آتش سوزی شین آباد، اولین و آخرین فاجعه!

بختیار پیرخضری

آتش سوزی در مدارس ایران سابقه چندین ساله و تکراری دارد، در ده سال گذشته حدود صد دانش آموز در روستاهای مختلف ایران دچار آتش سوزی، "این طاعون مدارس" شده اند ، دهها نفر از این دانش آموزان طعمه آتش شده اند ، زجه زجه سوخنتد و با تحمل زجرهای فراوان جانشان را از دست دادند.

آبان ماه سال گذشته مدرسه ای در یکی از روستاهای نزدیک چابهار آتش گرفت و منجر به مرگ چهار دانش آموز این مدرسه و مصدوم شدن14 دانش آموز دیگر شد .

باز هم درآبان ماه دو سال پیش  ، خوابگاه چاه رحمان در نزدیکی زاهدان آتش گرفت و یک دانش اموز این خوابگاه در این آتش سوزی مرد .بعد از دو سال از گذشت این اتفاق هنوز علت حادثه و اینکه چند نفر در این حادثه مصدوم شدند، منتشر و مشخص نشده .

در آذر ماه سال 85 مدرسه رحیمی شهر درود زن در استان فارس آتش گرفت و 8 دانش آموز این مدرسه دچار اتش سوزی شدند .

هنوز یادمان نرفته که در دی ماه سال 83 معلم روستای سفیلان  لردگان در استان چهار محال بختیاری برای نجات جان دانش آموزانش ازچنگال طعمه حریق به همراه سیزده نفر از دانش آموزانش جانشان را از دست دادند.این بزرگترین تراژدی بود که در آن سیزده دانش آموز و معلم دلسوزشان به همراه دفتر های مشق و کتابهای درسی شان، زغال و خاکستر شدند.

در آخرین مورد این فاجعه ها و در تاریخ 15 آذرامسال  ، آتش سوزی مدرسه "انقلاب اسلامی "روستای شین آباد در نزدیکی شهر پیرانشهر را شاهد بودیم که منجر به آتش گرفتن و مصدوم شدن شدید 37 دانش آموز این کلاس، و مرگ 2 دانش آموز این کلاس تا این تاریخ شده. به گفته رسول خضری نماینده مردم پیرانشهر در مجلس وضعیت 5 نفر دیگر از این دانش آموزان که در بیمارستان سینای تبریز بستری هستند ، بسیار وخیم اعلام شده .

                                                                                            

 اینها نمونه هایی از فاجعه هایی هست که سالانه فقط بر اثر آتش سوزی در مدارس ایران اتفاق می افتد .فاجعه هایی که مقصر و بانی اصلی آن سیستمی است که کوچکترین ارزشی برای امنیت شهروندان جامعه و دانش آموزان  قائل نیست .این فاجعه در ادامه آتش سوزی سالانه مدارس  روستاهای محروم و همچنین در ادامه کشتاردهها  دانش اموزآات برای دیدار از مناطق جنگی به اسم اردوهای" راهیان نور" است، که گویا هر چند ماه یکبار، خانواده ها بایستی منتظر خبر مرگ یا مصدوم شدن بچه هایشان باشند که قرار است تحصیل کنند و سازندگان آینده جامعه شوند.

 آتش سوزی شین آباد ،همانند آتش سوزی سفیلان جامعه ایران را تکان داد .به محض انتشار خبر سیل وسیعی از ابراز همدردی از مناطق مختلف ایران، شهر پیرانشهر و منطقه را فرا گرفت.مردم به یاری و برای حمایت  خانواده ها شتافته وانها را در آغوش گرفتند.نامه همدردی 3000 دانشجو به خانواده های آسیب دیده خود ، این حس همدردی و یکی بودن را دوباره نشان داد

با وجود انعکاس این خبر و عواقب آن ، در رسانه های غیر دولتی و در بین خود مردم، این فاجعه هم مثل  سایر آتش سوزی های دیگر در شهرهای محروم ایران، از پوشش رسانه ای آنچنانی برخوردار نبود .مسئولان و بخصوص رئیس آموزش و پرورش هنوز سر پست شان هستند و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده . مقامات ارشد نظام  واکنش آنچنانی و ابراز همدردی یا اقدامی موثر را نسبت به این مئسله نشان ندادند .در عوض، احمد خاتمی امام جمعه تهران در کمال بی شرمی بیان کرده که عکسهایی از این دختران که  آتش گرفته اند و روی تخت بیمارستان هستند منتشر شده که روسری به سر ندارند و بی حجاب هستند. و از مسئولان بیمارستان سوال کرده که چرا این مصدومان روسری به سر ندارند!!  یک روز بعد از کشتار دانش آموزان  مدرسه ای درشهر نیوتاون امریکا ، احمدی نژاد ، رسما برای داغدید گان این جنایت" ریاکارانه"  پیام تسلیت و همدردی میفرستد ،اما یک کلام در مورد سوخته شدن 37 دانش اموز شین اباد لام تا کام  به زبان نیاورد و خفه خون گرفت .مرتضی رئیسی ، رییس سازمان نوسازی مدارس کشور،  در گزارشی به مجلس شورای اسلامی ،" بخاری نفتی" آتش گرفته در کلاس درس  را عامل اصلی این فاجعه اعلام کرده و البته از آتش نشانی گله کرده که این سازمان نام شرکت تولید کننده بخاری را اعلام نکرده است .مجلس هم در کمال بی شرمی عامل اصلی آتش سوزی را " بخاری نفتی " اعلام کرده و همچنین وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده که 200 هزار کلاس درس و اتاق مدرسه ها در شهرها و روستاهای مناطق محروم  ایران از این بخاری ها  برای وسیله گرمایی استفاده می کنند.               " پس با این گفته رئیس آموزش و پرورش باید منتظر فاجعه های بعدی هم بود" .

 اگر حتی تمام این قربانیان معالجه وامکان جراحی پلاستیکی برایشان فراهم شود چیزی از عمق فاجعه کم نمیکند .این قربا نیان به دلیل عدم کمترین امکانات که حکومت می بایستی برایشان فراهم میکرد دچار نقص عضو شده اند.  قطعا این قضیه هم مثل آتش سوزی سفیلان بعد از مدتی از طرف مسئولان نظام  فراموش می شود  و به جای یک اقدام موثر، برای جلوگیری از قتلگاهی که به انواع مختلف به دلیل عدم توجه نظام که دانش آموزان با آن روبرو هستند  باید منتظر کشتارهای بعدی بود .

رسانه های مختلف از جمله صدای امریکا ، مسبب این فاجعه ها را " دولت احمدی نژاد می دانند و هیپگونه اشاره ای نمیکنند ، به کل سیستم و نظامی که امنیت و جان شهروندان برایش هیچ ارزشی ندارد و مسبب جنایات به کرات بزرگتر از این شده اند . نمیگویند در نظامی که جان انسانها هیچگونه ارزشی ندارد امنیت دانش اموزان هم هیچ اولویتی برای انها ندارد .در این نظام که سالانه بودجه های هنگفتی برای تاسیس مکانهای مذهبی و مدرسه های قرانی با پیشرفته ترین و جدیدترین امکانات موجود اختصاص میابد ، در کشوری که یکی از  بزرگترین صادر کننده های گاز در جهان است ،اما در بسیاری از شهرهای کوچک و روستاهها  که هنوز چراغ نفتی غیر استاندار وسیله گرمایی خانه ها و مدارس است ، در نظامی که صدای کوچکترین اعتراض بر حق کارگرو مردم زحمتکش را با زندان ، شکنجه ، گلوله و اعدام جواب می دهد ، چگونه می توان انتظار داشت که امنیت و جان  دانش اموزان روستای شین اباد یا روستا های زاهدان ، رشت ، کرمان ،مشهد  و  .... ارزش قائل باشند.

 دراعتراض به این اتفاق ناگوار، تعدادی از فعالین اجتماعی مهاباد ، جلو ساختمان آموزش و پرورش این شهر تجمع کردند واعتراض خود را به این وضعیت پیش آمده ابراز کردند . با حمایت شهروندان، شهر های دیگر ایران می توان دربرابر این بی مسولیتی ها ، در قبال دانش آموزان ، با تجمعات و اعتراضات خود خواستار این شد، که مسببین این جنایات باید محاکمه و بازخواست شوند و همچنین خواستاراقدامی عاجلانه برای مدرسه سازی در مناطق محروم با امکانات رفاهی مناسب شد.این حداقل کاری است که فعالین اجتماعی می توانند با آن سدی محکم را در مقابل سیل کشتار دانش اموزان ببندند.

  تلاش و مبارزه  برای یک جامعه فارغ از بی مسئولیتی و نابرابری ،برای جامعه ای فارغ از تراژدی های سفیلان ، درود زن و شین آباد و برای جامعه ای که در آن حرمت و کرامت انسان، برای یک زندگی سالم ،شاد ، آزاد و برابر، اولویت آن جامعه باشد، را سر لوحه زندگی روزمره مان قرار دهیم.

به امید تلاش و مبارزه برای یک دنیای بهتر

بختیار پیرخضری