TLogo



در حمایت از اقدام محمد اشرفی، اما با راه حلی دیگر

اسد گلچینی


مدتی قبل محمد اشرفی، از فعالین کارگری توقع و انتظار خود را در نامه ای خطاب به همه افراد، گروه ها ، سازمان، احزاب چپ و کمونیست در خارج کشور طرح کرد. نکته اصلی و مهم این انتظار این است که همه مبارزان ، کوشندگان و طرفداران مبارزه طبقه کارگر، بر اشتراکاتی که در فعالیتشان در دفاع از طبقه کارگر و مصائبی که بر رهبران و تشکل ها یشان میگذرد تاکید کنند و بر این اساس مجموعه ای فعالیت را پیشنهاد کرده اند. رفیق این را اتحاد عمل نام گذاشته اند. (نامه محمد اشرفی ضمیمه است)

این نامه راه را باز کرده و این اجازه را میدهد که بنا به تجربه نکاتی در این مورد گفت و راه دیالوگ بر این مساله و رسیدن به راه حلی را دنبال کرد. قبل از هر چیز باید گفت که این توقع و انتظار از زاویه نیاز طبقه کارگر و مبارزات این طبقه قاعدتا از مدافعان طبقه کارگر نباید انتظار بی ربطی باشد.

این انتظار برای همه جریانات و سازمانها و افراد مورد خطاب نامه اشرفی ممکن است پیش پا افتاده باشد و یا عمیقا مورد بی اعتنایی قرار بگیرد، به این دلیل که مشاهدات واقعی و تا کنونی فعالیت در خارج کشور این را میگوید. ضرورت نامه اشرفی هم همین را میگوید، مساله ای که بدون تردید هر مبارز و طرفدار طبقه کارگر را رنج میدهد.

اما منافع جنبشهای متفاوت و اولویتهای هر کدام از این جنبش ها همیشه همه را قانع میکند که تغییری در این وضعیت ایجاد نکنند. آیا با این چنین فراخوانی به سازمانهای سیاسی مورد خطاب، که از راست راست تا چپ و کمونیست را شامل میشود و در بسیاری مواقع منافع و اولویتهای جنبش هایی بشدت غیر کارگری و غیر کمونیستی را نمایندگی میکنند، میتوان امیدوار بود که انتظارات رفیق اشرفی متحقق شود؟ بدون تردید جواب منفی است! چرا که قطب نمای جنبشی و طبقاتی موجود این سازمانها آنجایی به کارگران نیازمند است که نیروی متحقق کننده جنبششان باشد. صرف نام دفاع از کارگر و سوسیالیسم و کمونیسم متاسفانه هیچ تضمینی برای دفاع اتوماتیک وار از مبارزات طبقه کارگر و حمایت از مبارزاتشان نیست. اختلافات موجود میان مجموعه جریانات چپ نه اختلافتی بر سر تحلیل یا تئوری که اختلافی جنبشی و طبقاتی است. مهم نیست این سازمانها نام چپ را برخود دارند مهم این است که به نام چپ و طبقه کارگر منافع کدام جنبش طبقاتی را نمایندگی میکنند. از اینرو شروع از سازمانهای سیاسی موسوم به چپ برای متحقق کردن چنین اتحاد عملی راه به جائی نمیبرد.

علاوه بر اینها برای همه ما در سازمانها و گروه های چپ و کمونیست لابد این بی توجهی به این دلیل است که ابتدا "تشکیلات و سازمان و گروه خودمان" در اولویت فعالیتهایمان است. و یا اختلافات سیاسی، عقیدتی، گروهی و سکتاریسم جاافتاده آنها، اجازه نمیدهد به اشتراکات لفظی موجود هم توجهی بکنند. آنچه رفیق اشرفی از آن درد میکشد خوشبختانه در مقابل این عادات و سنت جافتاده است. فراموش نکنیم که سکتاریسم سازمانی بخشی ازهویت جریانات چپ غیرکارگری و خرده بورژوايی است.

آیا خطاب قرار دادن این تشکیلات ها برای اینکه اقدامات مشترکی در دفاع از همان طبقه کارگر و زحمتکشانی که ادعای طرفداریش را دارند اشتباه است؟ نه الزما! اقدام اشرفی و یا هر توقع دیگری از این تشکیلاتها الزما بی دلیل نیست و شاید برای اثبات و تشخیص اینکه واقعا چه سازمانهايی این درد ها را درد خود میداند مفید است. حداقل برای همه کارگران و فعالین در ایران و خارج کشور که این دغدغه و سوال را دارند که چرا با وجود این همه سازمان و نیرو و امکانات و فضای باز در خارج کشور نمیتوان طبقه کارگر و اعتراض و معضلات رهبرانش را آنطور که لازم است نمایندگی کرد، مفید است. آیا این حداقل توقع و انتظار ممکن نمیشود؟ پاسخ اشرفی و بسیاری از فعالین کمونیست قطعا مثبت است اما سوال این است که راه تاکید بر اشترکات چیست و آیا این مسئله از طریق اتحاد عمل سازمانهای سیاسی مورد خطاب رفیق اشرفی میگذرد؟

قبل از پاسخ به این مساله باید اشاره کرد که چه چیز هایی ممکن است.

این تاکیدات و پیشقدم شدن و امیدواری که نامه اشرفی آنرا نمایندگی میکند برای در هم شکستن این فضا به نفع طبقه کارگر و مبارزاتش باید مورد حمایت قرار بگیرد . کسانیکه با اشرفی درد مشترکی داریم نباید در این تردید کنیم و به سهم خود، در هر سازمانی هستیم یا نیستیم و به هر کاری که مشغولیم، اجازه ندهیم این تلاش به یاس تبدیل شود. بسیاری همانند اشرفی بوده اند و بالاخره از سر نا امیدی و از سر ناچار در بهترین حالت به یکی از این گروه و سازمانها و تشکل ها "تسلیم" شده اند و خوب یا بد و مثبت یا منفی که اینجا جای قضاوت نیست، در تشکل ها، نهادها، گروه ها و ... مشغول فعالیت و حمایت از کارگران در ایران هستند و هر کدام هم راه خود را ادامه میدهد بدون اینکه در تقاطع هایی بتوانند بهم برسند! چرا که در اساس و بدون استثنا همه بند نافشان به یکی از تشکل های سیاسی است و یا اینکه خود یک تشکل سیاسی هستند. اتفاقا همه این گروه ها هم تاکید دارند که کارگران در داخل کشور باید متحد شوند! باید اتحاد عمل داشته باشند! باید گروه های ۷ گانه و ۸ گانه تشکیل بدهند و تشکل هایشان در اول ماه مه و ۸ مارس اتحاد عمل کنند تا بالاخره سالی یکبار قطعنامه ای داشته باشند و ... سوال واقعی اما این است که اگر این در داخل کشوردر جنبش کارگری، برای فعالین کارگری و تشکلهایشان، علیرغم هر اختلاف نظری و وجود گرایشات متفاوت ممکن است و بعضا هم ممکن شده است چرا حمایت مشترک از همین مطالبات حداقلی در خارج کشور در بین فعالین و گروه هایی که نقطه نظرات متفاوت هم دارند ممکن نیست؟ این آن امیدواری و منشا تلاشی است که رفیق اشرفی و هر مبارز دلسوز طبقه کارگر دارد. آنچه تجربه و واقعیت جنبشی سازمانها و احزاب و گروه های سیاسی چپ موجود نشان داده است این است که این انتظار از این سازمانها واقعی نیست. این انتظار از آنها با واقعیت بنیادی تر و جنبشی این سازمانها خوانايی ندارد حتی اگر تاکید بر مطالبات حداقلی و اشتراک عمل در این مایه باشد.

واقعیت خارج کشور، همانطور که اشرفی به درست به آن اشاره میکند، میتواند به میدانی برای حمایت از مبارزه کارگران و رهبران آنها بر علیه جمهوری اسلامی باشد. محیط خارج کشور میتواند برای جمهوری اسلامی و زندانبانان فعالین ورهبران کارگران تبدیل به فضایی تنگ و محدود بشود، آنچه که متاسفانه بر اثر حضور جنبش هایی مانند جنبش سبز بیشتر از همیشه به فضایی خنثی در مورد جمهوری اسلامی تبدل شده است. فضای خارج کشور میتواند به فضایی خفقان آور برای جمهوری اسلامی و عوامل ریز و درشتش تبدیل شود. به محیطی که کارگران و رهبران و فعالین کارگری بدانند که دوستانشان در این محیط ها در کنار آنها هستند و نه تنها تلاش دارند هر نوع حمایت از این مبارزات را دامن بزنند و اشاعه بدهند بلکه سرکوبگرانشان را راحت نخواهند گذاشت و فضا را بر علیه شان میشورانند. وبسیاری فعالیتهای دیگر.

اینها حداقل توقعی است که هر مبارز و طرفدار طبقه کارگر مستقل از هر اختلاف نظر و منافع گروهی هم که داشته باشند میتوانند بر آن تاکید کند.

آنچه میتواند پاسخگوی مطالبه رفیق اشرفی و دیگر مبارزان و فعالین این طبقه باشد ایجاد یک اتحاد قوی جنبشی - طبقاتی در میان فعالین جنبش کارگری در خارج کشور است. اگر جنبش سبز توانست به یک تحرک جنبشی وسیع در خارج کشور دامن بزند و کل نیروی این جنبش را از راست و چپ آن در شوراهای حمایتی از یا همبستگی با مبارزات مردم متحدو متشکل کند، چرا جنبش کارگری، چرا موجودیت طبقه کارگر و مبارزات نهان و اشکارش و جدال و جنگ هر روزه آن با جمهوری اسلامی و سرمایه داری، زندان و اخراج از کار رهبران کارگری و شرایط خانواده های آنها و مبارزه هر روزه این طبقه، نمیتواند در هر کشوری "شورای حمایت از مبارزه طبقه کارگر ایران" یا ٬جنبش حمایت از طبقه کارگر ایران٬ ایجاد کند، تشکلی که در برگیرنده همه مبارزین جنبش کارگری در آن کشوراست. تشکلی که هم و غمش جنبش کارگری در ایران و حمایت از آن بعنوان یک جنبش طبقاتی مستقل است چرا این کار نمیتواند نبض مبارزین و طرفداران طبقه کارگر در خارج کشور را با مبارزه کارگران در ایران، تشکل ها و رهبران و فعالینش هماهنگ کند؟ این راه حلی است که میتواند به دردهای مشترک همه مایی که در پی راهی برای حمایت از کارگران ایران هستیم، و نامه اشرفی در این دوره استارتش را زده است، پاسخ بدهد. این کار میتواند روزنه امیدواری باشد برای صد ها فعال دلسوز طبقه کارگر در خارج کشور که میخواهند با حفظ فعالیتهایشان در هر حزب و تشکل و سازمانی که هستند یا نیستند، اینجا نیرویشان را یکی کنند.

"شورای حمایت از مبارزه طبقه کارگر ایران" یا ٬جنبش حمایت از طبقه کارگر ایران٬ الترناتیو هیچ سازمان و تشکیلات و شورای مردمی و انجمن و کمیته و نهاد حمایت از کارگران نمیتواند باشد، چنین نهادی نمیتواند خواهان حذف و انحلال گروه و فعالیتی بشود، چنین تشکلی نماینده درد مشترکی است که اشرفی و صد ها فعال کارگری و کمونیست و چپ در خارج کشور و صد ها دوستدار آنها دارند. کار "شورای حمایت از مبارزه طبقه کارگر ایران" یا ٬جنبش حمایت از طبقه کارگر ایران٬ یا هر اسم دیگری که سازندگانش بر آن میگذارند، دفاع و حمایت دائمی از جنبش طبقه کارگری است که در هر لحظه و شرایطی مشغول مبارزه با صاحبان قدرت و دولت و سرمایه داری برای بهبود در زندگی روزمره خود، برای ازادی و برابری در همه وجوه خود در جامعه است را تضمین میکند و اتفاقا چنین فعالیتی است که میتواند ضمانت دفاع از منافع مستقل طبقه کارگر در هر تحول و جنبشی را آگاهانه تامین کند.

این راه حلی است که ما فکر میکنیم میتواند مبنای درستی برای متحقق کردن درد مشترکی باشد که رفیق اشرفی از جانب بسیاری آنرا بیان میکند. آیا میتوانیم این راه را برویم؟ دستهای بسیاری میتواند برای این اقدام و برای شروع بحث بر سر این موضوع بالا برود مبنی همین است که آیا برای این اهداف و مطالبه حداقلی طبقه کارگر میتوان فعالیت مشترک و با قدرتی را در خارج کشور سازمان داد، سازمانی که آگاهانه نیرو و توان و خصوصیاتش منطبق بر خصوصیات جنبش کارگری است؟ ‌
اول مارس ٢٠١٢


ضرورت تاریخی امروز، اتحاد عمل است!!!
محمد اشرفی
قابل توجه تمامی آنهای که در جهت دفاع و کسب حقوق و مطالبات طبقه کارگر فعالیت می کنند ، از جمله کارگران ، فعالین ، محافل، تشکل ها ، نهاد ها ، سازمانها، احزاب. با توجه به اینکه نام بردن از تمامی محافل و گروها به دلیل گستردگی و پراکندگی ممکن نیست اما برخی از انها را در انتهای این نامه، به نام خواهم نوشت لازم است ذکر کنم که نیامدن نام محفل یا تشکیلاتی دال براین نیست که آنها مورد در خواست نیستند ، بلکه ممکن است نامشان در خاطرم نباشد همچنین آوردن نام همه غیر ممکن است بنا براین اعلام می دارم چه انهای که نامشان نوشته شده است و چه آنهای که نامشان نوشته نشده است مورد خطاب هستند.
رفقای عزیز 
با توجه به اینکه بسیاری از فعالین کارگری و سیاسی دستگیر شدند و شکی در این نیست که تعداد بسیاری هم در خطر دستگیری، محاکمه و زندان قرار دارند . امروز ایران و جهان با شتاب به یک شرایط ویژه نزدیک می شود به همین سبب هر روز وضعیت بغرنجتر می شود. دریک کلام می توان گفت ایران به سرعت در حال ورود به شرایط ویژه است. اکنون هر کدام از بازیگران عرصه طبقاتی دارای وظایف خاصی هستند و بخصوص طبقه کارگر در سطح جنبش کارگری و جنبش کمونیستی وظایف بسیار عاجلتری دارد چرا که در شرایط ویژه ی مورد بحث بسیاری از پارامترها و ساختارها تغییر خواهد کرد و اگر طبقه کارگر با قدرت وارد موضوع و مبارزه نشود به حاشیه رانده شده و به صورت زائده ای مورد سوءاستفاده جناح های مختلف سرمایه داری واقع خواهد شد . اکنون نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی برای خلع سلاح کردن و محروم کردن طبقه کارگر از دارایی های خود همچون فعالین و رهبران کارگری هر کدام از آنها را به بهانه ای دستگیر و محاکمه کرده و به عناوین مختلف از بستر مبارزه که هر لحظه ممکن است اوج بگیرد دور می کند . اگر سرمایه داری بدین منوال بدون مانع کارهای سرکوبگرانه خود را نسبت به فعالین کارگری و رهبران ان ادامه دهد موفق خواهد شد در زمان اوج گیری مبارزات (شرایط ویژه) طبقه کارگر را بدون فعالین و رهبران کارگری ، هر چه پراکنده تر و آواره تر به زائده جناح های مختلف خود تبدیل نماید . اکنون زمان انجام وظایف انقلابی به سرعت در حال گذر است. باید بدون فرصت سوزی، ضمن به رسمیت شناختن اختلافات درون طبقاتی در اشتراکات خود هر چه بیشتر به انجام وظیفه و رسالت تاریخی بپردازیم .بسیاری از اختلافات دیروزی با گذشت زمان ماهیت وجودی خود را از دست داده اند ولی متاسفانه  ما همچنان درگیر اثبات حقانیت خود نسبت به بقیه در گذشته، زمان را می کشیم. صف بندی های دیروز کاملا" مشروعیت خود را از دست داده اند. آنچه امروز می تواند از گذشته برای مبارزات امروزی و آینده ما ثمربخش باشد عبرت گیری از خطاها و اشتباهات و استفاده مثبت از تجربیات است که باعث هر چه بیشتر شدن پراکندگی ها و دست بالا یافتن دشمن بوده اند .امروز لازم است شرایط ویژه را درک کرده و با اصول و تئوری انقلابی منطبق نموده، بدون فوت وقت دست به اقدامات عملی مشترک ،حداقل برای شروع،در دفاع از آزادی رهبران و فعالین کارگری بزنیم.
سرنوشت تمامی فعالین و رهبران کارگری همچنین زندانیان سیاسی در رابطه با بدست آوردن آزادیشان به هم گره خورده است. نمی توان آزادی یکی از انها را جدا از بقیه بدست آورد. بنابراین باید متحدانه و آگاهانه برای آزادی یک به یک و تمامی آنها مبارزه و فعالیت های مشترکی را عملا " بکار گیریم . این تمامی مبارزه نیست اما در شرایط کنونی عاجلترین عرصه ی مبارزه است .بنابر این از تمامی رفقا به صورت اشخاص منفرد، تشکل های کارگری ،تشکل های حمایتی از کارگران ،سازمانها و احزاب و ... صمیمانه می خواهم ،از طریق تشکیل کمیته های مشترک اقدام به سازماندهی برنامه های عملی اعتراضات مشترک نمایند ،ولواینکه در حال حاضر برخی از کمیته ها و نهادها با نام های مختلف وجود دارند اما این گونه نهادها با توجه به شرایط امروز هرچه بیشتر لازم هستند تا تاکتیک های منطبق با شرایط زمانی را ابداع واجرا کنند و در حین مبارزات عملی هر چه بیشتر به اشتراکات دامن بزنند. ضمن دعوت از تمامی فعالین و تشکیلاتها به برنامه ریزی اقدامات اعتراضی عملی و ارایه پیشنهاد، در ذیل برخی از راههای ممکن و عملی را پیشنهاد می کنم :  
۱-نوشتن نامه های اعتراضی فردی و جمعی به ادارت و نهادها
۲-درخواست حمایت از نهادها ی داخلی و جهانی برای گسترش مبارزه در راه آزادی زندانیان
۳-شرکت در اعتراضات و مبارزات عملی بخشهای مختلف طبقه کارگر در کشورهای مختلف و درخواست متقابل حمایتی از آنها 
۴-درخواست نوشتن نامه های اعتراضی نسبت به دستگیری و زندانی کردن فعالین و رهبران کارگری از نهادهای بین المللی و احزاب انقلابی دیگر کشورها 
۵-تشکیل یک صندوق حمایتی با هر نامی که می توان به نتیجه رسید از جمله صندوق اعتصابات ،صندوق حمایت مالی از کارگران و...
۶-برقراری آکسیونها ی مشترک در مقابل سفارت خانه های جمهوری اسلامی و ادامه ی آن به صورت هفتگی بطور مستمر 
۷-...
با توجه به اینکه تشخیص حقانیت یا عدم حقانیت اعمال و تئوریهای یک گروه یا تشکیلات فقط در اقدامات عملی ممکن می شود. بنابراین حوزه عمل مشترک ضمن بازده و ثمربخشی بیشتر، بزرگترین و قابل اطمینان ترین میدانی برای محک زدن تئوریها و نظریات است . آن افراد و گروههایی که صادقانه به دنبال یافتن راه حل و پاسخ های عملی به مشکلات هستند باید بی محابا ،حساب شده و با برنامه ریزی دقیق وارد مبارزات عملی مشترک شوند تا در میدان مبارزه درستی از نادرستی تشخیص داده شود .
هر چند نیاز مبرم ، زمینه و بستر لازم برای فعالیت بیشتر و استفاده از تسهیلات ،توانائی ها و ظرفیت های موجود مهیا است و علی رغم اینکه توانای ، ظرفیت و تسهیلات بالقوه بسیاری در محافل، سازمانها ، نهاد ها و احزاب وجود دارد . اما به دلیل اینکه هنوز برای اقدامات مشترک و متحدانه اغنا نشده اند و بخشی از آنها نیز دچار مشکلات تئوریک هستند، نمی توانند اقدام به اشتراک گذاشتن تسهیلات و امکانات تحت اختیار خود نمایند در نتیجه به صورت های گوناگون از جمله عدم استفاده ، ناتوانی در استفاده ، استفاده ناقص و بیشتر مواقع به طور خرده کاری و موازی کاری ... هدر می دهند.
تذکر لازم این است که مجموعه ی تمامی امکانات ، تسهیلات و ظرفیت ها در واقع متعلق به طبقه کارگر است و پیروز ی یا شکست جنبش کارگری و جنبش کمونیستی بستگی به استفاده درست یا نادرست از آنها دارد، بنا براین  هدر دادن آن بی هیچ چون و چرایی ضدیت با طبقه کارگر می باشد. 
همچنین بدلیل بی اثر یا کم اثر بودن نتایج اعمال تاکنونی انفرادی و اعمال کمی مشترک  تشکیلات ها و محافل اعتقاد و اعتماد بنفس نسبت به کارهای بزرگ و تاثیرات اقدامات مشترک بزرگتر تقریبا" صفر شده است .
این نیز دلیل دیگری است که باعث گردیده اراده مشترک برای بالفعل کردن توانائیها و ظرفیت ها و استفاده بیشتر از تسهیلات موجود وجود نداشته باشد.
اولا" از طرف محافل و تشکیلات ها نیز در حد، قد و قواره خود شان برنامه ریزی نمی شود وقتی هم در حد یک دهم امکانات و ظرفیتهای خود برنامه ریزی می کنند چون تا کنون اعمال انها تاثیر چندانی از خود نشان نداده است بیشتر بدنه خود انها نیز تن به فعالیت مفید و لازم نمی دهند در نتیجه بر نامه فوق بسیار کم اثر جلوه می کند و امید به برنامه های بعدی را در هاله از شک و تردید قرار می دهد.
متاسفانه بسیاری از رفقا به جای کنکاش وپیش برد مباحثات عملی - نظری جهت یافتن راه های استفاده بیشتر از ظرفیت ها و امکانات دست به توجیهات جهت پوشاندن بی عملی و ضعف های مختلف در مباحثات نظری – نظری دور از هم می زنند . در صورتی که اگر بتوانیم در اعمال و اقدامات مشترک تاثیرات بیشتری ارایه بدهیم بستر و زمینه استفاده از امکانات موجود گسترده خواهد شد، اعتماد بنفس بالا خواهد رفت ،اراده و عزم راسخ در جهت استفاده از ظرفیت و امکانات موجود، حتی ایجاد ظرفیت و امکانات بیشتر در دستور کار تشکیلات ها و محافل قرار خواهد گرفت، از خورده کاری های گسترده فعلی نیز جلوگیری خواهد شد. 
ایجاد اعتماد بنفس ، شور و شعور انقلابی خلق الساعه و ناگهانی نمی تواند باشد بلکه باید از یک جای با قدم های اهسته و پیوسته شروع شده مداوم رشد یابد.
با تکیه به موارد گفته شده و دلایل بسیار دیگری همچون رشد روز افزون مبارزات طبقه کارگر و شدیدتر شدن رودر روی دوطبقه نیاز به همگرای وبرنامه ریزی در اشتراکات هر چه بیشتر ضرورت حیاتی می یابد ،در نتیجه  پیشنهاد می کنم :
۱-برقراری کمیته مشترکی که بتواند برنامه عملی برای خارج کردن افرادی که جانشان در داخل به خطر افتاده است و همچنین سازماندهی وارد کردن افرادی خارج از کشور به داخل که وجودشان برای مبارزه در داخل لازم است .
۲-برقراری کمیته مشترکی که بتواند مباحث موجود پراکنده در بخشهای مختلف را برای ادامه و انسجام بیشتر بحث و گفتگو ها هدایت نماید تا ضمن سرعت بخشیدن به باز ده مثبت آن راه حل های عملی گسترش اقدامات مشترک را نیز بیابد.
۳-بر قراری کمیته مشترکی که بتواند اعتراضات عملی به توافق رسیده را بر نامه ریزی و اجرایی کند.
۴-برای شروع یا گسترش اقدامات عملی مشترک با توجه به وضعیت بغرنجی که زندانیان دارند پیشنهاد می کنم جهت افزایش فشار به جمهوری اسلامی و واداشتن آن به عقب نشینی که اکنون زمان مناسب است ، دست به اعتراضات مشترک عملی همزمان در شهر ها و کشور های مختلف بزنیم . برای چنین اعتراضاتی دو روز را پیشنهاد می کنم ، هر کدام را که رفقا بهتر تشخیص دادند انتخاب و برنامه ریزی نمایند.
الف – روز یکشنبه هفت اسفند. در این روز ضمن اعتراض به زندانی کردن کارگران و فعالین سیاسی و مدنی می توان به نمایش انتخاباتی نیز اعتراض کرده و موضوع را هرچه بیشتر افشا نمود.

ب – روز پنجشنبه ۱۸ اسفند ، با توجه به اینکه ۱۸ اسفند مصادف با روز زن است ، و همه ای رفقا برنامه های دارند ، با استفاده از برنامه های مشترک هم گامی در جهت پر بارتر کردن گرامی داشت روز جهانی زن می شود هم همبستگی طبقاتی کارگران را بیشتر می کند و هم با پیوند دادن دو اعتراض همسنگ قدرت اعتراضی بیشتر می شود از طرفی موضوع زندانی کردن کارگران و فعالین سیاسی بعد جهانی بیشتری به خود می گیرد .
تذکر لازم:
هر کدام از روز های پیشنهادی که انتخاب شود باید با دقت و اشتراک بیشتری برنامه ریزی شود تا اعتراض به زندانی کردن کارگران و فعالین بر جسته تر شده برد جهانی پیدا کند.
با درود و بامید روزی که آنچنان همبستگی طبقاتی گسترده شود که دیگر نیازی به چنین نامه های نباشد.
۲۲/۱۱/۱۳۹۰

در خواست از :
۱-نهاد های همبستگی با جنبش کارگری ایران 
۲-اتحاد بین الملی در حمایت از کارگران در ایران
۳-حزب کمونیست کارگری 
۴-حزب کمونیست کارگری – حکمتیست
۵-حزب اتحاد کمونیست کارگری
۶-حزب کمونیست ایران 
۷-حرب کمونیست ایران م ل
۸-اتحادیه کمونیست های ایران
۹-حزب کار ایران (توفان)
۱۰-سازمانهای مختلف فدائیان
۱۱-راه کارگر 
۱۲-سربداران 
۱۳-کومله 
۱۴-اتحاد جوانان سوسیالیست انقلابی
۱۵-اتحاد سوسالیستی کارگری
۱۶-حزب رنجبر ایران
۱۷-و...