TLogo


جنبش حق زن و مصافها
مصاحبه کمونیست با هلاله طاهری



کمونیست: مسئله زن تاریخا یکی از مسائل و معضلات جمهوری اسلامی بوده است. سنتا جمهوری اسلامی در تعرض به جامعه همیشه از تعرض به زنان شروع کرده است. اما در عین حال هر بخش از جمهوری اسلامی زماینکه بخواهد "دل" مردم را بدست بیاورد یاد مسئله زن و ایجاد "بهبودهائی" در وضعیت زنان می افتد. از خاتمی گرفته تا موسوی و امروز احمدی نژاد. چرا مسئله زن تا این حد در حیات جمهوری اسلامی مهم است؟ مسئله زن کجای رابطه جمهوری اسلامی و مردم قرار میگیرد؟

هلاله طاهری: مسئله زن و بی حقوقی او در جمهوری اسلامی موضوع اکثر جریانات و گرایشات فکریست. احزاب سیاسی و سازمانهای متعدد در راهکارهای متمایز و یا با تشابهایی جملگی در برنامه هایشان بهبودی وضع زنان را قید کرده اند. امروزه جنبش زنان در ایران خود را به جایی رسانده که غیر قابل حذف است.به انحراف و سازش كشيده خواهد شد بدون حضور و نقش جنبش زنان تغییرات روبنایی جامعه به نفع آنها در هر سطحي كه باشد دشوار بوده و در نهايت . جنبشهای اجتماعی مانند جنبش کارگری و جنبش جوانان برای خلاصی فرهنگی و رسیدن به یک جامعه غیر مذهبی با معیارهای مدرن از متحد بودن با جنبش زنان افتخار میکنند.
همچنین دستاوردهای این جنبش همواره بر روحیه گرایشات و سازمانها و شخصیتهای مخالف رژیم تاثیر گذار بوده است. منصور حکمت راست میگفت که جنبش زنان پاشنه آشیل جمهوری اسلامیست٬ اگر چه آنزمان خیلی این حکم را باور نداشتند. امروز تقریبا همه جریانات به حقیقت این مسئله پی برده اند.
جمهوری اسلامی ٣٢ سال با زنان و جوانان در همه اشکال ممکن خشونت در افتاد اما این جنبش در همان زمین داغ نبرد رشد کرد. بارها ضربه خورد اما باز سر برآورد . جمهوری اسلامی شکست خورد و جنبش زنان هم خود را به دولت٬ جامعه و جنبشهای دیگر تحمیل کرد.
امروزه این تحمیل برای جمهوری اسلامی معنایش "تلاش" برای "بهبود" زنان است. از خشونت عریان تا حدودی دست کشیده و ریاکارانه با سازش و پادرمیانی بخشی از جنبش زنان دارد خود را خیرخواه و جانبدار امر زنان نشان میدهد. سنگسار و اعدام و اسید پاشی و کشتن و تجاوز گروهی و گرفتن و زندانی کردن و بی احترامی وسط خیابانها و چند همسری و پس گرفتن کودکان شیرخوار از مادران و بیکاری و فقرو فحشا و صیغه های یک ساعته در این سی ساله طرح و نقشه آگاهانه ده کابینه دولتی جمهوری اسلامی بوده که صدها نماینده و وزیرو مامور دولتی کارشناسی اش کرده اند. با معیار جوامع سکولار و مدرن این خشونت عریان را بربریت مینامند که با توقعات عصری که در آن زندگی میکنیم جور در نیامده و جای آنرا در زباله دان تاریخ و یا اگر کمی تخفیف دهند در موزه ها میدانند. فشار هر روزه اعتراضات زنان٬ خودآگاهی وسیع جامعه بویژه زنان به حقوق خود٬ حضور در بازار کار و تحصیل و عصر اینفورماتیک٬ جمهوری اسلامی را وادار کرده که پای "بهبود" شرایط زنان برود و به اصلاح بندهایی از قانون کار و یا اصلاحیه های میلیمتری در قانون اساسی در خصوص لایحه خانواده بپردازد.

در آستانه انتخابات جناحهای رقیب مانند همه احزاب بورژوایی در جهان وعده های دروغین به مردم و از جمله زنان میدهند. اگر زنان در این جبهه ها بوده و به این نمایندگان رای دادند نه بخاطر اینکه موافق ماندن جمهوری اسلامی (چه بسا بخشی حتما هم بوده اند اما اکثریت زنان در جامعه خواهان یک دولت غیر مذهبی و رهایی از قانون زن ستیز اسلامی هستند) بلکه خواهان "بهبود" ولو کوچکی در زندگی خود بوده اند. خاصیت امر "بهبود" زنان در جامعه برای این دستجات همین است. امروزه ما شاهد این هستیم که در این دعوا بر سر "بهبود" وضع زنان موسوی و رهنورد "مدافع حقوق زنان" در مقابل احمدی نژاد ضد زن صدایشان در "بهبودی" وضع زنان یکی شده است. اصول گرایان اما سفت و سخت روی روشهای قدیمی خود اصرار دارند. اولی راه آموزش و ملایمت با زنان را برای اقناع رعایت حجاب و عفاف توصیه میکند و دومی بر مدل امام خومینی پای میفشارد. همه اینها نشان میدهد که دولت با همه جناحها و دسته هایش از طرفی ناچار به این نمایش "تلاش" برای "بهبود" زنان است و از طرفی دیگر در آستانه انتخابات اخیر بویژه حضور زنان و جوانانی که برای هر ذره بهبود در زندگیشان هر روزه با رژیم دست به گریبانند را به زیر پرچمها و وعده های دروغین خود بکشانند. واقعیت تلخ این است که دوره جنبش سبز و توهم پراکنی وسیع در میان زنان و جوانان تجربه ای برای دیگر رقیبان هم شده است.

کمونیست: عروج سبز و پیوستن بخش اعظم اپوزیسیون داخل و خارج به آن چه تاثیری بر جنبش دفاع از حقوق زن داشت؟
هلاله طاهری: جنبش زنان یک جنبش یک دست نیست. گرایشات متعددی در آن سالها شکل گرفته و فعالیت میکنند. گرایش سیوسیالیستی٬ ناسیونالیستی٬ لیبرال – فمینینسی و حتی فمینیسم اسلامی که این سالهای اخیر در خود رژیم و قشرهای میانی آن در جنبش زنان فعالیت میکنند. بخش اعظم این گرایشات از جانب بخشهایی از دستجات متفاوت دولت و جناح موسوی تقویت و بازتولید میگردند. گرایش های ناسیونالیستی با عرق میهن پرستی و حفظ سنتهای ملی سالیان زیادی با پرده پوشی و معامله بر سر حقوق زنان در میان قشری از جامعه از جمله طبقه متوسط جا باز کرده اند.
از طرفی هم زنان سالهاست به تجربه آموخته اند که با این رژیم هار از هر ثانیه و فرصتی که دست داده برای رسیدن به خواستهایشان دست به پیشروی بزنند. میدانند که هر موهبتی ولو کوچک برای آنها مهم است تا با تحمیل خود و مبارزاتشان آگاهی عمومی جامعه بویژه زنان را بالا برده و اموراتشان را پیش ببرند. دوره انتخابات و جنجال رقابت بین جناحها یکی از آنهاست. در دوره خاتمی زنان با زور خود اما به نام رای به خاتمی گشایشهایی ایجاد کردند که دولت های بعدی چاره ای جز قبول این تحمیل نداشتند. اما درکمین ماندند تا در فرصتی مناسبتر به زنان و جنبششان حمله کنند. ما شاهد بودیم که سه سال پیش چگونه به رادیکال ترین بخش این جنبش یعنی جنبش مدافعین آزادی و برابری و سوسیالیستها حمله برده و هر گونه فعالیت علنی آنها را مسدود و رهبران آنها را یا زندانی و یا تهدید کردند.
اگر چه نمایندگان راستین زنان تحت فشار بودند اما جستجو برای راههای دیگری از ابراز وجود ادامه داشت. در این فضاي توهم پراكني جنبش سبزی که به بهانه اپوزیسیون بودن در مقابل جناح احمدی نژاد و به نام دفاع از جوانان و زنان ناجی خلاصی از این وضعیت شد و سازمانهای زنان خود را آماده میکرد و در حکومت هم هنوز دست داشت و خیلی کارها از دستشان بر میامد توانستند بر موج خشم جوانان وزنان سوار شوند. اینها زمانی که فعالین آزادیخواه و برابری طلب در جنبش زنان از حقوق کامل و برابر برای زنان حرف میزدند٬ هشت مارسها را به زور به دولت تحمیل میکردند٬ متحدین کارگران مبارز بودند و حجاب را به آتش میکشیدند٬ فعالین ما را توطئه گر و آنارشسیت میخواندند. دالانهای رژیم صفی بود از زنان ملی –مذهبی که آستین بالا زده بودند تا با حفظ قانون اساسی پاره ای اصلاحات را از رژیم بخواهند. در آستانه جنبش سبز با تشکیل همگرایی زنان و کمپین یک میلیون امضا و جنجال دفاع از موسوی و کروبی قشر نسبتا وسیعی از زنان را به دنبال خود کشانده و به امید "بهبود" در زندگی زنان و جوانان عملا خاک به آرزوها و مطالباتشان پاشیدند.

کمونیست: حجاب و آپارتاید جنسی مشخصه رابطه جمهوری اسلامی با زنان و محک بیحقوقی مطلق زن در ایران است. مسئله تخفیف در رنگ و نوع حجاب و راههای مقابله با آن از طرف جناح احمدی نژاد مجددا طرح شده است.از نظر شما جمهوری اسلامی تا چه حد میتواند مسئله زن را بعنوان یکی از معضلات جدی خود "تخفیف" دهد؟

هلاله طاهری: اجازه بدهید از همان حجاب شروع کنیم. تابوی حجاب شکسته است . دوران اسید پاشی و اذیت و آزار و زندانی کردن و محروم کردن از کار و تحصیل در جواب به بد حجابی و بی حجابی اگر چه به پایان نرسیده اما خاصیت خود را تاحدود زیادی از دست داده است. روزنامه ها و سایتها را نظری بیندازید تا ببینیم هر روزه جوانان چگونه به تهدیدات خواهران پاسدار و مامورین انتظامی دهن کجی میکنند. دریافت جرایم نقدی و بازداشتهای چند ساعته و یا تذکر به جوانان بدحجاب در حال جا افتادن است. مرتضي طلايي رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي اسلامی میگوید: "خطوط قرمز از مقوله حجاب در حال شكسته شدن است". از نظر متخصصین دولتی زیر پا گذاشتن عفاف و حجاب از جانب دختران و پسران جوان بازتاب فرهنگ رفتاري جامعه است و معلوم میگردد که این "فرهنگ رفتاری" در میان مردم تا چه حد در تقابل معیارهای دولت قرار گرفته است. از والدین گله مندند که "انعطاف ناپذیری" آنها باعث شده عفاف و حجاب به یک "ناهنجاری اجتماعی" تبدیل گردد و توصیه میکنند که فرزندان خود را بهتر کنترل کنند.
حجاب حربه سیاسی و یکی از پاشنه آشیلهای این رژیم است. تقریبا همه جریانات اسلامی هر کجا که قدرت میگریند از حجاب بعنوان سلاح سرد در جنگ با غرب و جهان مدرن استفاده کرده و آنرا به زنان تحمیل میکنند. اما با شکستن تابو حجاب و اختلاط جوانان در همه ابعاد اجتماعی و رها سازی از دیوارهای ممنوعه راه دیگری جز کنار آمدن با آن برای رژیم نمانده است. طوری شده که بدحجابی قبول اما با چه مدلها و رنگهایی و تا چند سانتیمتر مجاز است. خود رژیم اعتراف میکند که با تب وسیع دین گریزی در میان جوانان روبرویند که نیمی از آنها زنانند. سن ازدواج بالا رفته و انتخاب والدین در همسرگزینی برای فرزندانشان جای خود را به زوج های جوان داده است. رابطه آزاد جنسی دیگر قابل کنترل نیست.

در سی سال گذشته از جمهوری اسلامی٬ حزب الله لبنان٬ حماس در فلسطین٬ طالبان در افغانستان٬ اخوان المسلمین در افریقای شمالی و مدلهای اروپایی آن در میان کامیونتی های اروپا نشین با به قدرت رسیدنشان همه در تحمیل حجاب به زنان متفق القول بوده اند. همینکه این نیروها قدرتشات تضعیف گردد حباب حجاب هم در هم میشکند و اولین کاری که میشود زنان به نقض آن میپردازند. بدحجابی و بی حجابی٬ رشد رابطه جنسی آزاد٬ برگزاری جشن و موزیک و رقص و وسعت یافتن ایده های مدرن٬ ایجاد تشکلها و کلوبها٬ بالا رفتن خودآگاهی زنان و جوانان روبناهایی هستند که در دوران عقب نشینی رژیم عملا و هر روزه جایگزین میگردند.

کمونیست: آیا امیدی به تحمیل بهبودی در زندگی و حقوق زنان موجود است٬ چگونه؟

هلاله طاهری: این امید همواره بوده است و هر روز در اشکال متعددی خود را نشان میدهد. شما به مبارزات هر روزه زنان نگاه کنید و به اشکال متنوع این مبارزات و ابتکاراتشان نظری بیندازید. زنان با آنچنان محرومیتهایی دست و پنجه نرم کرده که از آنها فولادهای آبدیده ساخته است. در جامعه ای که برای سالیان دراز با تحمیل جنگ و فرستادن جوانان به جبهه ٬ با زندان٬ اعدام وسنگسار٬ با بیکاری و فقر٬ با بستن و ممنوع کردن سات لایت و کنترل اینترنت و بستن هر روزنه ای روبه بیرون چگونه مردم توقعات مدرن و خواستهای رادیکال دارند. ادبیات و موزیک و رقص و نشریات و کتاب و فیلم در ایران با وجود هزار بار سانسور از دیوارهای آهنی رژیم گذشته و صدای خود را به گوش همه مردم در ایران و حتی جهان رسانده است. زنان در همه این تحولات سهم بسزایی دارند.
قلب این امید به بهبودی در خانه هر زن و مردی میتپد اما همانطور که خودتان اشاره کرده اید بهبودی نه اهدایی بلکه گرفتنی ست. باید آن را به حاکمان تحمیل کرد. اما مسئله این است که در جمهوری اسلامی با قانون اساسی سراپا زن ستیز بهبودی وضع زنان تا کجا جای دارد؟ رفرمهای تا به حال با زور مبارزات زنان بوده و هر آن ممکن است در یک تند پیچی دوباره پس گرفته شوند. اشکال کار اینجاست که با پرچم رفرم برای زنان به قانون اساسی زن ستیز و ماندن آن عملا حقانیت داده میشود و این عین ریاکاری علیه زنان و جنبششان است. زنان ملی – مذهبی و کمپین یک میلیون امضا و تا طیف امروزی لیبرال-سکولارهای سبز دور این مدار در گردش اند: تلاش برای "تعییر" اما در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی! این آنچیزی نیست که زنان بعد از سی سال مبارزه خواهان آنند. زن جوان امروزی مشهور به "بدحجاب" هزار بار اندیشه های رهنوردها را به مسخره میگیرد که برایش چاقچور گل گلی وسبزمیدوزد.
زنان در ابعاد وسیع خواهان برابری کامل و لغو پوشش اجباری و آپارتاید جنسی اند. تنها جنبشی میتواند این خواستها را برای زنان متحقق کند که قبل از هر چیز پرده از ماهیت این دوستان دروغین در هردو جناح برداشته و خواهان حقوق کاملا برابر زن و مرد٬ براندازی قانون اساسی و جایگزینی آن با مدرنترین معیارهای یک جامعه امروزی گردد. جنبش حق زن ضمن تلاش هرروزه به نفع زنان در شکل رفرمهای تحمیلی به دولت ناچار است برای رسیدن به مطالبات خود به سازماندهی وسیع زنان بپردازد.

کمونیست: موقعیت امروز جنبش حق زن در چه حال است وارزیابی شما از جنبش زنان چیست و چه مصافهائی در مقابل فعالین این عرصه و کمونیستها و حزب حکمتیست قرار دارد؟

هلاله طاهری: همانطور که در بالا گفته ام جنبش زنان از گرایشات نظری متفاوتی تشکیل شده است. از جمله گرایشات لیبرالی و ناسیونالیستی و حتی نوعی از سکولاریسم درجنبش سبز متشکل شده اند. این گروههای فمینسیتی اگر چه در لابلای این جناحها ابراز وجود میکنند اما دل مشغولی های "زنانگی" شدن و "زنانه" مبارزه کردن هویت نظری همه آنهاست. این نوع فمینیسم برای جنبش زنان نقطه قوت نیست بلکه حربه بسازش کشاندن مبارزات زنان و فرقه ای کردن آنهاست که یک قرن است در اروپا رواج دارد. در ایران هم بویژه در آستانه انتخابات هر دو جناح میخواهند که دل این نوع از فمینیسم رایج را بدست آوردند. ما گرایش سوسیالیستی جنبش زنان را هم داریم که از هفت سال قبل بشدت تحت فشار بوده وهمه تشکلهای علنی آن بسته شده است. رهبران آن تحت فشار و تهدید به زندان شده اند. در خلا وجود آنها اما زنان و جوانان برای رهایی از قوانین اسلامی و رهایی از حجاب و آپارتاید جنسی از پای ننشسته اند اما متاسفانه حلقه اتصال رهبری با بدنه ای که همچنان مقاومت میکند یا وجود ندارد و یا بشدت ضعیف گردیده است.
يكي از وظايف گرایش سوسیالیستی جنبش زنان اعلام صریح موضع خود در قبال ریاکاری هر دو جناح برسر دلسوزاندن به حال زنان به گوش همه زنان است. پلاتفرم آزادیخواهانه و برابری طلبانه که خواهان بیشترین آزادیها و برابری برای زنان در همه شئون زندگی٬ از آنجمله لغو حجاب اجباری٬ لغو آپارتاید جنسی و لغو قانون اساسی٬ دستمزد برابر برای زن و مرد٬ بیمه بیکاری را باید به جامعه و به میان زنان برد. از هرگونه اهرم علنی و مبارزاتی ممکن استفاده کرد تا به سازماندهی زنان و مبارزات برحقشان یاری رساند. طبقه کارگر متحدین همیشگی جنبش زنان اند و باید كارگران كمونيست و پيشرو دراین دوره بیشترین تلاش را براي ايجاد اتحاد با جنبش زنان و پیش بردن مبارزاتشان از خود نشان دهند. . ٨ مارسها و اول ماه مه ها همواره گواه هر ساله اعلام این اتحاد میان دو جنبش بوده است. این اتحاد یک تفاهم ظاهری نیست. ضرورتیست که از زندگی هر زن و مردی برای رهایی و رسیدن به یک زندگی بهتر برمیخیزد. حزب حکمتیست به عنوان یکی از سرسخت ترین مدافعین حقوق برابر زن ومرد در یک جامعه سوسیالیستی از همه ابزارهای حزبی خود در جهت تقویت این جنبش و رسیدن به مطالبات آن میکوشد. سند بیانیه حقوق زنان و برنامه "یک دنیای بهتر" پلاتفرمهای شفاف و روشن ما در رسیدن به چنین جامعه برابری ست.