TLogo


رویدادهای لیبی به کجا کشیده میشود

مصاحبه کمونیست با فاتح شیخ

کمونیست هفتگی: خبرگزاریها اعلام کرده اند که صبح روز سه شنبه، ۱۷ خرداد (۷ ژوئن)، صدای انفجارهای شدید از نقاطی در مرکز پایتخت لیبی، به گوش رسیده و گفته می شود که مناطقی در نزدیکی مجتمع محل اقامت معمر قذافی، رهبر لیبی، هدف اصلی عملیات هوایی ناتو در این روز بوده است. منابع نظامی ناتو گفته اند از آغاز عملیات هوایی در اجرای مصوبه شورای امنیت در مورد حمایت از غیرنظامیان لیبی، بیش از ده هزار ماموریت هوایی در خاک لیبی انجام داده اند. همزمان دولت های روسیه و چین، که در گذشته دوست حکومت لیبی بوده اند، به اقداماتی برای حل و فصل بحران کنونی این کشور دست زده اند. از طرف دیگر وزیر خارجه لیبی، برای دیدار رسمی به چین سفر کرده و قرار است تا پنجشنبه به دیدار خود از آن کشور ادامه دهد. سفر وزیر خارجه لیبی  به پکن یک روز پس از آن صورت می گیرد که دولت چین اعلام کرد نمایندگان آن کشور برای نخستین بار با نمایندگان گروه های مخالف حکومت معمر قذافی، رهبر لیبی، دیدار کرده اند. رویدادهای لیبی به کجا کشیده میشود؟ حمله شدید ناتو به طرابلس از یک طرف و نقش به اصطلاح میانجیگری چین از طرف دیگر، کجای تصویر آینده از بحران لیبی قرار میگیرد؟

فاتح شیخ: شتاب جدید حملات نظامی ناتو با سنگینترین بمباران منطقه محل اقامت قذافی در کل مدت این جنگ، علاوه بر اهداف مستقیم نظامی و سیاسی در جهت به زانو در آوردن قذافی، هدف دیگری را هم در ارتباط با تحولات سوریه دنبال میکنند. به این هدف دوم بعدا اشاره خواهم کرد، اما در جواب به سوال شما که رویدادهای لیبی به کجا کشیده میشود؟ لازم است توجه کنیم که از شروع حمله نظامی ناتو و کنفرانس لندن (اواخر مارس) بیش از دو ماه میگذرد و کشدار شدن جنگ در لیبی باعث رشد نارضایتی در میان دولتهای عضو ناتو، بخصوص آنها که (مانند آلمان) پشت مصوبه شورای امنیت نرفتند، شده است. این میتواند در ادامه به شکافهای بیشتری در صفوف دولتهای غرب در مورد نقش آتی ناتو دامن بزند. درنتیجه دولتهای فرانسه و بریتانیا و همچنین آمریکا (که خود در ابتدا از شرکت در این جنگ دودل بود اما نمیخواست از فرانسه و بریتانیا عقب بماند) تلاش دارند جنگ را سریعتر به فرجام برسانند.

از ابتدا علاوه بر راه نظامی راه فشار دیپلماتیک هم فعالانه در میان بود. این فشار هم اکنون بیشتر شده است. دولت روسیه که به مصوبه شورای امنیت رای ممتنع داد و اساسا مخالف بزیر کشیدن قذافی بود با گرفتن امتیازاتی از غرب، در کنفرانس اخیر جی۸ اعلام کرد که قذافی باید برود و بهتر است زودتر برود که بتواند در امان بماند. دولت ترکیه هم که خواهان مذاکره و سازش با قذافی بود به کنار رفتن او رضایت داده و چین هم با کمی تاخیر همین راه را میرود. به موازات چند برابر شدن فشار دیپلماتیک، وزیران دفاع دولتهای عضو ناتو در کنفرانس ۸ ژوئن، به رغم اختلاف نظرهایشان، بر تشدید حملات نظامی به لیبی توافق کردند. به این ترتیب سیر رویدادهای لیبی هر روز به حذف قذافی نزدیکتر میشود و وقوع این امر "مساله زمان" شده است. اوباما در مراسم اعطای بالاترین مدال دولت آمریکا به آنگلا مرکل همین وعده را داد و مخاطبش هم مرکل و دولت آلمان بود. نهم ژوئن هم در امارات کنفرانس دیگری از دولتهای درگیر در جنگ لیبی شروع شد که مضمون آن توافق بر سر شکل و ترکیب دولت بعد از قذافی است. همه قول میدهند که نگذارند لیبی مثل سومالی و عراق بشود. قولی که در واقع اعتراف این دولتهای جنایتکار است به اینکه تا هم اکنون لیبی را به درجاتی به سومالی و عراق بدل کرده اند. آنچه با دخالت نظامی دولتهای امپریالیست در لیبی میگذرد این است که خیزش مردم ناراضی به جای فرا رفتن به اعتلای انقلابی و انقلاب، به جنگ ارتجاعی بدل شده است. حاصل این جنگ ارتجاعی علاوه بر ویرانیهای آن نمیتواند چیزی جز تحمیل یک رژیم ارتجاعی اسلامی ناسیونالیست دیگر به جای رژیم قذافی باشد.

واقعیت پشت جنگ ناتو در لیبی علاوه بر سیاست دولتهای امپریالیست مبنی بر دخالت علیه اراده انقلابی مردم بپاخاسته جوامع شمال آفریقا و خاورمیانه، هدف دیگری هم دارد و آن تلاش این دولتها برای حفظ نقش میلیتاریستی ناتو تا رسیدن به توافقهای جدیدی در میان خود بر سر نظم جهان چند قطبی بعد از شکست سرکردگی جهانی آمریکاست. هدف تشدید حملات نظامی و فشارهای دیپلماتیک بر قذافی و رژیمش این است که با رساندن این جنگ به حذف قذافی جلو رشد نارضایتی دولتهای عضو ناتو از کشدار شدن این جنگ را بگیرند و از هم اکنون رضایت آنها را برای دخالتهای نظامی آتی جلب کنند. اعطای بالاترین مدال دولت آمریکا به مرکل هم در همین راستاست.

بعلاوه یک هدف دیگر این تشدید حملات و خلاص شدن از جنگ لیبی، آماده شدن برای افزایش حجم و نوع دخالتشان در تحولات سوریه است. سیاست غرب در قبال جنایات بزرگ و عریان دولت سوریه علیه مردم بپاخاسته آن کشور، باز گذاشتن دست دولت بشار اسد به بهانه تشویق او به انجام "اصلاحات" و "رهبری" تحولات آن کشور در راستای دمکراسی بوده است! این سیاست درست نقطه مقابل تاکتیکشان در قبال تحولات لیبی اما از نظر محتوا و نقطه حرکت ضدانقلابی علیه مردم بپاخاسته منطقه یک سیاست واحد است. موقعیت استراتژیک متفاوت سوریه و جایگاه دولت بشار اسد در معادلات خاورمیانه در جهت تغییر نکردن موازنه به زیان دولت اسرائیل سرچشمه این سیاست است. ادامه مقاومت مردم سوریه در برابر سرکوب خونین دولت بشار اسد، نه تنها محاسبات بشار اسد بلکه محاسبات دولتهای غربی را بهم زده است. تشدید حملات نظامی به لیبی و تعجیل برای به زانو در آوردن قذافی در کنار طرح بدون تعجیل قطعنامه در مورد سوریه در شورای امنیت توسط فرانسه و بریتانیا به این معنی است که میخواهند با بزیرکشیدن قذافی موقعییت بهتری برای خود در جهت فشار آوردن به بشار اسد و راه مناسبتری برای دخالت در سیر تحولات آن کشور برای خود کسب کنند.

افشای منافع مشترک دولتهای امپریالیست غرب، روسیه، چین و غیره در ضدیت با روند به میدان آمدن اراده انقلابی طبقه کارگر و مردم تشنه آزادی و رهایی در هر جای جهان، بخشی از روند آگاه کردن و آماده کردن صفوف طبقه کارگر در راستای دخالتگری فعال و انقلابی در تحولات انقلابی جاری و آتی منطقه و جهان است.

***