TLogo


درباره "جنبش کمیته های کمونیستی"

مظفر محمدی

مه ٢٠١١

 

 

مباحث و اسناد "سیاست سازماندهی حزب در میان کارگران"، محافل و شبکه های مبارزاتی کارگری، آژیتاتورها و رهبران عملی و محلی کارگران، عضویت کارگری، حوزه های حزبی و...،  مبانی سیاست سازماندهی حزب در میان طبقه کارگر را توضیح و تشکیل می دهند.

شرایط اختناق و سرکوب پلیسی هیچگاه فرصت نداد تا حزب سراغ سازمان هرمی و ایجاد کمیته های حزبی در محل کار و زیست کارگران برود. سازماندهی منفصل و اتکا به شبکه های طبیعی و اجتماعی و مبارزاتی برای مدت طولانی، سیاست سازماندهی حزب بوده است. شرایط اختناق در این مدت طولاتی حزب را از ایجاد سازمان حزب در محل با وظایف واختیارات لازم، محروم کرد.همین امر نیز باعث شد که مساله سازمان متمرکز و هرمی و ایجاد کمیته های حزبی در محل زیست و کار کارگران و یا کمیته های شهری و منطقه ای از دستور خارج گردد.

در این اواخرمنصور حکمت از ایجاد کمیته های شهری حرف می زد. اما متاسفانه فرصت به سرانجام رساندن این سیاست را نیافت.

در سال های  اخیر  تلاش برای متمرکز کردن سازمان حزب در میان کارگران و کمونیست ها، و ایجاد کمیته های کمونیستی شروع شده است. تلاشی که به دلیل نبودن سنت کار حزبی با دیسیپلین و انظباط محکم و نا آگاهی به روشهای مبارزه با پلیس سیاسی و بویژه سازماندهی از راه دور وبدون شناخت لازم از ظرفیت و آمادگی کادرها و عدم آموزش لازم و غیره با موانع و محدودیتهای جدی مواجه شده است. باید ازتجارب تلاش های این دوره آموخت.

 

کمیته های کمونیستی

کمیته های کمونیستی یک مساله گرهی و تعیین کننده در سیاست سازماندهی است و باید رهبری حزب بطور جدی به آن بپردازد. حزب دراین باره یک سند و مصوبه دارد و به جامعه اعلام و در سالهای اخیر آن را پراتیک کرده است. این کمیته ها، حزبی اند با وظایف و اختیارات معین. "سند کمیته های کمونیستی، وظایف و اختیارات"

 

اخیرا کمیته های کمونیستی از نوع دیگر و با وظایف و اختیارات دیگر از جانب رفیق کورش مدرسی در انجمن مارکس  تحت عنوان "تحزب کمونیستی طبقه کارگر" مطرح و در نشریه سازمانده کمونیست تبلیغ شده است.  در بحث "طبقه کارگر و تحزب کمونیستی" از جانب کورش، کمیته های کمونیستی، نه سازمان حزبی بلکه سازمان جنبشی است. پلاتفرمش  مانیفست است نه دنیای بهتر و نه خط مشخص امروزی یک حزب معین. در این بحث و سیاست معین آمده است:

"تعلق خطی به این یا آن حزب چه در داخل وچه در خارج، عملا و رسما پیش شرط تشکیل کمیته ها نیست."

"کمیته کمونیستی به یک حزب خاص تعلق ندارد. "تعلق رسمی کمیته کمونیستی به یک حزب خاص ان را ضربه پذیر می کند."

"تشکیل کمیته های کمونیستی فراتر از سیاست سازمانی یک حزب خاص است. کمیته کمونیستی باید فراخوانی واقعی ، عملی و قابل اتخاذ  برای طیف وسیعی از فعالین کمونیست باشد. باید جنبشی را حول چنین سازمانی فراخوان داد. جنبش کمیته های کمونیستی که پیش برندگان آن الزاما به حزب خاصی تعلق ندارند..."

 

از نظر این بحث و سیاست معین، حزب حکمتیست گرایشی در کمیته های کمونیستی می تواند باشد و ممکن است شانس این را داشته باشد که از طرف این کمیته ها و یا بخشی از آن پذیرفته شود و یا این کمیته ها و یا بخشی از آن به حزب جذب شوند. کمیته ها باید حزب را انتخاب کنند.

در بخش دیگر بحث کورش آمده است:

"...کمیته های کمونیستی به حزبی جذب می شوند که دنیا را از منظر طبقه کارگر نگاه کند. مشغله هایش؛ زبانش، تبلیغاتش، ترویجاتش و تئوریهایش را در مقابل پای این فعالین قرار دهد."

"...تشکیل کمیته های کمونیستی در طبقه کارگر بیشترین اهرم فشار فکری و جنبشی را به روی کمونیسم موجود ایران می گذارد. دست کمونیست های واقعی درون این احزاب را قوی می کند." "... فضا برای تشکیل احزاب جدید دیگری در ایران بخصوص بر متن کمیته های کمونیستی که شکل  بگیرند باز است."

 

اکنون حزب ما در مقابل این سوال قرار گرفته است که آیا این سیاست سازماندهی جدید را می پذیرد یا نه؟ و سوالات متعدد دیگری در این رابطه از جمله:

آیا این سیاست جدید در تناقض با سیاست کنونی کمیته های کمونیستی به عنوان سازمان حزب است یا به موازات آن؟

آیا ایجاد حزب در میان کارگران و تصرف حزب کمونیست کارگری حکمتیست توسط کارگران سوسیالیست و کمونیست صورت مساله است یا احتمال ایجاد حزب یا احزاب دیگر از جانب کمیته های کمونیستی  کارگران؟

 چند نوع حزب ممکن است ایجاد شوند؟   نهایتا تکلیف حزب کمونیستی کارگران چه می شود؟

 

از نظر من:

"جنبش کمیته های کمونیستی" با سیاست و سند کمیته های کمونیستی مصوب حزب نه تنها تناقضی ندارد، بلکه مکمل و در ادامه آن است. کمیته های کمونیستی متعلق به حزب و سازمان حزب بر اساس سند موجود، کماکان به جای خود معتبر است و یک استراتژی سازمانی است. اما تا تحقق آن راه طولانی ای در پیش است. حزب ما گرایشی در میان طبقه کارگر است و بدلایل تحولاتی که جریان کمونیسم کارگری در این سال ها از سر گذرانده است و به هزار و یک دلیل دیگر، گرایش ضعیف و با بنیه ضعیف تر از سابق است.

شاید برای حزبی که خود را، تنها حزب کمونیستی واقعی این دوره ایران می نامد، "کمیته های کمونیستی جنبشی"، سیاستی مطلوب به نظر نرسد و قبول این واقعیت تلخ باشد. اما واقعیات دیگری هم هستند که از آن گریزی نیست. و آن این است که علاوه بر اینکه  ما حزب کم نفوذی در میان طبقه کارگر هستیم، از طرف دیگر طبقه کارگر ایران از بی سازمانی و پراکندگی شدید رنچ می برد. در چنین شرایطی، سیاست "جنبش کمیته های کمونیستی" و بدون تعلق به حزبی خاص،  سیاستی منطقی و واقعی است. چرا که در ضرب اول نفس متحد شدن کارگران سوسیالیست و کمونیست در کمیته های کمونیستی گام مهمی در پیشروی خود طبقه است. و شانسی است برای طبقه کارگر که، هم بتواند به کمک کمیته های کمونیستی اش بر تفرقه و پراکندگی فعلی فائق آمده و سازمان های توده ای و نطفه حزب کمونیستی کارگری اش را در درون خود بپروراند وهم، فرجه و شانسی هم به حزب ما می دهد که گرایش خود را در میان این کمیته ها تقویت کند و کمونیسم کارگری حکمت را از این طریق به میان طبقه کارگر ببرد.

 

 این که در این جریان و در این فاصله حزب یا احزاب دیگر کارگری هم درست شوند فی النفسه کار بدی نیست. بخصوص طبقه کارگر ایران بیش از نیم قرن است از احزاب کارگری واقعی خود محروم بوده است. تنها حزب کارگری چند دهه پیش وقتی کارگری بود کمونیست نبود. و کمونیستهای بعد از آن هم کارگری نشدند...  از نظر من، این یک سیاست پیش برنده و قبل از هر چیز به نفع کمونیسم و طبقه کارگر است.

کمونیستهای کارگری واقعی هم می توانند شانس شان را در شرایطی که کارگران کمونیست قدم جلو می گذارند، امتحان  کنند و خود را در معرض انتخاب قرار دهند.

  "کمیته های کمونیستی به حزبی جذب می شوند که دنیا را از منظر طبقه کارگر نگاه کند. مشغله هایش، زبانش، تبلیغاتش، ترویجاتش و تئوریهایش را در مقابل پای این فعالین قرار دهد."

 

فکرمی کنم حزب حکمتیست با برنامه کمونیستی، با تئوری، سیاست و تاکتیک و رهبری معین، با مبلغین  ومروجین و سازمان دهندگان و کادرهای با نفوذ اجتماعی، با گارد آزادی و پتانسیل نظامی ...، شانس زیادی برای انتخاب شدن دارد.

 نباید از رقابت ترسید. این رقابت ها و گرایشات گوناگون در میان پبشروان طبقه کارگر و کارگران کمونیست و سوسیالیست بدوا وجود دارد. همیشه وجود داشته است.  قانع کردن یکی یکی شان خیلی سخت تر از این است که خود در کمیته های کمونیستی شان متحد شوند و تنه شان به تنه همدیگر بخورد و فرصت برای دخالت و اظهار نظر و بحث و تبادل نظر و جدال سیاسی و پاسخ به سوالات از زوایای مختلف برای  کارگران کمونیست واقعی و نزدیک به حزب ما هم فراهم گردد.

 

"جنبش کمیته های کمونیستی"، یک سیاست پیش برنده است. باید از آن استقبال کرد. این بیشتر به نفع حزب است تا صرفا به نام حزب کمیته هارا سازمان دادن که در حال حاضر و در  کوتاه مدت پتانسیل و شانس آن کم تر است. برخورد سکتاریستی به کمیته ها، اگر تشکیل شوند،  نباید کرد. حتما گرایشات دیگر این کار را خواهند کرد. کمیته ها در پروسه طبیعی تغییر خواهند کرد. گرایشی هژمونی پیدا کرده و دیگران حاشیه می شوند. باید دید ما کجای این ماجرا قرار می گیریم.

زمانی که کارگران کمونیست نزدیک به حزب ما و سیاست هایش، در کمیته ای یا کمیته هایی، دست بالا پیدا کردند و یا زمانی که ما به آن حد از قابلیت و توانایی ونفوذ رسیدیم و کمیته کمونیستی اساسا از کارگران کمونیست و کادر حزب تشکیل شدند، حزب ما به میان کارگران رفته است و می تواند ادعا کند که قدرت جابجا کردن نیرو و تغییر توازن قوای طبقاتی جامعه را دارد...

این تصویری هیجان انگیز است اما رویا نیست. می تواند متحقق شود. کمیته های کمونیستی تماما حزبی آنطور که در سند کمیته های کمونیستی مصوب حزب، تعریف شده است از نظر من ته این ماجرا قرار دارد.

 

آیا "جنبش کمیته های کمونیستی" استراتژی و سیاستی جدا از استراتژی وسیاست حکمت در مورد سازماندهی کمونیستی در میان کارگران است؟ مطلقا نیست. با رجوع به کوهی مباحث حکمت در این مورد، روشن می شود که تمام تلاش حکمت برای این بود که طبقه کارگر حزبش را بسازد.

او هزاربار گفت و نوشت که: "طبقه کارگر رهبرانش را دارد، محافل کارگران کمونیستش را دارد، رهبران عملی اش را دارد، آژیتاتورهای کمونیستش را دارد..." و گفت: "اگر ما نتوانیم، بخواهیم، نخواهیم، طبقه کارگر بر اساس همین سیاست ها، حزبش را در درون خود خواهد ساخت."  گفت که باید برویم به طرف آن که کمیته های کمونیستی و حزبی شهری را بسازیم. خسرو داور آن زمان در جزئیات خصوصیات و وظایف حوزه های کمونیستی و حزبی را توضیح داده است.

اگر ما نتوانیم که تاحالا نتوانستیم، آیا نگران این هستیم که کارگران کمونیست، کمیته های کمونیستی-کارگری اش و حزبش را بسازد؟ برعکس، باید نگران این باشیم که طبقه کارگر نتواند یا نگذارند حزبش را با یا بدون ما، درست کند.

 

در اینجا این مساله را بخصوص برای روشنگری در میان کارگران کمونیست  یادآور می شوم که،

"جنبش کمیته های کمونیستی کارگری"، از جنس کمیته ها و نهادهای علنی کارگری کنونی و بیرون از سوخت و ساز درون طبقه کارگر نیست. اتحادیه و سندیکا و شورای موقت یا غیر موقت نیست. "جمعی از کارگران" فلان بخش کارگری و یا "شورای موقت" فلان کارخانه نیست. جمع هواداران حزب و جریان معینی هم نیست...

جنبش کمیته های کمونیستی، سازمان کارگران کمونیست مراکز کارگری و کمونیستهای صفوف اقشار دیگر اجتماعی است.

اعضای کمیته های کمونیستی در عین حالی که از رهبران عملی، آژیتاتورهای کارگری و کارگران کمونیست درون طبقه کارگر و رهبر عملی و  علنی مبارزات کارگران هستند اما به عنوان کمیته کمونیستی کاملا مخفی، دور از چشم پلیس و ناشناس برای دشمنان کارگران از جمله کارفرما و جاسوسان و غیره هستند.

"جنبش کمیته های کمونیستی" نطفه های حزب واقعی طبقه کارگر هم برای رهبری و هدایت مبارزه اقتصادی  و اعتراضات و مطالبات رفاهی و آزادیخواهانه کارگران و هم ایجاد حزب قدرت سیاسی طبقه کارگر هستند.