TLogo


نشریه "کارگری" سایت کلمه طبقه کارگر و تشکل
خالد حاج محمدی

١٩ اکتبر ٢٠١١

سایت کلمه یکی از سایتهای جنبش سبز هم اولین شماره نشریه کارگری خود را به نام "روزنامۀ کلمۀ کارگری،" منتشر کرد. و جالب اینکه در این شماره نشریه خود٬ علاوه بر کارگر پناهی و از درد و رنج کارگران و بیکاری و بی حقوقی آنها گفتن٬ بر تشکل مستقل کارگری سندیکا و اتحادیه٬ نیز انگشت گذاشته است. و البته سوالاتی را نیز بر میز کارگران گذاشته است که گویا با حل آنها به عنوان معضلات جامعه و خصوصا طبقه کارگر٬ مشقات کارگر هم از زندگی او رخت بر خواهد بست.

هدف جنبش سبز هر چه باشد "توجه" آنها به کارگر و انگشت گذاشتن بر بخشی از مشقات و درد این طبقه٬ و سرانجام اعلام اینکه آنها هم "طرفدار" سندیکا و اتحادیه مستقل شده اند حائز توجه است. روزگاری بود که همه جنبشهای بورژوائی وجود مستقل کارگر را به عنوان یک طبقه به رسمیت نمیشناختند٬ یا در بهترین حالت همه را کارگر میپنداشتند و لذا چیزی به عنوان جامعه طبقاتی و طبقه کارگر را به عنوان یک طبقه و یک طرف جدال در این جامعه٬ منکر میشدند. امروز نه تنها طبقه کارگر ایران وجود خود را به کل جامعه و حتی به دشمن طبقاتی خود و ضد کارگری ترین جنبشها تحمیل کرده است٬ بلکه نیاز به تشکل یابی این طبقه٬ حتی سران سبز را نیز به اعلام قبول آن کشانده است. این خود در جامعه ایران قدمی به پیش و نشان وزن و جایگاه طبقه کارگر است.
اول وجودت را انکار میکنند، بعد به تو اتهام میزنند و زمانیکه وجودت را به رسمیت شناختن یعنی از تو هراس دارند.
امروز نه تنها جنبش سبز و نشریه تازه تاسیس "کارگری" آن٬ بلکه خامنه ای و احمدی نژاد نیز در همه جا از درد و رنج کارگر میگویند٬ و همه برنامه و تلاش دولت خود را در جهت رفع همین معضلاتی بیان میکنند که سایت کلمه به میدان آورده است. احمدی نژاد از مبارزه خود علیه "سرمایه داری" میگوید و خانه کارگریها هزار بار بیشتر بر بخشی از مشکلات طبقه کارگر تاکید میکنند و در جناح "چپ" دولتشان به عنوان "منتقد" ریاکار سیاستهای دولتشان و "مدافع" طبقه کارگر٬ ایستاده اند. کسانی که در تشکیل سندیکای شرکت واحد صف اوباش و چاقوکشان خود را بسیج میکردند و میخواستند زبان منصور اسالو را ببرند٬ امروز در میان سبز و در میان خانه کارگریها سنگ دفاع از طبقه کارگر به سینه میزنند.

تلاش جنبش سبز برای قبولاندن خود به عنوان "مدافع" کارگر را در کنار تلاش شیخ اسلامی وزیر کار به عنوان مدافع تشکل "مستقل کارگری" قرار دهید٬ در کنار شارلاتانیسم و پوپولیسم و کارگر پناهی و مبازه "ضد" سرمایه داری احمدی نژاد بگذارید٬ اینها را در کنار سخنان مسئولین اتحادیه کارفرمایان٬ در کنار سخنان وزیر نفت و ظریف کار مدیر عامل پتروشیمی ماهشهر و نماینده ماهشهر در مجلس اسلامی و سخنانش در مورد کارگران پتروشیمی بگذارید٬ تا تصویر کاملی از تلاش نمایندگان سر راست٬ هارترین و بی توهم ترین دشمنان طبقه کارگر پیدا کنید. کسانی که سه دهه است با زندان و تهدید و اعدام و ارعاب٬ با دادگستری و قانون و با گرو گرفتن دستمزد روزانه طبقه کارگر٬ حلقوم این طبقه را میفشارند٬ امروز همگی کارگر و مخالف سرمایه داری و مخالف بیکاری و بردگی شده اند.

وقتی به عمق پروپاگاند "کارگری" روزنامه کارگری کلمه و همه سخنگویان سرراست بورژوازی نگاه میکنید٬ متوجه میشوید که تحت عنوان مشکلات طبقه کارگر در واقع سوالات خود، جدال بخشهای مختلف بورژوازی را بعنوان مشکلات کارگر روی میز طبقه کارگر میگذارند و کارگر را به صف خود در جدال و کشمکش خود با جناحهای دیگر دعوت میکنند. انگشت گذاشتن بر بخشی از معضلات و بیحقوقی این طبقه ٬ سرمایه گذاری بر اعتراض و نارضایتی این طبقه برای جلب آن به خود٬ و قبول معضلات بورژوازی بعنوان معضل خود و بالطبع راه حلهای بورژوائی در مقابله با این مشکلات است. انگشت گذاشتن بر محنت طبقه کارگر برای فریب این طبقه و برای سد کردن هر نوع خودآگاهی طبقاتی در میان کارگران است.

مضمون کل نشریه "کارگری" جنبش سبز و شکایت او از اوضاع٬ به قول سرمقاله نشریه این است که٬ "به دلیل واردات گسترده قاچاق کالا و آزادی فعالیت بخش سرمايه دارى تجارى و دلال، بسيارى از واحدهاى توليدى به رغم داشتن امكانات و تجهيزات فنى و كارآمد و نيروى انسانى با سابقه منحل شده اند و می شوند.."

جنبش سبز در کل این دوره و در اولین شماره نشریه "کارگری" خود نیز از ورود کالای خارجی و اشتغال بازار داخلی توسط بیگانگان گله مند است و جدال جناحهای مختلف بورژوازی بر سر تسخیر بازار داخلی ایران را به روی میز کارگران میگذارد. انگار اگر بازار داخلی بر روی کالاهای خارجی که سرمایه دار ایرانی قدرت رقابت را با آن ندارد٬ بسته شود٬ دریچه رفاه و شغل و امنیت شغلی و آسایش بر روی طبقه کارگر باز میشود. جنگ و دعوای سرمایه صنعتی و تجاری و ورشکستگی بخشی از سرمایه های کوچکتر را در رقابت بازار به امر کارگران تبدیل میکنند. گویا اگر به جای آزادی سرمایه تجاری برای این بخش از سرمایه محدودیت ایجاد میشد و بورژوازی لیبرال میدان رشد می یافت٬ طبقه کارگر به رفاه رسیده بود!! انگار دشمن کارگر ایرانی مثلا بخشی از همسرنوشتان این طبقه در چین و سایر ممالک است. این مسئله امروز نه تنها در ایران بلکه در بخش اعظم دنیا از جانب صاحبان سرمایه که در این رقابت متضرر شده اند٬ به عنوان مشکل طبقه کارگر روی میز این طبقه گذاشته میشود. انگار در کشور چین، که نه تنها بازار داخلی بلکه بخش وسیعی از بازارهای دنیا را از کالای چینی اشباع کرده اند٬ وضع طبقه کارگر بسیار بهبود یافته است. انگار رشد سرمایه، بالا رفتن سود سرمایه و تصرف بازار داخلی و خارجی از سوی بورژوازی چین بدون استثمار وسیع طبقه کارگر، بدون کار ارزان این طبقه، بدون تحمیل بیحقوقی مطلق بر این طبقه ممکن است.

تلاش جنبش سبز برای جلب طبقه کارگر و پیوستن کارگران به این جنبش به همان اندازه به کارگر و دفاع از کارگر مربوط است که مبارزه "ضد سرمایه داری" احمدی نژاد و کارگر پناهی او. کل ماجرا تلاش همه شاخه ها و بخشهای بورژوازی ایران و همه نمایندگان آنها در جلب توجه طبقه کارگر به خود، تبدیل راه حلها و منافع خود بعنوان منافع کل جامعه و در راس آن طبقه کارگر و ایجاد مانع بر سر خودآگاهی طبقه کارگر و تبدیل آن به سیاهی لشگر جدالهای ارتجاعی درون بورژوازی است.

همزمان این تلاشها و بحث کارگر و کارگر دوستی به شیوه جنبش سبز٬ ابزار همه جنبشهای ارتجاعی و ضد کارگری برای فریب این طبقه است. تحمیل بردگی به طبقه کارگر و تامین کارگر ارزان به عنوان سرمنشاه سود سرمایه در همه جوامع٬ تنها با وجود کارگر خاموش و کم توقع و قانع به وضع موجود ممکن است. کار کل ماشین تبلیغاتی و میدیای بورژوازی و همه جنبشهای آن تامین همین شرایط است٬ تامین و راضی کردن بردگان به بردگی به کار بی مزد. بیکاری شرط ارزان نگه داشتن نیروی کار است و بخشی از کارکرد نظام سرمایه داری است. بورژوازی فقط با سلاح سرکوب عریان علیه طبقه کارگر نمیجنگد. توهم پراکنی، فریب و کاشتن بذر ایده های ارتجاعی و بورژوائی در میان طبقه کارگر، تبدیل معضلات خود به معضلات طبقه کارگر و تبدیل آن به سیاهی لشگر خود تاریخا یکی از مهمترین ابزار بورژوازی برای مقابله با طبقه کارگر بوده است.

همزمان کل این تبلیغات که امروز از زبان بخشهای مختلف بورژوازی ایران در جریان است٬ ناشی از اعتراض عمیق طبقه کارگر به همه بنیادهای نظام سرمایه داری است. اعلام تشکل کارگری و "دفاع" جنبش سبز از اتحادیه و سندیکا در حقیقت نشان از همه جانبه بودن خواست تشکل و تلاش و جنب و جوش دوره اخیر برای تشکل یابی کارگری است. هر زمان جنبش کارگری تکانی میخورد٬ شاخه های مختلف بورژوازی قبل از هر جریان دیگری در تلاشند جوابی به آن بدهند و راه حل خود را در مقابلش بگذرند. انتشار نشریه کارگری از جانب نمایندگان بورژوازی لیبرال ایران که احمدی نژاد را به گداپروری و کارگر تنبلی متهم میکردند٬ و انگشت گذاشتن بر بخشی از معضلات و مشکلات طبقه کارگر٬ بازتاب تکانها و جنب و جوشهای اعتراضی طبقه کارگر در صف بورژوازی ایران است. وزن و جایگاه طبقه کارگر ایران امروز آنقدر عظیم است که دشمنانش را مجبور کرده است که نه تنها به رسمیتش بشناسند بلکه به نام منفعت کارگر٬ به نام تشکل کارگری و دفاع از آن٬ نیروی اعتراض طبقه کارگر را به زیر چتر اعتراض خود و اختلاف خود با بخشهای دیگر از بورژوازی بکشنند.