TLogo



 

سيكل معيبوب دستمزدها در ايران

مصطفى رشيدى

دستمزد كارگران در ايران سال ١٣٩٠ چقدر بايد باشد؟ مبناى محاسبه چيست؟ اين سوالاتى است كه در ماه پايانى سال و در فصل تعيين دستمزد پايه كارگران، بطرز محسوسى  بر فضاى جامعه سايه انداخته است. بحث مربوط به قراردادهاى سالانه، مقوله اى بنام  مذاكرات ميان طرفين بازار كار، تشريفات مربوط به دخالت نمايندگان كارگران و هرگونه حفظ ظاهر از جمهورىِ اسلامى يكسر بيجاست. در اين حكومت همزمان با نمايشات مضحك تعيين دستمزد سالانه٬ بيش از هر وقت ديگر فعالين كارگرى را در زندانها و زير شكنجه ميبينيد٬ بيحفوقى مطلق كارگر در اساسى ترين زمينه ها٬ در تشكل و حق اعتصاب٬ بيش از هر وقت ديگر  بنمايش درآورده ميشود. اما با همه درنده خويى و با همه اكروبات بازى مسخره مستضعف پناهى٬ حتى اين رژيم از صورت مساله اصلى جامعه گريزى ندارد. دستمزد كارگر چقدر است و چقدر بايد باشد؟

اجلاس شوراى عالى كار يك قاپ بندى پوچ است. مگر قرار است دولت و شوراهاى اسلامى و كارفرمايان به كدام تصميم مشعشع برسند؟! اما اين واقعيت از اهميت مساله دستمزدها نميكاهد. سطح دستمزد كارگر گره گاه تعيين شاخصهاى اصلى حيات آن جامعه است. علارغم هر تصويرى كه دواير حكومتى بدست بدهند٬ دستمزدها بعنوان ممر اصلى درآمد زندگى طبقه كارگر  در يكسال بعد و  از همين دريچه توليد٬ سود٬ سهم و آلاف و علوف سرمايه داران٬ بودجه دولت٬ چشم انداز اقتصادى و سياسى حكومت و جامعه موضوع هزاران بحث و مجادله قرار گرفته است. امسال٬ يكبار ديگر  موضوع دستمزدها زمين را زير پاى جامعه داغ كرده است.  دعوا و هيجان اصلى در ميان گردانندگان جامعه بر سر اينستكه تا كجا ميتوان زندگى كارگران را عقب راند.  مرور  گفته هاى مقامات  و مراجع رنگارنگ حكومتى بر سر دستمزدها چندش آور و نفرت انگيز است.  اين جماعت تازه سنگ دلسوزى براى كارگر را هم به سينه ميزنند!

هيچ كس نميتواند دو روز در ايران زندگى كرده  و پى نبرد  كه دستمزد رسمى كارگر در ايران در مقابل غول گرانى و تورم و هزينه هاى زندگى چقدر ناچيز است.  يك محاسبه سرانگشتى نشان ميدهد كه سالهاى متمادى دستمزدهاى كارگران در حاشيه يك سوم تا يك چهارم خط فقر نوسان داشته است.  برخوردارى از اين دستمزد تازه نشانه خوشبختى بوده است. اين دستمزد شامل بخش اصلى طبقه كارگر در بخش قراردادى٬ كارگران ساختمانى٬ كارگران كارگاههاى كوچك٬ كارهاى خانگى٬  براى پانزده بيست درصد از طبقه كارگر در جمع بيكاران و بسيارى  ديگر نگشته است.  خوشبخت ترين بخش طبقه آن دسته اى بوده اند كه با چندين شيفت و اضافه كارى توانسته اند گليم خود را از آب بيرون بكشند. پيامدهاى اين دستمزدها را ميتوان براحتى در فرسودگى و فقر طبقه كارگر٬ در سرخوردگى و افسردگى و اعتياد٬ در پراكندگى و تفرقه صفوف كارگران لمس كرد. كيفرخواست طبقه كارگر در ايران  زمانى معنا و عمق واقعى خود را بدست ميدهد كه با گزارش دوره طولانى از استمثار وحشيانه سرمايه داران٬ دوره طلايى از توليد گسترده٬ سودهاى افسانه اى٬ افزايش شكافهاى طبقاتى٬ عروج بالاشهريهاى غرق در تجمل و ثروت همراه ميگردد. تاوان اين امكانات و ثروت و سازندگى را طبقه كارگر ايران٬ از جمله در سال ١٣٨٩ با خون خود و خانواده خويش پرداخته است.

براى تعيين دستمزدهاى سال آينده مجموعه اى از چهره هاى هميشه آشنا پا پيش گذاشته اند. رقمهاى مختلف در رسانه ها مزمزه  و  به آزمايش افكار عمومى گذاشته ميشود. وزير كار٬ نمايندگان كارگر پناه مجلس٬ و در راس همه خانه كارگرچى ها و شوراهاى اسلامى را ميتوان ديد كه افزايش دستمزدها را وعده ميدهند. پس از چند هفته اعلام ترحمهاى چاپلوسانه و تو خالى و رياكارانه در مقابل كارگران بنظر ميرسد رقم مد نظر كميته دستمزد خانه كارگر مبنى بر ٤٨٥ هزار تومان در ماه اين قافله را به پايان نمايش خود نزديك ميكند. يكبار ديگر اين حضرات جلو افتادند كه دستمزدها بايد "واقع بينانه" باشد٬ قدرت پرداخت كارفرماها را مدنظر قرار دهد٬ لولوى  تورم و ركود را به رخ كشيدند٬ و هر چه توانستند نيازها و توقعات كارگران را مورد تمسخر قرار دادند. اين رقم تازه هنوز بايد مورد تاييد نمايندگان كارفرمايان كه تا اينجا از جلسات شوراى عالى كار قهر كرده اند٬ برسد!

هسته اصلى طرح جبهه دولت و كارفرماها و همپالكى هاى خانه كارگرى آنها بر دو محور استوار است٬ قبل از هر چيز تداوم سركوب و كنترل پليسى بر فعالين و محيطهاى كارگرى فرض گرفته ميشود و بعلاوه نقطه ارجاع همگى  خط فقر است. محاسبات خانه كارگر يك شاهكار است كه در آن حداقل كالرى و مواد غذايى روزانه كارگر را جمع زده و با حداقل مخارج پوشاك و بهداشت و امثالهم رقم زير پانصدهزار تومان را  سر هم كرده اند. كارگر در قاموس اين موجودات فاقد هرگونه ارزش و احترام است. كارگر انسان بحساب نمايد. از شعور و احساس و توقع برخوردار نيست. نه زندگى و رفاهيات و نه لذت از زندگى٬ نه تفريح٬ نه فرهنگ و هنر٬ نه جوانى و سوداهايش و نه بازنشستگى و فراغتش؛ هيچ كدام به كارگر مربوط نيست. در قاموس اينها كارگر بايد شكر گزار باشد كه فرصت براى كار و كار بيشتر و اضافه كارى به او داده ميشود. كارگر بايد راهها و ساختمانها را بسازد و دور شود... دولت و حكومت از يك طرف و سرمايه داران از طرف ديگر يك سرگردنه بگيرى مشترك بغايت جنايتكارانه عليه طبقه كارگر در ايران را مشتركا برپا ساخته اند: دولتى كه از دهها ميليون خانواده كارگرى زير خط فقر مطلق ككش هم نميگزد و كارفرمايى كه عدم پرداخت دستمزد كارگر از "حقوق اجتماعى" وى تعريف شده است!

طبقه كارگر در ايران هنوز تا سنگر بندى و برپايى يك جنبش شايسته و قوى در دفاع از دستمزدها فاصله دارد. در ساختن يك جنبش قوى٬ خشم و نفرت و بيزارى و نارضايتى عظيمى در ميان بخشهاى مختلف طبقه در جريان است٬ باروت  بفراوانى هست. در اين ميان يك آگاهى طبقاتى٬ يك افق روشن٬ بلندپروازى و حق طلبى لازم است كه  پيام آور تغييرات فورى و اساسى در اين شرايط نفرت انگيز جارى باشد. كارگر در ايران در مصاف با سرمايه در هيبت لخت و عور آن هيچ چيز جز زنجيرهايش را ندارد كه از دست بدهد. به اين سيكل معيوب دستمزدهاى دايما كاهش يابنده بايد خاتمه داد.

٢٨ ژانويه ٢٠١١

گفتار راديو پرتو