TLogo


 
از سخنان جوانفکر تا حمله به سفارت انگلیس
حسین مرادبیگی


سخنان هفته گذشته جوانفکر، مشاور احمدی نژاد و مسئول روزنامه دولتی ایران، حاکی از تشدید شکافهای درون جمهوری اسلامی بود. جوانفکر تا آنجا پیش رفت که به نقش مستقیم خامنه ای و بیت رهبری او در سرکوب جنبش سبز و اعتراضاتی که حول انتخابات سال 88 شکل گرفت اشاره کرد. در کنار این، حمله روز سه شنبه عوامل جمهوری اسلامی به سفارت انگلیس در تهران، ابعاد تازه ای به تنش میان جمهوری اسلامی و آمریکا و دول غرب داده و اختلافات درون جمهوری اسلامی را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است.
معضلات و مسائل متعددی خامنه ای و دیگر سران جمهوری اسلامی را وارد دور جدیدی از این کشمکش کرده است که حمله به سفارت بریتانیا میتواند شروع آن باشد.
تناقض خود جمهوری با هر نوع گشایش جدی در سرمایه داری ایران که بی شک بدون جلب سرمایه های خارجی و ورود تکنولوژی کشورهای غرب در مقیاس وسیعی مقدور نیست، مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ای که حکومت اسلامی با آن درگیر است، افزایش تحریمهای اقتصادی تا حد تحریم خرید نفت و تحریم بانک مرکزی ایران که اساسا ریشه در تشدید رقابت قطبندیهای جهانی جدید سرمایه و جنگ بر سر بازارهای تقسیم شده سابق دارد، بحران جهانی سرمایه که جدا از فاکتورهای جهانی و منطقه ای و محلی در مورد جمهوری اسلامی، افق هرنوع سرمایه گذاری جدی را در اقتصاد بورژوائی ایران کور کرده است، در مجموع طرفین این دعوی را به تشدید تنش و دور جدیدی از کشمکش میان خود کشانده است. حمله سازمان یافته جمهوری اسلامی به سفارت انگلیس جوابی است که خامنه ای و جناح او به اوضاع پیش رو داده اند. با علم بر اینکه از دست آمریکا و دول غرب کاری علیه جمهوری اسلامی ساخته نیست و حکومت اسلامی هنوز میتواند علیه منافع آمریکا و دیگر دول غرب در عراق و لبنان و فلسطین و افغانستان و در سطح بین المللی نیز وارد عمل شده و برای آنان مشکل ایجاد کند و لذا آنان را به کنار آمدن با خود وادار کند.
خامنه ای همچنین از سازماندهی حمله به سفارت انگلیس اهداف زیر را تعقیب میکند: کاهش اختلافات جناحی درون جمهوری اسلامی بر سر تقسیم و انتقال قدرت میان خود و متحد کردن آنان مجددا حول بیگانه ستیزی که در آن بتوانند "انتخابات" پیش رو را بدون تکرار حوادث سال 88 از سر بگذرانند. در عین حال کوبیدن کسانی از "خودی ها"ی نظامشان که در این جو و فضا بخواهند در اختلافات جناحی، خامنه ای و بیت رهبری او را نشانه روند. و سرانجام و مهمترین آن، استفاده از جو و فضای جنگی که با آن خواستهای اقتصادی و رفاهی توده کارگر و دیگر مردم آزادیخواه را بی جواب گذاشته و مبارزه و تلاش آنان را برای آزادیهای سیاسی و تعرض به حکومت اسلامی سرکوب کنند.
تصمیم دولت انگلیس برای بستن سفارت جمهوری اسلامی در لندن و اقدامات مشابه دیگر کشورهای اروپائی در حمایت از این دولت ممکن است بتواند به انزوای بیشتر جمهوری اسلامی در سطح جهانی منجر شود بویژه که حکومت اسلامی دیگر از موقعیت قبلی اش در منطقه برخوردار نیست.
در این مورد بدون شک مفسرین و تحلیل گران و سخنگویان بورژوازی از راست و چپ آن وارد میدان خواهند شد و روی دور جدید کشمکش میان جمهوری اسلامی و دول غرب سرمایه گذاری خواهند کرد. اینها از هم اکنون بادبان امید خود را به آن بسته اند. از آن بعنوان ابزاری برای حذف نیروی "رقیب" درون حکومت اسلامی نام می برند. میگویند که جمهوری اسلامی برای بقاء خود دنبال "برکتی" است و غیره. اما برای کارگران و رهبران و فعالین کمونیست درون طبقه کارگر، امید بستن به کشمکش میان این دول ارتجاعی و جنایتکار جائی ندارد و راهی نیست که در آن بروند.
اگر افشاگری جوانفکر در مورد نقش خامنه ای و بیت رهبری او در سرکوب اعتراضات سال 88 و هر نوع کشمکش جناحی درون جمهوری اسلامی به منافع توده کارگر و دیگر مردم آزادیخواه بیگانه و بی ربط است و تنها دست کلیت جمهوری اسلامی را در 32 سال سرکوب مداوم این مردم رو میکند، تشدید تنش و کمشکش میان آمریکا و دیگر دول غرب با حکومت اسلامی نیز علیه منافع و مبارزه این مردم است.
جمهوری اسلامی بدون شک در جستجوی راهی برای بقاء خویش بوده و هست و گسترش فضای جنگی نیز مورد دیگری از آن است. اما پشت تلاش جمهوری اسلامی برای بقاء خویش، تلاش این دولت برای نشان دادن مطلوبیت خود به بورژوازی داخلی و خارجی در حفظ پایه های نظام سرمایه داری و دستگاه سرکوب و بوروکراسی آن در ایران خوابیده است. جمهوری اسلامی علیرغم تناقض پایه ای خود با گسترش سرمایه داری ایران، میخواهد به کل سرمایه داران نشان دهد که هنوز با سرکوب عریان خود بهترین مدافع بورژوازی در داخل و خارج در مقابل طبقه کارگر و دیگر مردم آزادیخواه در ایران بوده است. وضع طبقه کارگر و دیگر مردم زحمتکش در 32 سال گذشته و سرمایه هایی که از قبل کار طبقه کارگر در دست سرمایه داران و کارفرمایان مختلف متمرکز شده است، گویای چنین کارکردی از حکومت اسلامی است.
طبقه کارگر و رهبران و فعالین کارگری باید با هوشیاری تمام اوضاع فعلی را تحت نظر قرار دهند. با تمام توان تلاش کنند که صفوف خود را مستقل از دو طرف این کشمکش ارتجاعی و این تهدیدات ضدمردمی، در راه تحقق اهداف آزادیخواهانه خود متحد و نیرومند سازند. دست در دست همدیگر بگذارند. صفوف خود را از صفوف سرمایه داران و احزاب و نمایندگان راست و چپ بورژوازی جدا کنند. آمریکا و دیگر دول غربی بیش از سی سال است که در مقابل توده کارگر و دیگر مردم آزادیخواه و معترض به جمهوری اسلامی زیر بغل حکومت اسلامی را گرفته اند. راه انداختن فضای جنگی هر دو طرف این کشمکش که هر دو سوپر ارتجاعی و سوپر جنایتکارند نیز علیه مبارزه این مردم در راه رفاه اقتصادی و آزادی و برابری است. طبقه کارگر و رهبران و فعالین آن باید علیه این وضعیت نیروی خود را متحد و متشکل کنند.
***