TLogo


در پیشبر اهداف خود ثابت قدم ایستاده ام
در حاشیه محاکمه علی نجاتی
خالد حاج محمدی




"امروز در حالی این پیام و شرح حال را می نویسم كه بعد از ٢٥ سال كار و تلاش، بیش از دو سال است كه به دلیل دفاع از حقوق عقب افتاده ی خود و دیگر هم طبقه ای هایم از كار اخراج شده ام اما در مقابل سرمایه داری و نابرابری مقاومت كرده و تن به ذلت نداده و با عزمی راسخ و اعتقادی استوار در پیشبرد اهداف طبقاتی خود ثابت قدم ایستاده ام؛ این در حالی است كه خود و خانواده ام نزدیك به سی ماه است كه از حداقل حقوق انسانی و معیشتی به عنوان یك شهروند ایرانی محروم هستیم و تنها گناه من این است كه به عنوان نماینده ی كارگران از حقوق عقب افتاده ی خود و دیگران دفاع كرده ام".

این گوشه ای از نامه علی نجاتی به رفقای کارگرش است. علی نجاتی از اعضا هیئت مدیره سندیکای کارگران هفت تپه روز ٢١ خرداد، در شعبه ١٣ دادگاه تجدید نظر شهر اهواز محاکمه شد و حکم یک سال زندان به او اعلام شد. جرم علی نجاتی همان است که اشاره کرده است: نمایندگی کارگران هفت تپه و دفاع از مطالبات آنها. و همین کافی است تا از جانب "عدالتخانه های" حکومت سرمایه داری ایران٬ بعد از ٢٥ سال کار نه تنها حکم اخراج که حکم زندان را هم بگیرد.

داستان زندگی علی نجاتی٬ رضا رخشان٬ منصوراسالو٬ ابراهیم مددی٬ رضا شهابی٬ سعید ترابیان٬ محمود صالحی و ... داستان زندگی فعالین طبقه ای است که در متحد و متشکل کردن کارگران برای دفاع از ابتدائی ترین حقوق نقش داشته و برای بهبود در زندگی هم طبقه ای ها خود مبارزه کرده اند. داستان زندگی فعالین طبقه ای است که بورژوازی ایران تلاش میکند آنها را با تهدید، زندان، ارعاب وادار به تمکین و سکوت کند. جرم علی نجاتی همان جرمی است که صدها کارگر در بند مرتکب شده اند. دفاع از حقوق خود٬ دفاع از حرمت و کرامت انسانی خود و تلاش برای گرفتن سهمی از ثروتی است که این طبقه تولید میکند. ثروتی که بورژوازی ایران به کمک دولت و دستگاه سرکوبش، قانون و دادگاه و زندان، از تولید کنندگان آن مصادره کرده است.

کسی نیست که در این چند سال، اخبار تلاش هر روزه کارگران هفت تپه را نشنیده باشد. هفته تپه ای ها به همت نمایندگان صاحب صلاحیت و دلسوز خود٬ با تلاشی چندین ساله و در دل یک مبارزه جدی٬ خود را زیر چتر سندیکای هفت تپه متحد کرده و بخشی از مطالبات خود را به کارفرما و دولتش تحمیل کردند. این برای کارگران هفت تپه و برای کل طبقه کارگر ایران٬ دستاوردی ارزشمند و قابل ارج است. تجربه مبارزات کارگران هفت تپه٬ برای طبقه کارگران ایران آموزنده است. کارگران هفت تپه در تمام سالهای گذشته در مقابل تعرض کارفرما و دولت از نمایندگان خود دفاع کرده اند. خواست آزادی کارگران زندانی٬ خواست بازگشت به کار و اعتراض به اخراج کارگران و نمایندگان آنها٬ بدرست همیشه یکی از مطالبات کارگران هفت تپه بوده است. اما علیرغم همه این تلاشها در این چند سال هیچ فعال کارگری در هفت تپه٬ در شرکت واحد و در هیچ مرکز کاری نیست که طعم زندان و اخراج و تهدید را نچشیده باشد. این نشان میدهد که توان ما برای حفظ آنها به عنوان کسانی که چسب اتحاد صف ما را تامین کرده اند٬ مطلقا کافی نیست. در تمام مبارزات تا کنونی٬ نه تنها در هفت تپه و شرکت واحد٬ بلکه در همه مراکز کار٬ انگشت اتهام از جانب سرمایه دار٬ حراست٬ پلیس٬ دادگاه و تمام دستگاه سرکوب٬ به طرف نمایندگان کارگران اشاره رفته است٬ که چشم بینا و زبان گویای اعتراض کارگر به بیحقوقی در شبهای تار استبداد ضد کارگری حاکم بوده اند. برای درک اهمیت این رهبران و ضرورت دفاع از آنها در مقابل پلیس و دستگاه سرکوب٬ باید به تجربه کارگران پتروشیمی ماهشهر نگاه کرد. هوشیاری کارگران پتروشیمی در این خصوص برای کل طبقه کارگر درسهای آموزنده داشت.

زندان و اخراج و بی حقوقی سرنوشت محتوم علی نجاتی٬ و فعالین طبقه ما نیست. این موقعیت در عین حال نشانه قدرت بورژوازی و حکومت و دادگاه و پلیس و زندان بانش نیست. پرونده سازی٬ زندان٬  اخراج و گرو گرفتن نان شب فعال کارگری برای به سکوت کشاندن٬ نشانه ترس و دلهره و نگرانی بورژوازی حاکم است. معضل طبقه کارگر ایران٬ قدرت بورژوازی و دستگاه سرکوب آن نیست. بیش از نقش سرکوب٬ مشکلات و موانع اتحاد ما است که به اقلیتی امکان داده است٬ زندگی میلیونها کارگر را به تباهی بکشانند. دیوار استبداد٬ کل ابزارهای تحمیق٬ همه امکاناتی که برای حفظ بردگی ما درست کرده اند٬ در مقابل قدرت متحد طبقه کارگر آگاه میتواند یک روزه در هم کوبیده شود. اما در عین حال موقعیت کنونی طبقه ما٬ پراکندگی و انشقاق صفوف ما٬ میتواند به  بورژوازی ایران دهها سال دیگر فرصت دهد تا به عمر خود ادامه دهند و زندگی نسلهای بعدی ما را نیز به تباهی بکشانند. مشکل طبقه ما این است که فعالین و رهبران کارگری٬ کسانی که میتوانند لولای اتحاد این طبقه باشند٬ خود هنوز متفرقند. امروز اتحاد این صف حول یک افق روشن کارگری٬ پیش شرط ایجاد اتحاد در کل طبقه کارگر٬ پیش شرط محدود کردن "قدرت اقدار" بورژوازی ایران است.