TLogo


کشمکشهای انتخاباتی رژیم و مردم

مصاحبه رادیو پرتو با آذر مدرسی

این مصاحبه در تاریخ ٢٧ مه انجام شده. توسط رفیق فرزاد نازاری پیاده شده است. بدلیل کمبود جا بخشی از مصاحبه را منتشر میکنیم.

رادیو پرتو: شما گفتید که صف بندی و جناح بندی در جمهوری اسلامی تازگی ندارد، تسویه حسابهای مافیایی و خونین  و زد و بندها بین اینها سابقه طولانی دارد و ولی اگر نگاه بکنید کشمکش بین اینها ابعاد و شکل دیگری به خودش میگیرد، غیر از اینکه به هم دیگر میگویند فتنه گر و خائن وغیره، شعارهایی که مطرح میشود، عدالت اجتماعی، مبارزه با قدرتمندان فاسد، آقا زاده ها، اسلامیت یا ناسیونالیسم ایرانی و رفاه اقتصادی و غیره، مباحثی است که دامن زده میشود و به عنوان صورت مسئله دعوا به خورد مردم  داده میشود. فکر میکنید کدامیک از اینها محلی از اعراب دارد؟

آذر مدرسی: شعارهایی که شما نام بردید شعارهایی است که احمدی نژاد به دست گرفته. مبارزه با فساد اقتصادی، مبارزه با فشار فرهنگی به مردم، اینها مجموعا ً شعارهایی است که احمدی نژاد طرح میکند. اینها محلی از اعراب دارد به این معنی که یک بخش از آن واقعی است، احمدی نژاد این شعارها را طرح میکند تا بخشی از بورژوازی را به خودش جلب بکند، آن بخشی از بورژوازی بزرگ ایران، بورژوازی بخش خصوصی، که الزاما در قدرت دولتی نیست که در این کار موفق بوده. ملی گرایی احمدی نژاد باعث شد یک بخش از ناسیونالیست عظمت طلب ایرانی از نظر سیاسی غش بکنند و دنبال احمدی نژاد بیافتد. امروز احمدی نژاد بخش متوسط جامعه هم  را  به خودش جلب کرده است. پرچم مبارزه با فساد و فشار فرهنگی پرچمی است که گشایشی را برای بخشی از بورژوازی ایران باز میکند در نتیجه شعارهایی که احمدی نژاد داده فقط شعارهائی تو خالی و صرفا برای عوامفریبی نیست. اینها جهت های واقعی است که احمدی نژاد دارد، بطور واقعی احمدی نژاد دارد گشایشی را برای این بخش از بورژوازی باز میکند و از این زاویه این شعارها محلی از اعراب دارد. یک مسئله که باید به نظر من باید آن هشدار داد و متوجه بود، اتفاقی که در دوره قبل انتخابات افتاد، این است که این شعارها هر چند هدفش راه باز کردن برای بخشی از بورژوازی ایران است و بیان خواست سهیم شدن بخش وسیعتری از بورژوازی در قدرت سیاسی – اقتصادی جامعه است اما در عین حال توهم جدی را در میان طبقه کارگر و مردم محروم جامعه بوجود می آورد. و امید و توهمی را به بخشی از بورژوازی در قدرت بوجود می آورد، امید به اینکه اینها عدالت اقتصادی را می آورند، اینکه عدالت اجتماعی را می آورد، امید مردم به  عدالت اقتصادی و سیاسی به توهمی به یک بخش از بورژوازی تبدیل میشود. این توهم که این عدالت شامل مردم هم میشود، شامل طبقه کارگر و توده زحمتکش میشود. اینرا در دوره انتخابات سال ٨٨ شاهد بودیم. دیدیم یک بخش از مردم اساسا ازاقشار پایین جامعه، چه از روستایی گرفته چه یک بخش از طبقه کارگر، با همین توهم دنبال احمدی نژاد رفتند و دنبال موسوی نرفتند و این دوره هم احمدی نژاد این امکان را دارد که دوباره با این شعارها، با شعار عدالت اجتماعی و عدالت سیاسی، توده  مردم و یک بخش از اقشار پایین جامعه را به خودش متوهم کند و به دنبال خودش ببرد. ولی فقیه و جناح ولی فقیه، شانسی که توده مردم را به خودشان متوهم کنند و ببرند را ندارند. اینها بیشتر متکی به سپاه پاسداران، بیشتر متکی به بخش خیلی عقب مانده و بورژوازی محافظه کار ایران هستند و بطور واقعی شانسی در اینکه توده مردم را به خودشان متوهم کنند ندارند. ولی جناح احمدی نژاد این شانس را دارد. در عین حال لازم است اضافه کنیم که صفی از اپوزیسیون ایران، اپوزیسیون بورژوائی، چه به اسم راست چه به اسم چپ دنبال این شعارها می افتند و در توهم پراکنی نسبت به احمدی نژاد در میان توده وسیع مردم نقش بازی میکنند. کاری که در دوره سبز و موسوی کردند. به هر حال این شعارها به نظر من محلی از اعراب دارد. مخاطب این شعارها و هدف این عدالت اجتماعی و اقتصادی برای احمدی نژاد بطور واقعی آن بخش از بورژوازی ایران است که خواهان سهم بیشتری در قدرت و سیاست است ولی خود شعار میتواند بخش وسیعی از مردم را بدنبال احمدی نژاد بکشد، همانطور که دوره قبل دیدیم کشید. گفتن این واقعیت و نشان دادن ماهیت واقعی جدال میان جناحهای مختلف بورژوازی ایران وظیفه هر جریان چپ رادیکال و کمونیستی است. باید یکبار دیگر نشان داد که این دعواها بطور واقعی نه بر سر عدالت اجتماعی و نه بر سر رفاه اقتصادی و نه بر سر حقوق سیاسی برای مردم است. این دعوایی است برای سهیم شدن بیشتر در قدرت سیاسی و اقتصادی، دعوایی بین بخشهای مختلف بوژوازی برای تقسیم قدرت بین خود. باید  مانع از این شد که توده مردم یکبار دیگر به دعواهای درونی جمهوری اسلامی چشم امید ببندند و فکر بکنند که از این کانال میشود یک سرسوزن وضعیت زندگی شان را چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی بهبود دهند.

رادیو پرتو: کشمکشهای تازه، صف بندی های تازه،  شعارها و ادعاهای تازه، همه اینها که شما اشاره کردید در انتظار باید بود و دید چگونه انکشاف پیدا می کند. ولی خارج از همه این ظواهر قضیه یا چیزیهایی میتواند اتفاق بیافتد، روند اصلی ای که قرار است در این انتخابات، در این کشمکش سیاسی اسمش را بگذاریم کلا  جمهوری اسلامی با آن دست و پنجه نرم میکند کدام روند است، کدام را میشود تشخیص داد خارج از ادعاهای آنها؟

آذر مدرسی: ببینید دعوای اصلی و یا صورت مسئله اصلی جمهوری اسلامی این است که  جمهوری اسلامی با این وضعیت کنونی که دارد نمیتواند به حیات خودش ادامه بدهد. جمهوری اسلامی مدت ها است که در مقابل یک دوراهی قرار گرفته است. اگر میخواهد به عنوان یک رژیمی که در بازار جهانی نقشی دارد، نه نقشی مانند چین و امریکا و حتی کره جنوبی، به عنوان رژیمی که در بازار جهانی جذب شده، به حیات خود ادامه دهد نمیتواند به اقتصاد دولتی متکی باشد و همه قدرت سیاسی و اقتصادی در دست بخشی از بورژوازی در دولت متمرکز کند. به همین دلیل پروسه خصوص سازی ها، به منظور سهیم کردن بخش وسیعتری از بورژوازی در قدرت سیاسی- اقتصادی، سالهاست شروع شده است. از دوره رفسنجانی شروع شد و تا الان ادامه پیدا کرده. احمدی نژاد یکی از کسانی است که باصطلاح پروژه خصوصی سازیها را بیشتر و موفق تر از هر کس دیگری پیش برده است. الان بحثی که هست این است که این خصوصی سازی، به معنی سهیم  کردن یک بخش وسیعتر از بورژوازی در قدرت اقتصادی است، با روبنای سیاسی ای که الان جمهوری اسلامی دارد بطور واقعی چفت نمیشود. هیچ بورژوایی در هیچ گوشه دنیا حاضر نمیشود سرمایه اش را در ایران به گردش بیاندازد وقتی که بداند با فتوای ولی فقیه میتوانند سرمایه اش را مصادره بکنند. بورژوازی به درجه ای از ثبات سیاسی، به قانونیت در آن جامعه و بالاخره به درجه ای از ثبات دولتی که تا اندازه ای از زیر نفوذ دستگاه مذهبی و ولی فقیه بیرون آمده احتیاج دارد. الان دعوای امروز است. امروز ادامه این پروسه، سهیم کردن بخش وسیع تری از بورژوازی در قدرت اقتصادی – سیاسی، خورده به سینه ولی فقیه و دستگاه مذهبی دور و بر ولی فقیه. پروژه احمدی نژاد، پروژه ای که به نظر من بخش وسیعی از بورژوازی خصوصی و بورژوازی لیبرال ایران پشت آن است، این است که این پروسه خصوصی در صحنه اقتصاد را باید به صحنه سیاست هم کشید و ظواهر مذهبی جمهوری اسلامی را کم کرد، درجه زیادی از امنیت سیاسی را برای بورژوازی، نه به مردم و جامعه، در ایران فراهم کرد و این بورژوازی را در قدرت سیاسی هم سهیم کرد. این جدال واقعی ای است که بورژوازی ایران در درون خودش دارد. یک بخش از این جدال در خود جمهوری اسلامی باصطلاح فشرده شده و میشود آن را دید و بخش دیگر آن خارج از جمهوری اسلامی است. هر چند مرکز این جدال در درون جمهوری اسلامی است و جناحهای رژیم حول آن شکل گرفته است اما بخش وسیعتری از بورژوازی در این جدال سهیم اند. این صورت مسئله اصلی است. اگر شعارها را نگاه کنید "دولت قدرتمند"، "قانون اساسی"  و ... همه اینها شعارهای است برای کم کردن نفوذ و قدرت دستگاه مذهب اینها میخواهند مثل زمان شاه که میگفتند شاه سلطنت کند نه حکومت، ولی فقیه و دستگاه مذهبی باشد ولی جایشان در حوزه علمیه و مساجد باشد و کاری به سیاست نداشته باشند. در دولت، در قانون، در جامعه دخالت نکنند و باصطلاح به آخوند های که در حوزه علمیه هستند و ولی فقیه هم دارند تبدیل شوند. این تصویری است که احمدی نژاد و جناحش دارند. مقاومت طرفداران ولی فقیه هم صرفا بر سر حضور دستگاه مذهب در قدرت سیاسی و در صحنه سیاست نیست.  امروز ولی فقیه و همه نهادهای مذهبی حول آن یکی از مهمترین قدرتهای اقتصادی در جامعه ایران هستند و کم شدن نقش و سهم آنها در سیاست میتواند مشکلات جدی برای آنها بوجود بیاورد. به نظر من دعوای اصلی سر این است. طبیعتا این دعوا در جامعه بیان عامه پسند، سیاسی تر، قانونی تر، بیان باصطلاح روبنایی تری بخودش میگیرد ولی دعوای اصلی به نظر من این مسئله است.

رادیو پرتو: میخواستم به سوال آخر این گفتگو نزدیک بشوم، فضای سیاسی به قول بی بی سی، تنور فضای سیاسی ایران داغ میشود و میتواند به اشکال مختلفی انکشاف پیدا بکند. شعارهای مختلف، کشمکشهای بالا در میان جمهوری اسلامی به هر نیتی باشد پای مردم را حتی به میان میکشد و همه احزاب و جریانات مختلف دارند خودشان را حاضر می کنند که در این فضا چه باید بکنند و چه نباید بکنند. تصویری که از حزب حکمتیست در این فضا، تصمیمش در مقابل این وضعیت چه مشخصاتی خواهد داشت.

آذر مدرسی: ببینید من فکر میکنم یکی از مهمترین مشخصاتی که حزب حکمتیست در این دوره بخودش میگیرد و یکی از مهمترین سیاستهایی که باید بگیرد، نشان دادن واقعی چهره این دعوا، نشان دادن اینکه این دعوا بر سر حق طبقه کارگر، بر سر حق زن، بر سر خلاصی  فرهنگی، بر سر مبارزه بر علیه خفقان سیاسی، بر سر رفاه مردم نیست. باید پرچم دروغین احمدی نژاد را در مقابل طبقه کارگر و جامعه افشا کرد و نشان داد که اینها پرچمی است که احمدی نژاد برای تقابل خودش با جناح مقابل بلند کرده و ربطی به مردم ندارد. من فکر میکنم این یکی از مشخصات اصلی سیاست این دوره ما میشود. سیاستی که به مردم نشان بدهد که این دعوا ربطی به شما ندارد، این دعوا دعوای بر سر سهم بری هرچه بیشتر شان از سیاست و اقتصاد در آن جامعه است و ربطی به فقر، ربطی به مبارزه علیه فقر ندارد. من فکر میکنم این مهمترین مشخصه است و باید این را هرچه وسیع تر به میان جامعه برد. اصلا بعید نیست که در این دوره هم مثل دوره قبل حزب حکمتیست تنها بماند و بخش وسیعی از اپوزیسیون ایران چه به اسم چپ و چه به اسم کارگر و  راست و لیبرال و ملی و مذهبی دنبال یکی از این جناحها بروند. اینها شغلشان همین بوده که آتش بیار معرکه این دعوا شوند و به توهم پراکنی در میان مردم که گویا از میان دعوای درون جمهوری اسلامی چیزی نسیب مردم می شود، دست بزنند. این به نظر من یکی از جدالهای جدی ای میشود که ما مثل دوره آتی با آن روبرو می شویم. درعین حال یک مسئله دیگر که هست، همانطور که گفتم یکی از ویژه گی های این دعوا این است که در بخش  ایدئولوژیک، هسته اصلی جمهوری اسلامی بوجود آمده. در این هسته ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که ترک افتاده و این قدر قدرتی جمهوری اسلامی را در ذهن مردم میشکند. باید یک بار دیگر تلاش کرد و این را به طبقه کارگر و جامعه ایران نشان داد که اگر چیزی از این دعوا  نصیب مردم میشود، یک امکان است برای اینکه سنگر بندی جدی خودشان  را علیه هر دو جناح و علیه کلیت جمهوری اسلامی بکنند. اگر از این دعوا چیزی نصیبشان میشود این است که امکانی را فراهم بکنند که خواسته خودشان را، مطالبه خودشان را مستقل از این دو جناح پیش ببرند و سعی بکنند که مهر خودشان را بر این اتفاقات بزنند و هر چه بیشتر از این شکاف برای پیشبرد امر مستقل خودشان علیه هر دو جناح و علیه کلیت جمهوری اسلامی پیش ببرند. خطری که هست و شواهد آنرا نشان میدهد این است که به بهانه جدال به هم فضای جامعه را مختنق تر کنند.  جناح ولایت فقیه دستگیری هایی را فعلا در میان طرفداران احمدی نژاد شروع کرده و به این ترتیب فضای رعب و وحشتی را بوجود می آورند. همیشه جدالهای جمهوری اسلامی اگر از خودشان دو نفر را به زندان می اندازند یک فضای سرکوب را که معمولا از زنان شروع میشود در جامعه راه می اندازند. امروز هم دوباره شاهد شروع طرحهای علیه بد حجابی هستیم. در این مورد هم به نظر من مردم باید هوشیار باشند. تلاش برای این است که به بهانه مقابله با باصطلاح فتنه گران به جان مردم بیافتند و فضای رعب و وحشت را بوجود بیاورند، سیاست آگاهانه جمهوری اسلامی است که  اتفاقا به مردم این امکان را ندهد که از شکاف درونی جمهوری اسلامی استفاده کنند و امر مستقل خودشان را پیش ببرند. به هرحال کار ما هم روشنگری و هم نشان دادن چهره واقعی دعوای بین دو جناح است و هم در عین حال نشان دادن این که اگر این دعوا امکانی را باز می کند، فقط و فقط امکان این است که مستقل از هر دعوای این دو جناح مردم چطوری میتوانند امر خودشان را برای آزادی، برای برابری، برای رفاه در برابر کلیت جمهوری اسلامی پیش ببرند.