TLogo


پیروزی مردم، یا پیروزی ناتو و ارتجاع لیبی
(تلخیصی از مصاحبه رادیو پرتو با رحمان حسین زاده)


رادیو پرتو: دولت قذافی در پایان کارش است. از همین الان این را بعنوان پیروزی دموکراسی و مردم جشن گرفته اند. این مسئله اوضاع منطقه و حتی جمهوری اسلامی را تحت الشعاع خود قرار میدهد. تفسیر شما از این مسئله چیست؟

رحمان حسین زاده: آنچه رسانه های با "وجدان" امروزی و به ویژه رسانه های پرو غربی بیان میکنند، متاسفانه پیروزی مردم لیبی نیست. طبق معمول با مهندسی افکار پیروزی ناتو و غرب و ارتجاع لیبی را میخواهند به عنوان پیروزی مردم جا بیندازند. نفرت از دیکتاتوری قذافی و خیزش مردم لیبی که در هفدهم فوریه امسال و به دنبال تحول انقلابی در مصر و تونس اتفاق افتاد، کاملا برحق بود، اما بسیار زود با سرکوب خشن دولت جنایتکار قذافی و قد علم کردن دارودسته های نظامی ارتجاعی در مقابل آن و سپس دخالت نیروهای غربی و ناتو عملا روند مبارزات حق طلبانه مردم قیچی شد. ناتو و غرب با تعقیب اهداف سیاسی اقتصادی خود و به قصد کنترل اوضاع اپوزیسیون "شورای انتقالی" متشکل از وزیر و وکیلهای تا دیروز قذافی و جریانات قومی و اسلامی را علم کردند.با دخالت نظامی پز ناجی به خود گرفتند. به جنگ داخلی دامن زدند. مردم حق طلب لیبی متاسفانه فاقد پرچم روشن و رهبری و صف مستقل خود در مبارزه علیه قذافی بودند و در نتیجه در طی این روند بخش زیادی از آنها به نیرو و سیاهی لشکر ناتو و جریانات قومی و مذهبی تبدیل شدند. مطلقا این پیروزی آزادیخواهی بر ارتجاع نیست. پیروزی ناتو و دار و دسته های مرتجعی است که با پشتوانه غرب به سوی تقسیم قدرت و سهم خود از سیاست و اقتصاد جامعه لیبی می روند.

رادیو پرتو: الان صحبت بر سر این است که غرب روشهای تازه ای را کشف کرده که بدون لشکر کشی زمینی نظامی پر هزینه و با بمباران هوایی می تواند در سرنگونی حکومت های امروز دخالت کند و پروسه را به نفع تشکیل حکومت های هم پیمان خود تسریع کند. این بخشا به نظر می رسد که در میان اپوزیسیون ایران هم مورد توجه واقع شود. نظر شما چیست؟

رحمان حسین زاده: بعد از پنج ماه حملات هوایی و جنگ داخلی این یک پیروزی برای ناتو و غرب بحساب می آید. نیرویی در این میان جابجا شد و حکومت قذافی عملا سرنگون شده است. اما این پیروزی هم برای ناتو و به ویژه مردم لیبی کم هزینه نبوده و به قیمت کشتار مردم لیبی به انجام رسیده است. به علاوه جنگ داخلی در لیبی معلوم نیست تا کی ادامه خواهد داشت. نفرتهای عمیق تری در آن جامعه نهادینه شده و پیامدهای دردناکتری را به همراه خواهد آورد. بنظر من کنار رفتن قذافی به هیچ وجه نشان از پایان ماجرا نیست. این تازه آغاز جنگ بر سر سهم بری از قدرت است. حتی شورای انتقالی که از جانب اینها علم شده ، محمل انواع تناقضات دار و دسته های مختلف است. هرچند سناریو احتمالا در اوایل مانند افغانستان و عراق نشود اما کشمکش های قومی و مذهبی با ویژگی های دیگری در لیبی سر باز میکنند. به هر حال این سئوال جلو ناتو و غرب هست که: روند اوضاع را به چه مسیری میاندازند. جشن امروزشان موقت است. بکار گرفتن چنین الگویی برای سایر جوامع و از جمله ایران پوچ است. هر انسان آزادیخواهی که به تجربه لیبی نگاه کند میداند که این یک تجربه و یک واقعه سیاه بود. در مقابل باید تجربه مصر و تونس را الگو قرار داد. اراده مردم انقلابی مصر بعد از ١٨ روز دیکتاتوری حسنی مبارک را با سر زمین زد. می خواهم بگویم که تفاوت هست بین سرنگونی توسط اراده انقلابی مردم با سرنگونی توسط نیروهای نظامی ناتو و غرب. امروز اوضاع جامعه مصر را با لیبی که مقایسه کنید زمین تا آسمان تفاوت هست. اپوزیسیون بورژوایی ایران سابقه چندان درخشانی ندارد. دفاع اینها از پروژه های حمله نظامی به ایران را باید افشا و ایزوله کرد. اینها ابایی از تحمیل سناریوی سیاه بر جامعه ایران ندارند. ما کمونیست ها و اپوزیسیون آزادیخواه به اراده کارگر و مردم انقلابی اتکا میکنیم و در مقابل چنین سیاستی سد خواهیم بست و خواهیم ایستاد.

رادیو پرتو: جمهوری اسلامی از حقوق مردم لیبی حمایت کرده و گفته که بدون دخالت نیروهای خارجی باید به خواسته های خودشان برسند. واکنش شما راجع به این چیست؟

رحمان حسین زاده: ادعای دفاع جمهوری اسلامی از حقوق مردم لیبی ریاکاری و دروغی بیش نیست. این پروپاگاند است. جمهوری اسلامی سابقه اش در ضدیت با مردم نه تنها در ایران بلکه در افغانستان و عراق و منطقه و حمایت از نیروهای مرتجع منطقه روشن است. هم اکنون در سوریه در کنار بشار اسد علیه مردم سوریه است. جمهوری اسلامی در برخورد به تحولات لیبی با تناقضاتی روبرو بود. از یک طرف دخالت و حضور نیروهای ناتو و غرب باب طبعش نبود و از طرف دیگر دل خوشی هم از قذافی نداشت. جمهوری اسلامی اساسا روی حضور جریانات اسلامی همسوی خود سرمایه گزاری کرده بود که اتفاقا تحولات شمال آفریقا و حتی خود لیبی هم نشان داد که این جریانات وزنه جدی در آن تحولات نبودند. این روزهای آخر از سر ناچاری چهره دفاع از مردم لیبی را به خودگرفته، گفتم بیشتر تبلیغات است که ظاهرا میخواهد در کنار مردم لیبی بایستد و باید این ریاکاری را افشا کرد. من فکر میکنم در کل این تحولات و از جمله لیبی خوشایند جمهوری اسلامی نیست. از یک طرف به خاطر موقعیتی که در منطقه و کشمکشی که با دول غربی دارد و از طرف دیگر نگران موقعیت خودش و تشدید اعتراضات علیه خودش است.

رادیو پرتو: چه جنبه ای از تحولات امروز برای شما برجسته تر است و توجه شما را به خودش جلب کرده است؟

رحمان حسین زاده: برای کارگران و توده زحمتکش و ما در ایران باید روشن باشد، سناریو هایی شبیه لیبی نه تنها نباید الگو باشد،بلکه مضرات تحقق چنین سناریوهایی را باید نشان داد. اپوزیسیون راست و چپ بورژوایی ایران را که به الگوی لیبی امید می بندند، رسوا کرد. مردم آزادیخواه حق دارند که علیه مستبدین و دیکتاتورها باشند اما راهش تکیه به اتحاد و تشکل و آگاهی خودشان است. شکل دادن به جنبش آزادیخواهی و اتکا بر آلترناتیو کارگری و آزادیخواهانه مهم است و ما باید آن را تقویت کنیم. باید این مسئله روشن باشد که دیکتاتورهایی مثل قذافی برکنار میشوند چه آلترناتیو هایی جای آن را خواهند گرفت. باید کاملا هوشیار بود و باندهای مرتجعی که میدان دار میشوند دوباره خون مردم را در شیشه میکنند و باید صف مستقل کارگران در مقابلشان شکل گیرد.

یک نکته دیگر اینکه هر تحلیلی که از اوضاع لیبی داشته باشیم اما روشن است که قدرت مرکزی فرو ریخته است و بی ثباتی در کشور حکمفرما است. خلا قدرت برای مدتی وجود خواهد داشت. فضایی به وجود خواهد آمد که انواع جنبشها و تحرکات را دامن خواهد زد. در حال حاضر جریانات ارتجاعی در لیبی دست بالا را دارند اما در هر جایی که دستمان برسد به کارگران و مردم آزادیخواه لیبی باید گفت که متشکل و متحد شوید و آگاهانه به سوی تحولات آینده گام بر دارید. باید از این جریانات ارتجاعی جدا شد و در مقابلشان ایستاد. در بی ثباتی که بوجود آمده لازمست جنبش کارگری و آزادیخواهی آنجا خود را بسازد و جامعه را پشت سر یک پرچم انقلابی روشن و با خواسته های واقعی مشخص برای تعیین تکلیف قدرت به میدان بیاورد .

این مسئله بار دیگر نشان داد که دول غربی و ناتو دوستان مردم نیستند. همین قذافی متحد خودشان قبل از تحولات لیبی بود. ماهیت اینها تضمین دوباره سودآوری سرمایه و استثمار دوباره طبقه کارگر لیبی و محرومیت جامعه از آزادی و آزادیخواهی است، کما اینکه عراق و افغانستان نمونه های گویای این حقیقت اند. بر بستر این اوضاع بار دیگر باید منافع ناتو و غرب و ضدیت شان با منافع مردم را افشا کرد.
***