را سرنگوني جمهوري اسلامي و برقراري آزادي و برابري قرار داده است، گرد نيايد، در مقابل اوضاع بحراني امروز، نميتواند کاري را پيش ببرد. هجوم مردم به جمهوري اسلامي، بايد تکليف جمهوري اسلامي را يکسره کند. براي اين هجوم بايد به گرد نيرو و سازماني که براي اين هجوم دارد تدارک ميبيند جمع شد.

 

وقت تنگ است بايد فعالين و رهبران مبارزات کارگري، فعالين ورهبران جنبش ازادي زن، جوانان و هر معترض و مخالف رژيم جمهوري اسلامي که طالب ازادي و رفاه است، به حزب حکمتيست بپيوندد. بايد متشکل شد. بايد در هر نهاد و تشکلي مستقلي که هدف خود را کسب بخشي از حقوق و آزاديها و بهبود زندگي رفاهي کارگران و مردم قرار داده است، متشکل شد. اما فعالين و رهبران جنبش هاي اجتماعي، براي بيرون رفت از وضعيت کنوني بايد افق بزرگ پيش روي خود قرار دهند. افق سرنگوني جمهوري اسلامي، افق تغييرات بنيادي در جامعه.

 

حزب حکمتيست چتري است که هر فعال کارگري، هر فعال حقوق زن و کودک و هر فعال حقوق و ازاديهاي اجتماعي و فردي را در خود جاي ميدهد. در سال گذشته تعداد بسيار بيشتري از مارکسيستها و سوسياليستها و فعالين و سازماندهندگان حرکتهاي اعتراضي حزب حکمتيست را انتخاب کردند و به آن پيوستند. حزب حکمتيست آن امکاني است که هر سوسياليست و انسان معترض ميتواند اميد خود را به آن ببندد، به آن بپيونند و افق بزرگ پيش روي خود براي تغيير جامعه را از طريق آن پيش ببرد.

 

وقت تنگ است. براي رهايي از شر جمهوري اسلامي، براي رهايي از حمله نظامي و جنگ، براي رهائي از فقر و فلاکت، براي آزادي بي قيد و شرط بيان، براي رهايي از دشمني ها و درگيريهاي قومي و مذهبي، براي رهايي زنان از آپارتايد جنسي، براي منع تعقيب از معتقدين به مذاهب بهائي و يهودي و...براي دستيابي به يک دولت غير قومي و غير مذهبي، براي رفاه کامل و بيمه بيکاري مکفي براي همه افراد بالاي شانزده سال، براي لغو آپارتايد جنسي و برقراري کامل آزادي و برابري زن و مرد در جامعه و....به حزب کمونيست کارگري حکمتيست بپيونديد. اين حزب است که عزم جرم کرده است تا شر جمهوري اسلامي را از سر مردم کوتاه کند و آزادي و برابري را در ايران برقرار سازد.

 براي تغييرات بزرگ به افقي بزرگ و حزبي نيرومند نياز است. اين را بايد جامعه عمل پوشاند.