معرفی یک کتاب
به مناسبت 28 مرداد سالروز حمله رژیم به کردستان


اسد گلچینی


کتاب ۲۸ مرداد ۸۸ در کردستان، عزای عمومی یا اعتصاب عمومی، را لازم است بخاطر بیاوریم. کتابی که در برگیرنده تجربه مهمی از فعالیت حزب حکمتیست و کارگران در کردستان است.
مراجعه به این اثر خوب، از دو نظر با اهمیت است. یکی بخاطر تجربه ای مهم از فعالیت است که در این کتاب منعکس شده است. و دیگر و مهمتر این است که این فعالیت، در یک دوره معینی که دوره بسیار حساسی برای کارگران و کمونیستها جامعه بود، تجربه شده است .


کمونیستها چه انها که در خارج کشور، از جمله در حزب حکمتیست متشکل بودند، و چه انهایی که در داخل و در میان کارگران در کردستان فراخوان به اعتصاب را پاسخگو بودند و اعتصاب را ممکن کردند، با این فعالیت تجربه مهمی کسب کردند. و بعلاوه توازن قوا را به نفع آنها تغییر داد.


تجربه مهم ما چه بود؟
دخالت حزب حکمتیست در یک مقطع بسیار مهم برای سازماندادن فعالیت کارگران و کمونیستها در جامعه بسیار قابل توجه بود. حزب حکمتیست بنا به زمینه های مناسب برای اعتراض گسترده و همه جانبه به جمهوری اسلامی، و برای کمک به رشد خود آگاهی هر بیشتر کارگران و کمونیستها به فعالیت جاری، تصمیم گرفت که در سالروز حمله ۲۸ مرداد سال ۵۸ به کردستان را، یک اعتراض توده ای و اعتصاب توده ای را فراخواند. حزب حکمتیست بر این اگاه بود که در میان احزاب سیاسی در کردستان احتمالا کومه له به رهبری ابراهیم علیزاده از چنین فراخوانی حمایت خواهد کرد. به این دلیل پیش از اعلام علنی این فراخوان، این تصمیم به اطلاع کومه له رسید. از نظر ما حزب دمکرات کردستان ایران و دیگر جریانات ناسیونالیست و تجار و سرمایه داران در کردستان، احتمالا در مقابل فراخوان ما قرار میگرفتند و عملا هم چنین شد. کومه له متاسفانه به فراخوان ما پاسخ منفی داد. و ناسیونالیستها عملا برای سالروز ۲۸ مرداد عزای عمومی اعلام کردند! چرا که نبض آنها با نبض جنبش سبز، میزد. جنبشی که در جریان بود، مطلقا اعتراضی نبود و اصلاحات نیم بند میخواست، میزد. درحالیکه اعتصاب فراخوان داده شده، در سالروز حمله ۲۸ مرداد سال ۵۸ به کردستان، اعتراضی اجتماعی و توده ای به تعرض عنان گسیخته رژیم به کردستان و اعتراض به قتل و جنایات جمهوری اسلامی، بود. اعتصاب عمومی سال ۸۸ ، از جنس و ادامه همان مقاومت و اعتراضی بود که از ۲۸ مرداد سال ۵۸ در کردستان براه افتاد.

در کدام دوره بودیم؟
خرداد ۸۸ جنبش سبز براه افتاده بود، و در اوج "مقبولیت" و تاثیر گذاریش بود.
۲۸ مرداد و سالروز حمله به کردستان دقیقا ادامه سرکوب انقلاب و بازپس گرفتن یک به یک آزادیهای کارگران و مردم ستم دیده و زنان بود. حمله به کردستان سراغاز شکست دادن انقلاب و انقلابیون بوسیله ارتجاع اسلامی و سرمایه بود. کمونیستها و مردم مبارز در مقابل این تعرض، دژ مستحکم و اگاهانه ای را سازمان دادند و مبارزات توده ای و مسلحانه گسترده ای را توانستند در مقابل این تهاجم وسیع سازمان بدهند. این قدرت متحد کنندگی و سازمان های توده ای مقاوم در برابر این حمله نظامی و تبلیغی را کمونیستها و انسانهای رادیکال قبلا در سازماندهی مبارزاتشان با ارتجاع تازه به قدرت رسیده در مرکز، و در مقابل ارتجاع اسلامی و ناسیونالیستی در محل، تضمین کرده بودند. آنها در شوراها و بنکه ها و محلات سازمانهای خود را داشتند، و راسا اعمال قدرت میکردند.
مارکسیستها در گروه های مختلف و سازمانهای سیاسی و جمعیت های محلی و سراسری سازمانیافته بودند. کارگران در اتحادیهه ای های پروژه ای و صنفی متشکل بودند. شوراهای دانش آموزی همه گیرو قدرتمندی ایجاد شده بودند. و همه اینها در ۲۸ مرداد ۵۸ توانستند وسیعا در برابر ارتجاع قد علم کنند. ارتجاع و ناسیونالیسم در کردستان، همیشه در برابر این مقاومت و ایستادگی بود ند. و چاره راه را در مذاکره و دریوزگی همیشگی میدید. کسانی که به درگاه خمینی و دستگاه دولتی، و عنصری چون بنی صدر که در دادن فرمان جهاد و حمله با خمینی شریک شد، دخیل بسته بودند!
حاکمیت جدید همراه با میر حسین موسوسی ها و رفسنجانی و کروبی و طالقانی ها که از رهبران و دست اندرکاران این جهاد مقدسشان بودند، تشکیل شده بود. و البته همراهی و پادو ای هم جنبشی هایشان در میان چپ های آنزمان، مانند حزب توده و رنجبران که در رکابشان بودند، تکمیل شد. و این وحشیگری و باز پس گرفتن دستاوردهای قیام مردم ایران، با حکم جهاد ارتجاع اسلامی به کردستان، و اجرای وحشیانه آن، شروع و ممکن شد.

سالروز حمله به کردستان در سال ۱۳۸۸ ، تصادفی و خودبخود، و حرکتی در ادامه همه سالگردهای قبلی نبود. این فعالیت و اقدام جنبش آگاهی بود، که در دل شرایطی بسیار پرطپش و متلاطم صورت میگرفت. این اعتصاب و در سالگرد، در مقطعی سازمان یافت که جنبش سبز برهبری موسوی و کروبی برای پس گرفتن رای های بسرقت رفته شان از طرف خامنه ای و احمدی نژاد، براه افتاده بود. سبزتمام فضای اعتراضی اپوزیسیون را اشغال کرده بود. و بخش اعظم احزاب و سازمانهای اپوزیسیون را با خود برده بود. مقطعی که کمونیستها باید نشان میدادند که جنبش مستقل خودشان زنده است، و برای خواست های خودش به میدان بیآید. کارگران صف مستقلشان را باید به میدان میآوردند و نشان میدادند که در سی سال گذشته عمر ننگین جمهوری اسلامی و همه دست اندرکارانش، جز استثمار و سرکوب و فلاکت و ناامنی بیشتر چیزی نصیب کارگران و اکثریت مردم نشده است.

در جریان عروج سبز، کارگران اگر چه نتوانستند با صف مستقل خود در اوضاع دخالت کنند، اما دنباله رو این جنبش هم نشدند. صف ما و نیروی ما قادر نشد، بهردلیلی، صف مستقلش را برای انقلاب و قیام کارگری و رهبری مبارزات توده ای سازمان دهد. اما فراخوان به اعتصاب عمومی در کردستان در ۲۸ مرداد ۸۸ و عملی شدن اعتصاب، در همان ابعادی که در میان کارگران و مردم مبارز ممکن شد، پاسخ بسیار روشن کمونیسها و طبقه کارگر بود به اوضاع سیاسی جاری روز. این اعلام حضور جنبش مستقل خود بود، هم از لحاظ نظری و هم در بعد پراتیکی. طبقه کارگر و کمونیست ها بودند که نیروی محرکه آن حرکت شدند و به فراخوان اعتصاب در توان خود، پاسخگو مثبت دادند.
کتاب "عزای عمومی یا اعتصاب عمومی"، که بیان دو راه حل ناسیونالیستها و کمونیستها در ۲۸ مرداد ۸۸، و سالروز حمله خمینی و جمهوری اسلامی به کردستان است، داستان این فعالیت و این خود آگاهی کمونیستها و کارگران در کردستان در این مقطع است. این تجربه بخشی از نیروی ما برای فعالیتهای روتین است، که با زندگی و اعتراض ما عجین است. این تجربه مهم باز هم و هزار بار به ما میگوید که بدون سازمان و آگاهی کمونیستی و کارگری، هیچ مبارزه کارگری و کمونیستی و هیچ قیام و انقلابی ممکن نمیشود. و این را کارگران و رهبران و فعالین کارگری و کمونیستها در جامعه میتوانند ممکن کنند.
 

کتاب به مناسبت ۲۸ مرداد سالروز حمله رژیم به کردستان