محمود قزويني

 

 

 

در باره مراسمهاي اول مه

 

برگزاري علني چندين مراسم بزرگ در تهران وسنندج قدرت طبقه کارگر ايران را به نمايش گذاشت. اما محدود بودن آن به دو شهر و ضعف در بسيج گسترده کارگران و مردم در تهران، بار ديگر کمبودي را در جنبش کارگري به رهبران عملي کارگري گوشزد کرده است.   

 

مراسمهاي مستقل اول ماه مه امسال محدود به تهران و سنندج بوده است. حتما در شهرهاي ديگر هم مراسمهاي مستقل اول ماه مه در محافل خانوادگي و دوستي و مبارزاتي برگزار شده بود. اما آن مراسمها  از قدرت و توان بالايي براي نشان دادن خود به جامعه برخوردار نبوده اند.  مراسمهاي تهران و سنندج، مراسمهايي هستند که در تاريخ جنبش کارگري ايران و تاريخ اول ماه ثبت خواهند شد و در باره آنها و در باره نقاط قدرت و ضعف آنها خواهند نوشت.

تهران.

در تهران کارگران شرکت واحد و سنديکاي آنها، فعالين کارگريي که ماههاست با زندان و اخراج و بي حقوقي دست و پنجه نرم ميکنند، نيروي اصلي و محوري مراسمهاي مستقل اول ماه مه بوده اند. چه در آبشار خور که در روز 8 ارديبهشت برگزار شد و حدود 2500 نفر در آن شرکت کرده اند و چه در مراسمهايي بعدي، رد پاي فعالين کارگري شرکت واحد و يا تاثيرات فعاليت آنها به چشم ميخورده است. در آبشار خور کارگران شرکت واحد با کارگراني از ايران خودرو و سايپا و مراکز کارگري ديگر حضور داشتند. در مراسم خور فضاي اتحاد و همبستگي قوي طبقاتي به نمايش گذاشته شد. کارگران شرکت واحد و خانواده هاي آنها که ماهها در سختي و مضيقه بوده اند، خود را در آغوش يک خانواده بزرگ يافته اند که آماده است تا سختي و مشقت را با آنها تقسيم کند..

در مراسم ابشار خور بر ازادي اسانلو تاکيد شد و مطالبات ديگر کارگري مانند ازادي حق اعتصاب و تشکل طرح گرديد و بر روي پلاکاردها نوشته شده بود.

روز 11ارديبهشت در تهران در مقابل دفتر مرکزي شرکت واحد اتوبوسراني در خيابان هنگام، تجمع مستقل کارگران براي اول ماه مه برگزار شد.  صدها نفر از کارگران اخراجي شرکت واحد و رانندگان اتوبوسراني و فعالين کارگري و جمع زيادي از دانشجويان در اين تجمع شرکت داشتند. کارگران و فعالين دانشجويي براي آزادي اسانلو و آزادي تشکل و اعتصاب شعار دادند. در اين مراسم تعدادي از فعالين کارگري و دانشجويان شرکت کننده دستگير شدند.

.

سنندج

بزرگترين مراسم اول ماه مه امسال در سنندج برگزار شد. بيش از 1500 نفر در تظاهرات اول ماه سنندج شرکت کردند. برگزاري مراسم سنندج نقش بسيار مهمي در اتحاد و همبستگي کارگران در سنندج و ديگر شهرهاي ايران بازي ميکند. در مراسم سنندج هم چنين قطعنامه 19 ماده اي قرائت شد که مطالبات و خواسته هاي بنيادي و روزانه کارگران ايران را طرح کرده بود. کارگران تهران و شهرهاي ديگر ميتوانند از فعالين کارگري شهر سنندج بسيار بياموزند. در مورد مراسم شهر سنندج در همين شماره کمونيست رفيق مظفر محمدي مطلبي نوشت و حق مطلب را ادا کرده است.

 

 مراسم خانه کارگر و شوراهاي اسلامي .

خانه کارگر و شوراهاي اسلامي رزيم امسال نيز تلاش کردند تا مراسم اول ماه مه را برگزار کنند. اما هدف مراسم اول ماه مه خانه کارگر دو چيز بوده است.  يکي تلاش هميشگي خانه کارگر و شوراهاي اسلامي است که ميخواهند با طرح برخي از مطالبات کارگران به صورت سر و دم بريده جا پايي در ميان کارگران پيدا کنند. شوراهايي اسلامي و خانه کارگر با طرح افزايش ناچيز دستمزد و لغو قانون خارج شدن کارگاههاي کوچک از زير قانون کار و بيمه اجتماعي و برخي مطالبات ديگر به اين تلاش دست ميزنند و اول ماه مه هم برايشان فرصتي بوده است  تا ابراز وجود کنند.

هدف دوم آنها  استفاده از اعتراضات مهار شده کارگران براي فشار به جناح احمدي نژاد و به سود جناح رفسنجاني بوده است. براي اين منظور هزاران کارگر را از شهرهاي مختلف به مناسبت روز کارگر جمع کردند و اعتراضات کارگران به وضعيت معيشتشان و اعتراضشان به سياستهاي اقتصادي رزيم که خارج از اراده برگزارکنندگان در مراسم نمايشي هم بيان ميشد، توسط برگزارکنندگان به عنوان انتقاد به دولت احمدي نژاد تفسير و تعبير شده است. اما همين اعتراضات کنترل شده  کارگران آنقدر تند بوده که برگزارکنندگان در پايان در اطلاعيه اي مجبور شدند بنويسند که کارگران به کسي از مسئولين توهين نکردند و تلاش عداه اي براي اين منظور به جايي نرسيد. .

 

 

هشدار ربيعي در باره  خطر افراطي گري در جنبش کارگري

 

ربيعي يکي از سزان خانه کارگر در سخنراني خود در مراسم نمايشي اول ماه مه رژيم،  در يک هشدار به احمدي نژاد که چشم ندارد تا شوراهاي اسلامي و خانه کارگر نزديک به رفسنجاني را ببيند و اهميت آنها را در کنترل اعتراضات کارگري درک کند  گفت: "با توجه به قضيه جنبش دانشجويي و جريان‌سازيهايي كه عده‌اي براي محدود كردن اين جنبش انجام داده و نتايج منفي‌ به دست آوردند. صاحبان اين تفكر از تكرار اين اقدامات در مواجهه با جنبش كارگري خودداري كنند؛ چراكه هرگونه جريان‌سازي مصنوعي مي‌تواند در آينده ريشه‌هاي افراطي‌گري را به دنبال داشته باشد"

آقاي ربيعي ميداند که خود حرکت مستقل کارگران در ايران و تشکل مستقلشان، آن افراطي گري است که ربيعي خطر آن را به احمدي نژاد و رژيم هشدار ميدهد. مراسمهاي مستقل اول ماه مه در تهران و سنندج خود نمونه بارز اين افراطي گري بوده اند.

اگر افراطي گري و به چپ چرخيدن دانشجويان بعد از شکست دو خرداد، موجب نزديکي دانشجو به کارگر شد ، افراطي گري گسترده کارگران موجب نزديکي پايان عمر رزيمي ميشود که ربيعي ميخواهد سوپاپ اطمينان براي آن داشته باشد.

 

همين مراسم نمايشي و بالماسکه روز کارگر که توسط خود ربيعي و خانه کارگرش اجرا شد، بايد قدرت ريشه هاي اين افراطي گري را در خود مراسمش به او نشان داده باشد. حتي در آنجا هم اين افراطيگري  بيان شد. ربيعي احمدي نژاد را از حاشيه اي شدن و از بين رفتن شوراهاي اسلامي ميترساند و ميگويد در آنصورت کارگران نيزمانند دانشجويان به چپ روي خواهند آورد..

  حتما انحلال شوراهاي اسلامي و خانه کارگر در گسترش تشکل يابي و اعتراضات کارگري و " افراطي گري" نقش خواهد داشت. اما شوراهاي اسلامي و خانه کارگر ربيعي و رفسنجاني نميتوانند " افراطي گري " کارگران را امروز مهار کنند و چنين جايگاهي در ميان کارگران ندارند. مبارزه کارگران شرکت واحد براي تشکلشان در سال گذشته و صدها اعتصاب کوچک و بزرگ فقط نمونه هايي از اين "افراطي گري" هستند. مراسمهايي مستقل اول ماه مه امسال هم  از جمله آن افراطي گري هايي هستند که اگر پليس و زندان و تهديد از دست دادن شغل و معاش خانواده نباشد، ميليونها کارگر به اين افراطي گري ميپيوندند. احمدي نژاد خوب ميداند که از شوراهاي اسلامي در اين رابطه کاري ساخته نيست. در مقابله با افراطي گري کارگران، در مقابله با اعتراض و اعتصاب کارگري، جمهوري اسلامي اساسا مجبور به سرکوب کارگران خواسته هايي آنها است. افراطي گري کارگران در اعتصاب هر روزه شان و در مراسمهاي اول ماه مه امسال و قطعنامه هايشان بيان شده است.

جنبش کارگري "افراطي" امسال مراسمش محدود به تهران و سنندج بوده است. محدود بودن مراسم به تهران و سنندج وظيفه ديگري را در دستور فعالين کارگري ميگذارد. گسترش ارتباط فعالين کارگري ورهبران عملي مبارزات کارگري با يکديگر در سراسر ايران. تهران و سنندج بايد تمام ايران را با خود همراه کنند. اين هم درسي از يک کمبود در جنبش کارگري است که در اول ماه مه نيز قابل مشاهده بود.