TLogo


فقط کارگران لیبی نمایندگی نمیشوند

امان کفا

 

بیش از نیم میلیون نفر مردم لیبی در عرض هشت هفته اخیرمجبور به ترک لیبی و آواره  کشورهای همجوار شده اند و شمارمردمی که در این مدت با بمب و خمپاره های طرفین به قتل رسیده اند و می رسند سرسام آور است. آنچه که موج افتخار و قدرت مردم در تقابل حکومت های منطقه بشمار می رفت همانا اعتراض و حق خواهی مردم لیبی، به سرعت به کنار گذاشته شد و جنگ داخلی جایگزین آن شد. تمامی کمسیون ها و هیأت های متعددی که در قطر، سران آفریقا، سازمان ملل و غیره ترتیب داده اند، جملگی دنبال راه هایی هستند که به نحوی این پروسه را به نفع این یا آن جناح خودی در آینده لیبی قدرتمند تر کنند؛ و در حقیقت تنها مردم و کارگران لیبی هستند که در این میان نمایندگی نمی شوند. و در یک کلام صحنه آنچنان چیده شده است که امروز هیچ کسی قادر به پیشبینی پایان آن و نتیجه اش نیست.

برای ما و کارگران کمونیست ایران بجاست که با تجربه این وقایع، در صدد فراهم آوردن شرایط و پیش شرط هایی باشیم که توانایی مقابله با سرمایه را در قیام خودمان میسر تر سازد.

 آنچه در لیبی می گذرد، نشانگر تأکید این مهم است که برخلاف تصویر غیر طبقاتی که قول  میدیایی دنبال می کند، وضعیت امروز در لیبی نه ناشی از هاری شخصی قزافی و نه ناشی ازنفس دیکتاتوری و قساوت شخصی قزافی و  پسرانش، بلکه بر این اساس استوار است که جامعه و دنیای طبقات در خلأ  گذر نمی کند.

برخلاف اقشار و طبقات دیگر که از حکومت و دولت سرمایه گله مند هستند، و مرتب به دولت همچون یک باند و مافیا می نگرند، و بر همین اساس آن را  بی کفایت می دانند، برای کمونیست ها و طبقه کارگری که انواع حیله ها و ابزارهای تحمیق بورژوازی برای انقیاد  طبقه اش را هر دم با فروش نیروی کارش لمس می کند، دشمن احمق نیست. بی دست و پا نیست.

بر خلاف طبقات دیگر که چنین می پندارند که از قرار بایستی درجه  نفرت از دستگاه حاکمه بیشتر شود، و یا فشار بیشتر بر مردم بیاورند تا جانشان به لبشان برسد تا علیه دولت قیام کنند، برای کمونیستها بدیهی است که انزجار عمیق از دستگاه حاکمه برای قیام امری لازم ولی کافی نیست.  بورژوازی و دولتش امکانات دارند. ارتش دارند و دستگاه های عریض و طویل سرکوب، و در تقابل با قیام نیروهایش را سازمان می دهد و به هر جنایتی دست می زنند.  به همین دلیل بایستی آگاه بود و به همان اندازه آماده بود. دست زدن به قیام و جنگ با ارتش و قوای دولتی نیاز به نقشه و برنامه دارد، نقشه ای که حزب کمونیستی و تشکل کمونیستی کارگری مرکز ثقل آن است.

وقایع لیبی یکبار دیگر نشان داد که مقابله با بورژوازی و دولت حاکم باید به قدرت و توان خود ما و طبقه کارگرانجام شود. برای ما کمونیستها و هر جریان رادیکال مسئول٬ تنها آمادگی نیروی طبقه کارگر است که به ما میگوید زمان قیام و به زیر کشیدن دستگاه سرکوب بورژوازی فرارسیده است یا نه. امید بستن هر چیز دیگر و از جمله به نیروی نظامی غرب برای تغییر و تحول، پوچ است و علیه هر تحول انقلابی و مثبت است. همانطور که پیشبینی می شد، آمریکا و اروپا، پس از مدت ها دعواهای درون خانوادگی شان که کدام دست بالا نظامی را تحت نام سازمان ملل و ناتو بعهده بگیرد، منافع و اهداف بورژوازی  خودشان را دنبال می کنند و امید بستن به دخالت های نظامی شان عرصه را برای تغییرات انقلابی کور می کند.

تحولات لیبی یکبار دیگر نشان داد که اگر برای قیام آماده نباشیم و سازمان ها و تشکلاتمان حاضر نباشد، دنیا و جامعه منتظر نمی ماند و رهبری را طبقات دیگر می گیرند. همچنانکه دیدیم، فورأ نمایندگان خودگمارده براه می افتند، "دولت" تشکیل می دهند، و به همان سرعت با حمایت این یا آن جناح سرمایه جهانی، خود را تبلور قیام معرفی و حاکم می کنند.  به همین دلیل بایستی از همان ابتدا با هرچه فرموله تر کردن خواست ها و قرار دادن انتظارات از نتیجه قیام، آلترناتیو طبقاتی را آماده کرد  تا امکان دفاع از دستآوردهای قیام را ساخت. منشور سرنگونی و حقوق جهانشمول انسان که مصوبه حزب حکمتیست است٬ از جمله بخشی از همین نقشه است.

در یک کلام در زمانی که سرمایه با وسیع ترین نیرو و امکانات به مقابله با هرگونه آزادیخواهی و عدالتخواهی طبقاتی به میدان می آید، به همان اندازه ما هم برای قیام خود بایستی با آگاهی و تشکل به جنگ برویم. قدرت ما به همین دلیل در ابراز وجود کارگر بمثابه یک طبقه گره خورده است. باید متشکل بود، باید تشکل حزبی داشت و باید ابزار دفاع از خود در مقابل سرمایه را ساخت، از گارد آزادی گرفته تا تشکلات گوناگون در محلات و محیط کار، همگی نیاز و ابزاری است که بدون آن، پیروزی ممکن نیست.