قطعنامه حزب حکمتیست
میلیتاریسم غرب، ایران و کمونیسم طبقه کارگر

 


۱- شکاف و کشمکش دائم میان دول غربی و در راس آن آمریکا و جمهوری اسلامی، سیکل ظاهرا بسته مذاکره و سازش، تحریم اقتصادی و دیپلماسی، بالا و پائین رفتن مداوم بارومترخطرحمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران، امروز دیگر تماما به یک مولفه در دیپلماسی جهانی تبدیل شده است و فاکتور مهمی در صف بندیهای طبقاتی، بخصوص در ایران و در خاورمیانه، محسوب میشود.


۲- این شکاف و تخاصم، نه بر سر سرنگونی جمهوری اسلامی ایران است، نه بر سر نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران و کمبود "دمکراسی"، و نه به خاطر محدود کردن ایران از دستیابی به سلاح اتمی. ادعاهای فوق، همان اندازه واقعی است که داعیه عدالتخواهی و "مستضف پناهی" ارتجاع اسلامی در حمله به غیرنظامیان، و یا ادعاهای امنیتی دولت اسرائیل در بمباران و کشتار فلسطینیان بی دفاع.


۳- تحولات انقلابی در مصر و تونس، و گسترده تر شدن جنبش اعتراضی در سایر نقاط خاورمیانه، پای نیروی انقلابی و جنبش های اعتراضی در خاورمیانه را به این منطقه "کنترل شده" و ظاهرا "بی صاحب" بازمانده از دوران جنگ سرد، باز کرد. و خاورمیانه، حیات خلوت زورآزمایی های امپریالیستی، را بیش از پیش به کانون تحولات سیاسی، و این بار با شرکت نیروی انقلابات در خاورمیانه، تبدیل کرد.


۴- صورت مسأله تحرکات انقلابی و آزادیخواهانه در تونس و مصر، با دخالت نظامی ناتو در کیس لیبی و تحرکات ارتجاع امپریالیستی در سوریه، کاملا تغییر کرده و به محملی برای گسترش میلیتاریسم غرب در منطقه تبدیل شد.


۵- شکاف در صف ارتجاع محلی و بین المللی در خاورمیانه، سیطره خود را بر اصلی ترین تقابل های طبقاتی در سطح جهان، و بر هر تک کشور و جغرافیایی در خاورمیانه، افکنده است. اهداف و سیاستهای دو طرف کشمکش و نزاع در صف ارتجاع محلی و بین المللی، در ایران و سایر کشورهای خاورمیانه، مطلقا ربطی به منافع مردم ایران و کشورهای منطقه ندارد، بلعکس تماما در مقابل آن است.


۶- طبقه کارگر در کشورهای منطقه، در این شرایط باید در اتحاد با طبقه کارگر جهانی، نه تنها با تحرکات ارتجاع بومی و بین المللی مقابله کند، که شرایط را برای پیشروی جنبش خود، برای درهم شکستن نظم ارتجاعی حاکم، فراهم کند. و شالوده یک استراتژی پرولتری برای دخالت در بحران خاورمیانه را به نفع جنبش سوسیالیستی – کمونیستی طبقه کارگر فراهم کند.


۷- یک رکن استراتژی پرولتری مقابله با توهماتی است که دوستان دروغین مردم و طرفداران ریاکار طبقه کارگر، شامل صفی از سازمانهای اپوزیسیون حکومت های محلی در خاورمیانه، می پراکنند. و مردم را به بهانه مبارزه با ارتجاع بومی به دخالت ارتجاع امپریالیسم بین المللی، خوش بین و امیدوار نگاه میدارند. در این راستا، افشا تلاشهایی که به بهانه جنگ با "دشمن خارجی" و استفاده از احساسات ناسیونالیستی، تسلیم شدن به ارتجاع بومی را تجویز میکند، وجه دیگری از استراتژی طبقه کارگر است. افشا منافع مشترک و بنیادین بورژوازی بین المللی و بومی و طرفدارانشان در اپوزیسیون متحد ارتجاع امپریالیستی و ناسیونالیسم حامی ارتجاع بومی، وجه دیگر این رکن از استراتژی طبقه کارگر است.


صف بندیهای سیاسی در ایران
تقابل و کشمکش میان جمهوری اسلامی و غرب، صفبندی قدرتهای امپریالیستی حول این بحران، محمل طرح و حل و فصل تناقضات اقتصادی، سیاسی ارتجاع امپریالیستی است. امریکا در پی تحکیم و گسترش میلیتاریسم و قلدری نظامی خود و تبدیل خاورمیانه به منطقه "با ثبات" نفوذ سیاسی و نطامی خود، خطر ایران هسته ای را بهانه کرده است. گرو گرفتن غذا، سوخت و داروى ميليونها انسان، تهدید به بمباران مراکز تولیدی و صنعتی و کشتار دسته جمعی، عمق سیاست ارتجاعی و ضد انسانى ارتجاع امپریالیستی را نشان میدهد. این کشمکش صفبندی نيروهاى سياسى ایران را دستخوش تغييرات جدی کرده است.


الف: جمهوری اسلامی در سوی دیگر این تقابل بیشترین استفاده را از تحریم اقتصادی و فضای جنگی علیه طبقه کارگر و توده وسیع مردم زحمتکش در ایران، کرده است. تحمیل فقر و فلاکت در کنار سرکوب و ارعاب به بهانه فضای جنگی اولین استفاده از این شرایط در ضدیت با طبقه کارگر است.


ب: تا بحال قربانيان فورى و مستقيم اين کشمکش را مردم محروم و زحمتکش در ایران تشکيل داده اند. تحریمهای اقتصادی علاوه بر تحمیل فقر و فلاکت به بخش وسیع جامعه، تفرقه و انشقاق را در میان طبقه کارگر دامن خواهد زد. تهدیدات جنگی فضای نا امنی و استیصال و بی افقی نسبت به آینده‌ای روشن و امید بخش، را در ابعاد وسیعی در جامعه حاکم کرده است.
ج: بر متن این کشمکشها، اپوزیسیون بورژوا لیبرال بیش از پیش چهره ضد مردمی و ظرفیت تبدیل شدن به عنصری در شکل دادن به یک سناریو سیاه در تحولات سیاسی ایران، را از خود به نمایش گذاشته است. نیروهای این جنبش از راست تا چپ، امروز تماما به حامیان آشکار دخالت امریکا، چه در شکل سیاسی و چه نظامی آن، تبدیل شده اند. صف آرائی اپوزیسیون بورژوایی ایران در جبهه و "پشت سر" میلیتاریسم غرب، و اطلاق این پلاتفرم سیاسی دست راستی به "مبارزه علیه جمهوری اسلامی"، امروز بیش از هر زمان دیگری نه تنها در تقابل با آزادیخواهی و تلاش مردم برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی قرار گرفته است که تماما امری در خدمت ارتجاع جهانی است.


د: بر متن تحریمها و تهدیدات نظامی آمریکا و اسرائیل، دارو دسته های اسلامی و قومی نیز در کنار جناح راست اپوزیسیون پرو ناتو، چشم انتظار دخالت نظامی غرب در ایران و در حسرت ایفای نقشی برای خود اند. تا در متن از هم پاشیده شدن شیرازه زندگی مدنی و تبدیل شدن جامعه ایران به باطلاقی چون عراق و لیبی، در مراسم آلترناتیو سازیهای امپریالیستی، شریک شوند.
ه: جناح چپ و سرنگونی طلب اپوزیسیون پرو ناتو، در پوشش ضدیت با جمهوری اسلامی و به بهانه دشمنی با ارتجاع بومی، عملا به بلندگوهای دول غربی تبدیل شده و "به امید گشایش سیاسی و مبارزاتی" در صفوف طبقه کارگر توهم میپرورانند و دنباله روی از سیاست های ارتجاع امپریالیستی را تبلیغ میکنند. این نیروها بر متن استیصال، تحریم اقتصادی و فضای جنگی، فریبکارانه به مردم و طبقه کارگر نوید یک "انقلاب رهایی بخش" میدهند.


حزب حکمتیست اعلام میکند:
۱- تحریمهای اقتصادی، تهدیدات نظامی و میلیتاریستی کردن خاورمیانه توسط امریکا و اسرائیل بايد فورا و بدون قید و شرط، خاتمه یابد. به میلیتاریسم و قلدرمنشی امریکا در منطقه، به تبدیل شدن خاورمیانه به پادگان امریکا و ناتو باید هرچه سریعتر پایان داد.
۲- تحریمها و فضای جنگی مانعی جدی در مقابل مبارزه طبقه کارگر و مردم زحمتکش علیه حاکمیت بورژوائی، و مستقیما به نفع جمهوری اسلامی است. حمله نظامی آمریکا و اسرائیل موجب پاشیده شدن شیرازه جامعه ایران، و تحمیل يک بربریت اجتماعی، سیاسی و نظامی بر مردم و "لیبیائیزه" کردن ایران است.
۳- هرگونه حمایت از دخالت دولت آمریکا و دول غربی در ایران، حمایت رسمی و غیر رسمی از سناریوهای ارتجاعی این دولتها، آلترناتیو سازی بر متن چنین شرایطی به بهانه مبارزه با جمهوری اسلامی، محکوم است.
۴- هر گونه سازش با جمهوری اسلامی به بهانه مقابله با امریکا و "جنگ با دشمن خارجی"، محکوم است. سرنگونی جمهوری اسلامی، شرط هرگونه تحول آزادیخواهانه در ایران است. از کار انداختن دستگاههای سرکوب و ترور جمهوری اسلامی و سرنگونی آن، کار جنبش های انقلابی – کارگری، در ایران است.
۵- نباید اجازه داد در اروپا و امریکا اعتراض مردم مترقی، عليه تحریم و میلیتاریسم آمريکا و متحدينش، توسط حرکت‌هاى ضدکارگرى و ارتجاعى طرفدار جمهوری اسلامی و جريانات اسلامى و قومی، مورد سوء استفاده قرار گيرد.
۶- تنها در غیاب صف متحد، متشکل و قدرتمند طبقه کارگر است که ارتجاع میتواند چنین افق تاریکی از فقر و سرکوب و عجز را در برابر جامعه قرار دهد و امید به هر دخالتگری و تغییر انقلابی را کور کند.
۷- تجربه سیاسی و تاریخی طبقه کارگرایران، حضور صف وسیعی از فعالین و رهبران کمونیست و مجرب کارگری در مراکز مهم صنعتی، اعتبار تاریخی کمونیسم در این جامعه، موقعیت متفاوت و ممتازی به طبقه کارگر در ایران در منطقه داده است. تحرک اجتماعی طبقه کارگر ایران میتواند یکبار دیگر امید به انقلاب کارگری در خاورمیانه و کل جهان بحران زده را در دل ها و در صفوف اعتراضی بردگان دنیای امروز زنده کند. این امر امروز مستقیما به تلاش و تحرک سیاسی رهبران کمونیست طبقه کارگر در ایران گره خورده است. حلقه اول این حرکت شروع ایجاد تحزب در این صف است.
۸- طبقه کارگر در ایران باید در اتحاد با طبقه کارگر جهانی، و همبستگی با جنبش های مترقی در خاورمیانه، از عراق تا اسرائیل و فلسطین و مصر، در مقابل تحرکات امپریالیستی و ارتجاعی بورژوازی جهانی و بومی، در اتحاد طبقاتی با صف متحد جنبش کارگری – سوسیالیستی در خاورمیانه، سدی محکم ببندد.
۹- امروز شکل دادن به این صف متحد و متشکل، با مطالبات مستقل طبقاتی خود، در مقابل کل ارتجاع محلی و بین المللی، وظیفه کارگران کمونیست و رهبران و فعالین کمونیست طبقه کارگر در ایران است. ابراز وجود سياسى و اجتماعى قدرتمند طبقه کارگر و حزب کمونیستی آن در خنثى کردن سناریوهای ارتجاعی که بورژوازى در برابر او قرار میدهد، حياتى است.
۱۰- حزب کمونيست کارگری - حکمتیست در صدر حرکتهای اعتراضی علیه تهدیدات نظامی و تحریمها، حقايق اين کشمکش، خصلت سرمايه‌دارانه و ارتجاعى آن را افشا میکند. مصائب ناشی از این سیاست ها را، در تقابل با تبليغات رياکارانه رسانه‌ها و نیروهای پرو ناتوئی و سناریوی سیاهی، به مردم توضيح خواهد داد.
۱۱- حزب حکمتیست طبقه کارگر، تهیدستان، و همه آزادیخواهان را به اتحاد صفوف خود، به مبارزه ای متحد و متشکل علیه تحریمهای اقتصادی و تهدیدات جنگی، مقابله با فقر و بیکاری گسترده و خطر فلاکت و تفرقه قومی و مذهبی، و به مقابله با جمهوری اسلامی و سرکوب و خفقان، حاکم دعوت میکند.

۵ اردیبهشت ۱۳۹۱
۲۴ آوریل ۲۰۱۲