TLogo



کومه له و معضل "منتقدین کمونیست"

اسد گلچینی

اعلام موجودیت  "منتقدین کمونیست" و برخورد رسمی و غیر رسمی کومه له به آن نشانگر واقعیات بنیادی تری  در مورد این سازمان است.                              

سازمان کومه له و تشکیلات حزب کمونیست آن به اعتبار گذشته ای کمونیستی هنوز هم  مورد توجه کمونیستها و کارگران در کردستان است. اما هر تحول سیاسی و اجتماعی در ایران واقعیت این سازمان را، بعنوان نماینده ناسیونالیسم چپ در کردستان، مانند هر جریان سیاسی دیگر تمام قد قابل رٶیت میکند.

تحولات سیاسی سال ٨٨ در ایران و عروج جنبش سبز، کومه له را هم  با کمی تاخیرمانند اکثریت نیروهای به اصطلاح چپ و کمونیست، کم و بیش با خود همراه کرد، در سال ٨٦ جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی دانشجویان در دانشگاه های ایران این سازمان را به دامن نئو توده ای های آذرین و مقدم انداخت. پیش از آن صبر بخش دیگری از ناسیونالیستهای درون کومه له به لب رسید و عرض اندام کردند و خواستار تعیین تکلیف کومه له شدند، و پیش تر از آن بخش بزرگتری از نیروهای ناسیونالیستی درون کومه له با رهبری عبدالله مهتدی برای همراه شدن با "گفتگوی تمدن ها" ی خاتمی و جنبش دوم خرداد میرفت تا سرنوشت کومه له را به نفع این جریان رقم بزند.

این کشمکش همچنان ادامه دارد و تا زمانی که کومه له و حزب کمونیستش بخواهند از اعتبار گذشته برای سیاست و فعالیت چپ و ناسیونالیستی امروز سوء استفاده کنند و و همزمان کجدار و مریز نقاط اشتراک جدی خود با جریانات ناسیونالیست حفظ کنند، منظما مورد نقد کمونیستها و حتی ناسیونالیستها قرار میگیرند تا با خود تعیین تکلیف کنند. البته ادامه حیات در در چنین موقعیتی  مستلزم زبردستی و مهارت بالائی  است که رهبری کومه له در آن استاد شده است. از همه چپگرائی کومه له فقط ادعای کمونیست بودن آن باقی مانده. این جریان چرا که به روال همیشگی ناز و کرشمه و چراغ سبزهایش برای جنبش های بورژوایی و ناسیونالیستی است و کمونیستهای منتقد درون تشکیلاتش را مانند همیشه و با گرو گرفتن امنیت و زندگیشان مورد تعرض قرار میدهد و انتقادات آنها را مانند همیشه تخطئه میکند. برخورد سرکوبگرانه به منتقدین کمونیست دوره اخیر در اردوگاه  کومه له از جانب رهبری این سازمان  به بهانه و ترفندی مختلف و  تحت عنوان ادامه مبارزه ای که دارند توجیه میشود. طی بیست سال گذشته ما بارها شاهد برخورد های غیر سیاسی و تعرض به حرمت و زندگی کمونیستهای منتقد در درون این سازمان بوده ایم.

تفاوت منتقدین کمونیست درون کومه له در دوره اخیر با منتقدین کمونیست در دوره های گذشته در این است که این رفقا اختلافات سیاسی خود را با رهبری کومه له فرموله کرده و علنی آنرا اعلام کرده اند. این رفقا تصمیم درستی گرفتند و مجاال ندادند که سرنوشت آنها مانند دیگر کمونیستهای منتقد درون کومه له بشود. دوره های گذشته رهبری کومه له با هر شگرد و ترفندی این "بلاها" را از سر گذراند. منتقدین کمونیست  دوره های گذشته خوشبختانه هستند و خود میتوانند داستان این مبارزه و کشمکش را برای آگاهی کمونیستها و کارگران بویژه در کردستان مستند کنند.

زدن برچسپ "نفوذی" به منتقدین کمونیست درون کومه له که گویا اینها اجیر شده احزاب کمونیست کارگری اند و یا نفوذی آنها هستند فرهنگ منحط رهبری کومه له و تشکیلات مانده اش در اردوگاه است. شاه کلید معجزه آسای "نفوذ" که معمولا برای نفوذی های رژیم بکار برده میشود بسوی این کمونیستها هم پرتاپ میشود تا تصور یک نفوذی که برخورد با او معلوم است در ذهن جمعیت دهکده از رهبری و دبیرخانه اش تا حسابدار و انباردار و مسئول تاسیسات و تدارکات گنجانده شود. این شگرد حداقل برای عقب نشاندن و ساکت کردن هر کمونیستی که جان و زندگی و امنیت و حرمتش در خطر باشد در اردوگاه و در کشوری مانند عراق و در منطقه کردستان آن که ایرانیان سیاسی بدون دخالت این نوع احزاب قانونی، قادر به زندگی عادی نیستند میتواند کافی باشد. سرپانگهداشتن این برج و باروی ناسیونالیستی و زندگی در شکاف دولتها و احزاب، این گونه برخورد به مخالفین سیاسی و و بویژه کمونیستهای منتقد را برای رهبری کومه له و کادر مجربش توجیه کرده است! و این روش شناخته شده احزاب ناسیونالیست و نوع مجاهدینی در برخورد به هر منتقدی است.

میگویند این منتقدین از طرف حزب حکمتیست یا  دیگر جریانات موسوم به کمونیسم کارگری تغذیه میشوند و یا نفوذی آنها هستند. براستی این شگرد ها و استدلال ها تنها میتواند نگهبانان شریف اردوگاه کومه له، که بیست سال است در آنجا زندگی یکنواخت و آنکادره شده ای دارند، را قانع کند. این ذهنیت واژگونه هیچگاه و در طول بیست سال گذشته نتوانست متوجه شود که کمونیستها در جامعه کردستان کمونیسم را نه از "سازمان کومه له" و رهبرانش، بلکه از جنبش طبقه کارگر در کردستان و کمونیسم مارکس و منصور حکمت آموخته اند و این جنبش ریشه  در اعتراض کارگر کمونیست به جامعه سرمایه داری و مصائبش دارد.

عجز رهبری کومه له در جوابگوئی به انتقادات کمونیستی سابقه ای به قدمت انتقادات کمونیستی و کارگری در این تشکیلات دارد. منتقدین به روشنی و صراحتی که رهبری کومه له یک صدم آنرا ندارد، اعلام کرده اند با خط منصور حکمت هستند در نتیجه احتیاجی به کاراگاه خصوصی های کومه له برای کشف این "توطئه" نبود. علنی کردن این اختلاف نظرکمونیستهای درون کومه له بیش از هر چیزی دست رهبری کومه له را از پرونده سازی امنیتی و ... علیه مخالفین سیاسی خود میبندد. این مشکلی است که رهبری کومه له با آن روبرو است دقیقا به همین دلیل بسیج ایدئولوژیک کردن تشکیلات علیه مخالفین سیاسی، این سنت مجاهدین در مبارزه سیاسی که هر اختلاف نظری را با حربه نفوذی، توطئه و ... جواب میدهد، این روش آشنا و کهنه رهبری کومه له است و در آن خبره شده است، کاربرد بیرونی ندارد و نمیتواند خارج از صفوف خود حتی یک انسان سیاسی و هوشمند را با شانتاژ  رهبری کومه له علیه منتقدین کمونیست، با خود همراه کند.

رهبری کومه له مغلطه میکند که "جریانات کمونیسم کارگری" محرک این منتقدین هستند، در حالی که خود میدانند مدتهاست  حزب کمونیست کارگری، حزب اتحاد کمونیسم کارگری و بخشی از افراد و شخصیتهائی، که سابقا در صفوف  هر کدام از احزاب کمونیسم کارگری بودند، بطور واقعی و رسمی هم به همان جنبش و بستر مشترک با کومه له برگشته اند. مذاکره برای نزدیکی و ائتلاف حزب کمونیست کارگری ایران و کومه له در این راستا و نتیجه تقویت فصل مشترکشان در جریان تحول مهم سیاسی ایران ایندوره یعنی همگامی در جنبش جاری سبزاست. سیاست، تعلق و موضعگیری های همه این جریانات گواه این واقعیت است. آنچه در این میان مجزا است خط کمونیستی متمایز منصور حکمت و کمونیسم کارگری و وجود حزب حکمتیست و سیاستهایش در همه تحولات سیاسی است که در جامعه وجود داشته و مارکسیسم و جنبش مستقل طبقه کارگر بوسیله این خط و حزب نمایندگی شده است. این تمایز را کمونیستها و کارگران کمونیست به روشنی تشخیص دادند. کمونیستهای منتقد درون کومه له علیرغم هر تصمیمی برای آینده فعالیت خود که بگیرند بر این واقعیت واقف هستند. انتقاد آبکی و درون خانوادگی و یا سکوت اپورتونیستی این جریانات و  برخورد به اتفاقات حول و حوش "منتقدین کمونیست" هم همین واقعیت را میرساند.

رهبری اپورتونیست کومه له بسیار آگاهانه مساله نفوذی بودن این کمونیستها را طرح میکند تا انتقاد و دیدگاه های سیاسی این کمونیستها را تخطئه کند. ظاهرا این "سد محکم و جادوئی" تشکیلات و رهبری کومه له در اردوگاه در برابر کمونیستها  که تا کنون شکست ناپذیر مینمود ترک برداشته است. راه حل کمونیستها و کارگران کمونیست بویژه در کردستان در این است که قبل از وارد شدن به این "حلقه" که معمولا راه بیرون رفتی ندارد، انتخاب سیاسی خود را بر اساس خط کمونیسم منصور حکمت بکنند.

جا دارد یکبار دیگر تاکید کنیم  که راه حل حزب حکمتیست برای رفقا و منتقدین کمونیست در درون کومه له و یا هر جریان دیگری که به هر درجه خود را با منصور حکمت و سیاستهای حزب ما نزدیک میدانند این بوده و هست که سیاست کمونیستی را  باید علنی و رسمی، به شکلی که رفقای منتقد اخیرا انجام داده اند، اعلام کرد. ما با افتخار و همانطور که گفته ایم بطور علنی از این تلاش ها و مبارزه  سیاسی شفاف، مستقل از درجه دوری و نزدیکی این نوع رفقا به حزب ما، استقبال میکنیم و هر نوع سیاست دیگری غیر از این به همان اپورتونیسم از نوع کومه له و جریانات هم خانواده اش در میان چپ منجر میشود.

١١ آذر ١٣٨٩

٢ دسامبر ٢٠١٠