TLogo


کارگر "خارجی" منشا بیکاری یا سود

خالد حاج محمدی

١٧ نوامبر ٢٠١٠

 

امروز بار دیگر در دل معضلاتی که طبقه کارگر با آن دست و پنجه نرم میکند٬ مسئله کارگر خارجی به عنوان عامل بیکاری و محرومیت کارگر "ایرانی" در بوق زده میشود. تلاش برای معرفی کردن کارگر خارجی به عنوان عامل بیکاری امر جدیدی نیست. اما در مقاطعی مثل امروز که مسئله اشتغال٬ بیکاری و اخراج همراه با عدم پرداخت دستمزدها٬ زدن سوبسیدها و افزایش قیمت هر روز مایحتاج عمومی٬ به صدر مسائل اصلی جامعه رانده شده است٬ بار دیگر کارگر "خارجی" به عنوان عامل این مشقات معرفی خواهد شد و بار دیگر فضای ضد خارجی٬ ناسیونالیستی و ضد کارگری توسط صف وسیعی از روشنفکر٬ "محقق"٬ "اقتصاد دان" و روزنامه نگار که جملگی از این طریق معاششان تامین میشود٬ تا مقامات دولتی و صاحبان سرمایه و ...باد زده میشود.

زمانی که برای تولید سود به کارگران افغانی نیاز بود٬ کسی از ملیت٬ مذهب و نژاد و محل تولد آنها نمی پرسید. مراحل دور و دراز اداری امروز برای پروانه کار و... نیازی نبود. سرمایه به کارگر ارزان نیاز داشت٬ دولت نیروی کار ارزان آنها را به خدمت میگرفت و بازار سودهی سرمایه را بر گرده طبقه کارگر و خصوصا کارگران خارجی با بی حقوقی آنها می چرخاند. دولت در قوانین ضد کارگری خود برای کارگران خارجی در ماده ١٢٦ نوشته اند که: "  در مواردی كه مصلحت صنایع كشور، اشتغال فوری تبعه بیگانه را بطور استثنایی ایجاب كند، وزیر مربوطه مراتب را به وزارت كار و امور اجتماعی اعلام می‌نماید و با موافقت وزیر كار و امور اجتماعی، برای تبعه بیگانه، پروانه كار موقت بدون رعایت تشریفات مربوط به صدور رویداد با حق كار مشخص، صادر خواهد شد."

اکنون آمار بیکاری بسیار بالا است و احتیاج به کارگر خارجی هم ته کشیده است. کارگر خارجی مورد نیاز دیروز٬ در قامت "بیگانه" که عامل "بیکاری و فساد" در جامعه اند٬ از جانب نیروهای پلیس و وزارت کار و همه ارگانهای دست ساز دولت شکار میشوند.  در این چند سال بخش اعظم کارگران افغانی دستگیر و از ایران اخراج شدند. اکنون نیز "اشتغال اتباع بیگانه" در دستور روز وزارت کار قرار گرفته است٬ که همان وظایف کثیف را به نام اشتغال نیروی بیگانه دنبال میکند. در بخشهای مختلف دبیر و مسئول گذاشته اند و دستورالعمل صادر میکنند که کارگران خارجی را کنترل کنند٬ آمار دقیق از آنها پیدا کنند. در سیستان و بلوچستان مدیر کل کار و امور اجتماعی رسما اعلام کرد است که اشتغال کارگر خارجی ممنوع است و در عرض چند روز صدها کارگر افغانی را از محلهای کار بیرون کشیداند تا به افغانستان برگردانند. در نقاط دیگر گفته اند بر مبنای قوانین مملکت "افاغنه" تنها در مقنی گری٬ حفر چاه و قنات و چند شغل مشابه حق کار دارند. تحقیر و توهین و اهانت بر فقر و محرومیت و بردگی چند میلیون انسان کارکن اضافه خواهد شد و فضای مسموم ناسیونالیستی و افغانی ستیزی را در این جامعه دامن میزنند.

بخش اعظم کارگران افغانی در بخش ساختمان مشغول کارند. از زمانی که اعتراضات کارگران این بخش به عدم بیمه خود بالا گرفته است٬ مسئله کارگران خارجی و "مشکلاتی" که ایجاد کرده اند٬ در بوق زده شده است. تلاش میشود با معرفی کردن کارگران افغانی به عنوان عامل مشقات کارگر ایرانی٬ اعتراض این بخش به دولت و سرمایه داران و پیمانکاران را متوجه آنها کنند. شیادانه تلاش میکنند امر شناسائی کارگرانی که پروانه کار ندارند را بر دوش کارگران ساختمان و خصوصا انجمنهای صنفی در این بخش بیندازند. فعلا در بخش ساختمان میخواهند کارگر را در نقش ضد همسرنوشتان خود به ابزار سرکوب بخشی دیگر تبدیل کنند تا در ادامه در بخشهای دیگر نیز از کارگران بومی علیه بخشی دیگر به عنوان کارگر خارجی استفاده کنند.

 

نگاهی به موقعیت کارگران خارجی در ایران٬ به عنوان نیروی کار ارزان و منبع سود و به عنوان محرومترین بخش طبقه کارگر٬ دورویی و ریاکاری صاحب منصبها و اهداف شنیع ضد کارگری و ضد انسانی کل این خیل را نمایان میکند. این بخش از طبقه کارگر اساسا کارش قرار دادی و موقت است٬ بیمه درمانی و حق بازنشستگی٬ سنوات، عیدی، پاداش، بیمه و مزایای دیگری که بقیه کارگران دارند٬ شامل حال آنها نمیشود. همین وضعیت از طرفی شرایط بسیار سختی را برای این بخش مهیا کرده است و از طرف دیگر با حراج کردن نیروی کار آنها و بی حقوقی مطلق شان٬ سود دهی سرمایه را بالا برده اند. حق اعتراض و اعتصاب هم ندارند و هر اعتراضی میتواند باعث اخراج آنها از مملکت شود. این وضع تازه شامل بخش "خوشبختی" است که اجازه کار دارد وآمارئ یک و نیم میلیون نفر اعلام شده است. بقیه کارگران که از ترس اخراج به افغانسان مخفیانه زندگی میکند٬ به زندگی هزار بار مشقت بارتر وادار شده اند.

 

پایین بودن سطح معیشت و دستمزد این بخش از کارگران٬ شرایط کار و زندگی و سطح معیشت کل طبقه کارگر در این جامعه را پایین میاورد و این یکی از کارکردهای سرمایه داری در همه دنیا است. خاصیت نیروی بیکار و یا کارگر ارزان در این است که ضمن انشقاق در صفوف طبقه کارگر٬ نیروی کار ارزان را برای سرمایه داری تامین کند. اما عامل این وضعیت قربانیان این شرایط غیر انسانی نیستند. گناه بردگی کارگر خارجی در ایران٬ برده داران و دولت حاکم است که چشم به ارزانی نیروی کار آنها دوخته اند و سودهای نجومی کسب میکنند. در این جهنم کارگر افغانی به جرم شرایط زندگی و ناچاری٬ زنجیر شده است و بردگی را به نام زندگی به او تحمیل کرده اند.

البته در این میان و در فضای ناسیونالیستی و ضد کارگر خارجی که دامن زده شده است٬ جدا از دولت و سرمایه داران٬ بخش اعظم نیروهای سیاسی در پوزیسیون و اپوزیسیون هم آوا هستند. نیروهای راست که تکلیفشان روشن است. بخش چپ احزاب سیاسی نیز اساسا در بهترین حالت اجحافاتی که بر کارگر خارجی میرود را نمی بینند و نسبت به این فجایع کورند.

 

آنچه میدان داده است که بخشی از طبقه ما به وحشیانه ترین شیوه استثمار شود و حق اعتراض را از ترس اخراج از ایران از او گرفته اند٬ موقعیت وخیم کل طبقه کارگر٬ پراکندگی و عدم حق تشکل و اعتصاب٬ و شرایط بردواری است که به حکم اختناق بر کل جامعه تحمیل کرده اند. عامل این وضع نه کارگر خارجی بلکه بورژوازی حاکم است که از کار ارزان در جامعه سود حاصلش میشود و بخشی را افغانی و خارجی نام گذاشته است تا با دامن زدن به دشمنی کور در میان ما٬ پراکندگی و انشقاق صفوف طبقه کارگر  را ابدی کند. این شرط ادامه بردگی در این جامعه و شرط تولید سود برای طبقه سرمایه دار است. طبقه کارگر ایران با افغانی و ایرانی آن٬ با ترک و کرد و فارس و بلوچ آن٬ با هر نوع رنگ و مذهب و عقیده ای که دارند٬ سازندگان واقعی و صاحبان حقیقی این جامعه اند. تقسیم این طبقه به نام هویتهای کاذب ملی و مذهبی و ... خاصیتش در تحمیق این صف و ایجاد انشقاق و دشمنی در آن است. قبول این شیادی که همسرنوشتان ما٬ که همسایه و همکار و برادر و خواهر ما به عنوان خارجی عامل محرومیت است٬ ننگ است. طبقه کارگر ایران٬ کارگران آگاه و فهیم این ننگ را نباید بپذیرند و نباید اجازه دهند صفوف ما را با تبلیغات ناسیونالیستی و کثیف مسموم و شقه شقه کنند و ما را به جان هم بیندازند تا خود بتوانند کل طبقه کارگر را بیش از پیش استثمار کنند. مبارزه با بیکاری تنها از راه اتحاد کل طبقه کارگر با ایرانی و افغانی ممکن است. طبقه کارگر بیش از هر زمان برای مقابله با تعرضی که بورژوازی ایران به معیشت این طبقه کرده است٬ باید حول مطالبات خود٬ حول منشور مطالباتی خود متحد شود و برای بهبودی در زندگی تلاش کند.