TLogo


کنگره ای در وداع با حزب حکمتیست

چند نکته در حاشیه اختلافات در رهبری حزب حکمتیست
و برگزاری کنگره اول رفقای قدیم ما

خالد حاج محمدی

Khaled.hajim@gmail.com
 


مقدمه: رفقای قدیم ما بالاخره کنگره خود را برگزار کردند. خوب یا بد، به پروسه ای پایان دادند و حزب جدید خود را حول پلاتفرم "تغییر ریل" و عبور از حزب حکمتیست، ایجاد کردند. با همه زیانهائی که در این پروسه به حزب تحمیل کردند، از این پس ما مسئول اعمال و سیاست های این تشکل جدید نیستیم! و همه میتوانند از زبان خود آنها، سیاست و جهت گیریهایشان نسبت به جهان و اتفاقات آن را بشنوند!

اینجا قصد وارد شدن به بسیاری مسائل و مباحثی که در این کنگره مورد بحث و تصویب قرار گرفت را ندارم. پیشتر در نوشته های خود٬ " اختلافات در حزب حکمتیست٬ مضمون اختلاف و جایگاه پلاتفرم هیئت دائم" در ٢٦ ژانویه ٢٠١٢ و نوشته دیگری به نام " نامه به یک رفیق" در ١٢ فوریه ٢٠١٢ ٬ ارزیابی خود از اختلافات در حزب را بیان کرده ام. همزمان در بیانیه های دفتر سیاسی حزب و سرانجام در کنگره پنجم حزب٬ این دوره ارزیابی شده است.

مضمون این نوشته، پرداختن به حقایقی است که در گردوخاکی که برپا کردند، در انظار تعدادی گم شده بود. و امروز که این حزب جدید تاسیس شده است و همگان "دستآوردهای" آن را به عیان می بینند، دیگر پنهان کردن آن از انظار همگان، اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت است. حزبی که در کنگره اش، با آکروبات بازی و با فشار "اخلاقی" و استفاده از شیوه های "غیردمکراتیک"، خجولانه پایبندی به دستآوردهای سیاسی هفت سال گذشته را اعلام میکند و "تصویب" میکند که اسناد حزب حکمتیست را اسناد خود میداند! "آفتاب آمد دلیل آفتاب"!

این "کنگره" امتداد حزب حکمتیست نیست. این تجمع که اسم "کنگره پنجم حزب حکمتیست" را بر آن گذاشته اند٬ در حقیقت اولین نشست دوستانی است که با اعلام پلاتفرمی علیه حزب حکمتیست٬ راه خود را از قبل جدا کرده بودند.

بعلاوه بر خلاف ادعاهای دوستان قدیم، در کل این پروسه این جمع نه تنها متعهد به هیچ موازین حزبی٬ بلکه به هیچ پرنسیب مبارزه سیاسی نبودند. "کنگره" آنها در حقیقت از هر نظر٬ از پروسه انتخابات تا مباحثات سیاسی٬ از ارزیابی و شیطان سازی تا داستان قهرمانی خود٬ از اتهامات به ما تا جایگاه تحزب و موازین٬ از آرایش و تبلیغات تا دوستان و مهمانان٬ تماما خصلت نمای یک سنت دیگر٬ یک جهت دیگر و یک حزب دیگر است. در این نوشته تلاش میکنم به نکاتی در این زمینه بپردازم.


کنگره اول و جدال با حزب حکمتیست٬ نیازها و موانع

رفقای منتقد حزب حکمتیست٬ در ٢٢ نوامبر ٢٠١٢ با اعلام سندی به نام " پلاتفرم سیاسی، عملی هیئت دائم دفتر سیاسی حزب حکمتیست"٬ تغییر خط و سیاست حزب حکمتیست را بطور غیر قانونی به نام حزب حکمتیست رو به جامعه اعلام کردند. این سند که در حقیقت پلاتفرم اعلام حزبی دیگر و با سیاستهای دیگر و حداقل اعلام جدائی از سیاست و خط رسمی و مصوب حزب حکمتیست بود٬ هم در درون حزب و هم در بیرون حزب٬ با مخالفتها٬ اعتراضات و در عین حال همراهی هائی روبرو شد.

این پلاتفرم در هیچ مرجع صلاحیتدارحزبی به تصویب نرسیده بود٬ در جائی مورد بحث قرار نگرفته بود٬ به قضاوت هیچ اجلاس رسمی٬ جز جمع ٦ نفره هیئت دائم٬ گذاشته نشده بود و مستقیم و بی اطلاع همه ارگانهای رسمی حزب٬ با امضای حزب حکمتیست رو به جامعه اعلام شد.

در خارج از حزب، از سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی٬ تا حزب کمونیست کارگری ایران و حزب اتحاد کمونیست کارگری٬ از انتشار این سند٬ استقبال کردند. اعلام کردند که خط تا کنونی حزب حکمتیست "شکست" خورد. حزب اتحاد و کمونیست کارگری٬ به این دوستان خوشامد گفته و خواهان نقد همه جانبه تر از حزب حکمتیست و سیاستهای آن شدند. به آنها فخر فروختند و تحقیرشان کردند و به حق به یادشان آوردند که مباحثات اخیر این دوستان و مضمون پلاتفرمشان را٬ خانواده چپ سنتی در حزب اتحاد و کمونیسم کارگری از ٨ سال قبل، بطور همه جانبه تر و کامل تر گفته اند.

اقدام اصلی و سیاسی "کنگره" این جمع و همه رفقائی که به آنها پیوستند٬ تصویب این سند پشیمانی از گذشته و رسمیت دادن به حزبی دیگر و با سیاست های دیگری بود. این سند با اعلام تغییر ریل از حزب حکمتیست و به بهانه عموامفریبانه "باز گشت و عروج دوباره کمونیسم منصور حکمت"٬ بر یک حقیقت صحه گذاشت. و آن وداع با سیاستهای تا کنونی حزب حکمتیست است. کنگره این دوستان سابق به این وداع گفتن رسمیت داد.

در مورد سپردفاعی "عروج کمونیسم منصور حکمت" و ادعائی که آنها به این بهانه دارند٬ باید منتظر ماند و مشاهده کرد که چگونه و به چه شکلی در صحنه سیاست ایران نقش ایفا خواهند کرد و "کجا خواهند ایستاد"! فعلا سیر وقایع نشان میدهد که "عروج دوباره کمونیسم منصور حکمت" قرار است مستمسک یک فرار سریع و تمام عیار به دامن چپ سنتی و حاشیه ای ایران باشد. چیزی که منصور حکمت بخش عمده زندگی و فعالیت سیاسی٬ تئوریک و پراتیکش در نقد آن بود.

رحمان حسین زاده به عنوان رئیس دفتر سیاسی این حزب٬ در اختتامیه کنگره شان با آژیتاسیونی سطحی اشاره میکند که این کنگره نه تنها کنگره "دفاع از تحزب کمونیستی" بود٬ به علاوه کنگره منصور حکمت هم بود. و برای استدلال این حکم خود٬ میگوید که همه سخنرانان در هر دو دقیقه یک بار از منصور حکمت اسم بردند. تنها عوام فریبان غیرکمونیست و غیرمارکسیست، اینگونه رابطه با رهبران فکری و سیاسی خود را به سخره میگیرند و چون مذهبیون با استفاده از اعتبار متفکرین مارکسیست و کمونیست احساسات عوام را تحریک میکنند!

این دوستان قدیم در این دوره بر یک نکته تاکید کرده اند و آن حفظ نام و نشان حزب حکمتیست بر حزب تازه متولد شده خود است. به جنگ با سیاستهای تا کنونی حزب و آنچه حزب حکمتیست را با آن در جامعه میشناسند٬ کمر همت بسته ا ند٬ و تغییر خط و شکست این خط را اعلام کرده اند. دست در انبان جریانات ضد حزب حکمتیست برده و هرچه اهانت است علیه این حزب٬ و علیه کورش مدرسی که در دنیای واقعی بخش عمده و اساسی سیاستها رسمی و مدون تا کنونی حزب محصول فعالیت و نقش او است٬ پرتاب کرده اند. اما نام حزب و اسم و رسم آن را میخواهند چون شئی تزیینی، به گردن خود بیآویزاند.

میخواهند تاریخ و محبوبیت حزب حکمتیست را پشتوانه حزب جدید شان کنند. نه تنها این معجون را طبق قانون خود نوشته، "قانونی و مشروع" میدانند٬ که همه احزاب سیاسی و دوستان جدید خود را فراخوانده اند که ٬ صاحبان و مدافعان سیاستهای رسمی حزب حکمتسیت را بدلیل حفظ این حزب و سیاست و نام و نشان آن٬ محکوم کنند! دنیای سیاست گاهی محصولات عجیب الخلقه ای تولید میکند!

جدال اصلی در این کنگره تناقضی بود که تجمع دوستان سابق با آن روبرو بودند. این تناقض فعالیت به نام حزب حکمتیست با تغییر ریل و عبور از این حزب بود. چگونه و با چه دیپلماسی، پلتیک زدن و آکروبات بازی، هم ساستهای حزب را غیر مارکسیستی اعلام کنند٬ "خزنده" و "پنهانی" آنها را کنار بگذارند، و هم نام و نشان حزب را بر خود داشته باشند؟

جمعی که به هر دلیل به بازبینی از گذشته پرداخته و طی پلاتفرمی همین را اعلام کرده است، چگونه این معضل ماهوی را میتواند حل کند؟ جمعی که محور مشترک و آنچه آنها را دور هم جمع کرده است٬ مخالفت با تاریخ تا کنونی حزب است، چگونه میتواند در جهان واقعی قدمی در راستای سیاست های حزب حکمتیست بردارد؟ پلاتفرم جمع ٦ نفره هیئت دائم که به تصویب کنگره آنها رسیده است، تولد حزب دیگری را اعلام میکند. حفظ اسم و رسم حزب حکمتیست بعنوان یک پوشش تزئینی٬ با تقابل و عداوت با تاریخ حزب حکمتیست، خوانائی ندارد.

این تناقض در کنگره آنها سرباز میکند. در این کنگره و برای "حل" تناقض خود٬ قراری را مطرح کردند مبنی بر اینکه: " کنگره پنجم حزب حکمتیست مصوبات تاکنونی در اجلاسهای رسمی ارگانهای رهبری حزب از مقطع کنفرانس مؤسس تا پلنوم ٢٣(فوق العاده) را تائید میکند". (تاکید از من است) سر نوشت این قرار و چگونگی تصویب آن تماشائی بوده است. این قرار ٢ بار به رای گذاشته میشود و هر دو بار اکثریت نمایندگانشان به آن رای منفی میدهند.

معلوم نیست طبق چه "قانونی" قراری که به رای گذاشته شده است و رای نیآورده است، مجددا به رای گذاشته میشود. بهررو، برای بار دوم هم این قرار تصویب نمی شود. با عدم تصویب قرار، تعدادی تلاش میکنند که با "ریش گرو گذاشتن" و به شیوه "کدخدامنشانه"، تعدادی را قانع کنند که "به احترام و خاطر روی آنها"، به این قرار رای دهند! با "قانع شدن تعدادی"، که معلوم نیست پروسه اقناع از چه قرار است، قرار مربوطه مجددا وارد دستور میشود و برای سومین بار جهت تصویب به رای گذاشته میشود! و پس از این مراسم شعبده بازی "غیردمکراتیک"، بالاخره قرار مربوط به اعلام تعهد این نشست به سیاست های هفت سال گذشته حزب حکمتیست، به نصف به اضافه یک میرسد و "تصویب" میشود! این کار توسط عبدالله دارابی مورد اعتراض قرار میگیرد! اوبه حق یادآوری میکند که این کار مغایر آئین نامه کنگره است! و قراری که رای نیاورده است٬ قانونا نباید دوباره وارد دستور شود. باور به این که این سازمان جدید، قرار است با این استحکام سیاسی - نظری، وارد جنگی جدی با کسی از دشمنان طبقه کارگر در دنیای بیرون شود، سخت است! پروسه به تصویب رساندن این قرار به روشنی نشان میدهد که اکثریت نمایندگان کنگره خواهان رهایی کامل از ٬غل و زنجیر٬ سیاستهای حزب حکمتیست بودند، حاضر به ادامه بازی دیپلماتیک و یک بام و دوهوا به سبک هیئت دائم نیستند .

اما چرا تعدادی تا این اندازه برای تصویب این قرار پافشاری کردند و حتی مقررات را نقض کردند؟ این تلاش بی تردید ناشی از تعلق آنها به این سیاست ها نیست. بلکه این قرار در حقیقت ابزاری است برای کسب مشروعیت استفاده از نام حزب حکمتیست! و بعلاوه ابزاری برای حفظ طیفی از رفقایی است که متاسفانه هنوز در این توهم به سر میبرند٬ که این جمع و این حزب٬ حزب حکمتیست است. این هم بخشی از تغییر ریل دیپلماتیک و خزنده هیئت دائم است.

دوستان قدیم ما، میتوانند خیال خود را راحت کنند که فعلا با این قرار تناقض خود را حل کرده اند. این ماجرا در دوره جدائی ما از حزب کمونیست ایران هم اتفاق افتاد. در آن دوره نیز همه شاخه های مختلف کنونی کومه له ٬ اعلام میکردند که سیاستهای تا آن روز حزب کمونیست ایران باورهای مشترک است و این منصور حکمت است که عامل این انشقاق است. بعد از مدت کوتاهی همگی به جنگ همان باورهای مشترک رفتند٬ علاوه بر این با گذشت مدتی٬ بخشهای عقب ماند تر آن جریان، به دشمن هیستریک، نه تنها باورهای مشترک بلکه هر نوع رادیکالیسمی تبدیل شدند. تلاش برای شیطان سازی٬ تلاش برای مظلوم نمائی و دادن چهره "فریب خورده" از خود٬ بخشی از این سناریو بود٬ که اکنون به شکل کمدی آن تکرار میشود.

ارزیابی بر دو محور "شیطان" و "قهرمان"

داستان ارزیابی این جمع از انشقاق در حزب حکمتیست٬ تماشائی بود. کل ماجرا همچنانکه در ادبیات تا کنونی آنها آمده است٬ بر دو محور جمع "شیاطین" و "قهرمانان" میچرخد. در ارزیابی "مقامات" مختلف این جمع٬ ما به عنوان "محور شر" و مسئول همه "نابسامانی ها" و انشقاق در حزب٬ "راست و پاسیو"٬ ضد "تحزب"٬ "مستأصل"٬ "سردرگم"٬ "غیر سیاسی"٬ که تحمل "اقلیت" بودن خود را نداشته ایم و "عاملین" انشقاق در حزب حکمتیست معرفی شدیم. با "یافتن ما" و معرفی چهار یا پنج نفر "مافیا"، که ارتباطات "مشکوکی" با کورش مدرسی داشته ایم٬ کسانی که حزب را "به امروز رسانده ایم"، دیگر کل مسئله حل است! بالاخره "مجرمین" پیدا شدند. تنها کاری که مانده بود مشتی پرونده و پرونده سازی مهوع است، که برای این جمع "اقلیت" ساخته میشود، تا خود فرشته عروج کنند! از اتهامات مالیخولیای چون سرقت اموال تا سایت و .. بهمراه "باد زدن" جرایم قدیمی ما که در جریان دانشجویان آزادیخوا٬ مرتکب شدیم، و ... همه و همه ابزاری است که هئیت دائم به آن دست میبرد تا حقایق پشیمانی شان از فعالیت های گذشته و رفتن شان از حزب حکمتیست را بپوشانند.

در چنین سناریوئی قاعدتا باید کاشفان عامل "جنایت" مدال بگیرند و به عنوان قهرمانان "حزبیت کمونیستی" به مجمع معرفی شوند! کاری که در بخش "ارزیابی" از این دوره به سرانجام رسید. و پرونده این دوره بسته شد. با اکسیونهای سطحی و تحریک احساسات، ساختن جمع "شیاطین" از ما و از کورش مدرسی٬ به جمع خود قوت قلب دادند که "نگران نباشید"، "تفحص" زیادی نمیخواهد٬ جمعی شورش کردند، "قهرمانان" هیئت دائم از تحزب "کمونیستی" دفاع کردند، و"غائله" به پایان رسید!

اینکه چرا این اتفاق افتاد، چرا تجربه تحزب کمونیستی در چپ ایران چنین است، چرا در حزب حکمتیست قبل از بیان اختلافات حزب دو شقه شد، مورد بحث کسی نیست! حتی مورد سوال نیست! کسی نمیپرسد که دوستان عزیز٬ از این چهار "شیطان" اگر بگذریم٬ چرا اکثریت کمیته مرکزی همراه "اقلیت" رفته اند!!؟٬ چرا شما نتوانستید حزب را حفظ کنید!؟ شما بالاخره در قبال این اتفاقات مسئولیتی داشتید یا نه!؟ اگر داشتید نقش تان چه بود؟ قهرمانی در حزبی که دوشقه شده است٬ مسئولیت نیست، این خود فریبی است. کسی نمی گوید٬ چرا بحث سیاسی خود و تغییر ریلتان را مخفیانه به حزب تحمیل کردید؟ کجا است جنگ و جدال شما با مصوبات رسمی که فکر میکردید خلاف خط حکمت است؟ کدام مصوبه را به کدام اجلاس رسمی بردید و به رای گذاشتید؟ کجا و کدام یک از سیاستهای "راست و پاسیفیستی" و مصوب حزب را٬ که علیه خط حکمت بود٬ نقد کردید؟ و بالاخره جواب شما به این انشقاق چی است؟ برای ممانعت از طرح هر سوالی و به فلج فکری کشاندن سایرین، کافی است که اعلام شود که کل معضل این است که جمعی، چهار نفره غیر مسئول٬ به رهبری کورش مدرسی٬ شورش کردند! این درجه از تفکر کم عمق تر از یک بند انگشت، را هم بررسی و نقد مارکسیستی میخوانند!

آکسیون سطحی و فرقه ای و آژیتاسیون کودکانه و شیطان سازی از دیگران، یافتن چهار نفر که روزی از خواب بیدار شدند و شورش کردند٬ تبدیل کورش مدرسی به آدم "توطئه گری" که "کلاه سر شما گذاشت" و دخالت کرده که "حق نداشت"٬ و گذاشتن خود در موقعیت کسی که "مسئول و مومن" و "قهرمان دفاع از حزبیت و اصول و پرنسیب"٬ فرقه ای و مذهبی است، بیشتر به فیلمهای هالیودی شباهت دارد. از نوع فیلمهای بنجل جنگ سردی آمریکا با شوروی است که همیشه پلیس و دولت آمریکا قهرمان٬ نمونه انسانیت٬ نمونه فداکاری٬ نمونه دفاع از مردم و همیشه پیروز است و طرف مقابل سرچشمه همه پلیدیها.

همه دشمنان حزب حکمتیست در مسائل مورد اختلاف رهبری حزب حکمتیست دخالت کردند، سازمان زحمتکشان از شما دفاع میکند و شما با سکوت شاهانه خود از کنار آن میگذرید، خانواده چپ سنتی حزب اتحاد و حزب کمونیست کارگری که ما با افتخار در حزب را بروی اولی شان بستیم٬ زیر بغلتان را میگیرند٬ برایتان درود میفرستند و به کنگره تان میآیند، سخنران کنگره تان هستند، در بحث هایتان دخالت میکنند و راه نشانتان میدهند.
شما از تمام این دخالتها نه تنها استقبال میکنید که در کنگره تان به نتایج مشترکی در محکوم کردن کورش مدرسی و شیطانهای دیگر میرسید و خواهان دخالت بیشترشان میشوید. همزمان دخالت کورش مدرسی در دفاع از خط و سیاست و حزبی که تا کنگره چهار آن در راسش بوده ممنوع اعلام میکنید. به سخره گرفتن اذهان مردم هم باید حد و مرزی داشته باشد! با این شعبده بازی نام کنگره تان را هم کنگره دفاع از حزبیت و منصور حکمت میگذارید.

این است کنگره منصور حکمت و تعمق مارکسیستی شما؟! این بازی مسخره و کودکانه را چرا به حساب منصور حکمت مینویسید؟ این است ارزیابی "همه جانبه" شما؟ و انتظار دارید که مردم قبول کنند که شما حزب حکمتیست یا اساسا جمعی کمونیستی یا مارکسیستی هستید؟ این ارزیابی نیست! این سد کردن هر نوع فکر کردن٬ هر نوع تلاش برای یافتن جواب واقعی به معضلاتی است که ما همگی در این دوره با آن روبرو بودیم. معضلاتی که پشت در شما بیش از همه خوابیده است و دیر یا زود مجبورید به آن جواب دهید.

کف زدن برای خود و اعطای مدال قهرمانی به خود و صفوف خود، و صدور قرار در دفاع از کمیته مرکزی و محکومیت ما، میتواند وجدان آدم بی مسئله را که دنبال سرپناهی است، مدتی راحت کند. میتواند وحدت کاذبی را حول دشمنی کور با جمعی از رفقای دیروزتان، برای چند روز تامین کند. اما بیش از این دوام نمی آورد٬. این ارزیابی نیست٬ ابزار کار جدی و سیاست نیست.

داستان کاذب"اقلیت" و "اکثریت"

این دوستان هر جا کلمه ای بر زبان آورده اند٬ اطلاعیه صادر کرده اند٬ مقاله ای نوشته اند٬ مهر اکثریت هم به سینه خود زده اند! در کل این پروسه با هلهله و غوغا اعلام کرده اند که حزب با آنها است! جمعی چهار یا پنج نفره از روز ١٤ دسامبر شورش کردند و رفتند!! این تبلیغات کاذب تا هم اکنون و از جمله در کنگره ادامه یافته است. "ما اکثریت هستیم" از جانب این جمع در حقیقت پوچ است. میدانند که این ادعا کتمان حقیقت است. شمارش اعضا کمیته مرکزی کاری نیست که تفحص بخواهد. به این نکته برخواهم گشت و فعلا به موقعیت کاذبی که این جمع برای خود قائلند٬ اشاره میکنم.

در سنت ماقبل سرمایه داری٬ وقتی کسی در راس یک جامعه است٬ همه کاره است. سیاست آن جامعه یا آن مجموعه را تعیین میکند٬ در شکل قائد مردم ظاهر میشود٬ هر دستور و تصمیمی شکل فتوا دارد و باید اجرا شود. او نماینده تام الختیار مجمع است. این شکل مختص دوران فئودالی و جریانات مذهبی و عشیره ای است٬ آخوند و کدخدای محل هر چه بگوید٬ دستور است. نه لازم است سیاست خود را به رای بگذارد و نه به رای مجمع مراجعه کند. خود وکیل و قاضی است و مجمع تابع نظر او است. اما در دوره ما نه تنها برای چپ و کمونیست٬ بلکه برای بورژوا هم مبنای انتخاب سیاست است. مردم به حزب لیبرال٬ چپ٬ میانه رو و...٬ بر اساس سیاست آنها رای میدهند. اختلاف میان احزاب مختلف با هر درجه دوری و نزدیکی٬ بر اساس سیاست است٬ نه اینکه تقی یا نقی در راس این یا آن حزب است.

ما و اعضا کمیته مرکزی و دفتر سیاسی و هیئت دائم بر مبنای اعلام توافق و دفاع از سیاستهای حزب حکمتسیت٬ از نمایندگان کنگره و سرانجام کمیته مرکزی رأی اعتماد گرفته و نماینده پیشبرد آنها بوده ایم. شما در کنگره چهار حزب به عنوان نماینده پلاتفرم تغییر ریل تان رأی اعتماد مردم را نگرفتید تا پلاتفرمتان٬ پلاتفرم اکثریت باشد! شما حتی اگر به سیاستهای این حزب هم عقیده نداشته اید٬ به اسم اعتقاد به آن‌ها و با تعهد پراتیک کردن آنها کاندید پست کمیته مرکزی و دفتر سیاسی شدید. اگر با نمایندگان کنگره٬ کمیته مرکزی و ما روراست نبوده اید٬ و با وجدان خود رو راست نبوده اید٬ مردم بیگناهند.

مبارزه سیاسی سالم و روشن و شفاف٬ که جزو موازین اساسنامه ای ما است٬ و ظاهرا برای همه جز هیئت دائم قدیم ما موضوعیت دارد٬ میگوید اگر با سیاستهای مصوب حزب مخالف هستید٬ یا باید آن سیاستها را چلنج کنید٬ و سیاست جدید خود را به سیاست حزب تبدیل کنید٬ یا قانونا و پرنسیبا کاندید رهبری آن حزب نمیشوید. رهبری در حزبی سیاسی مجری سیاستهای مصوب آن حزب است. ما موقعیت قائدی٬ کدخدائی٬ ماورای قانون و بالاتر از قانون نداریم.

جمع هیئت دائم بعد از گرفتن رأی اعتماد مردم به عنوان مدافع حزب! مسئولیت گرفته اند! و زمانی که در راس یک ارگان قرار میگیرند٬ اعلام میکنند که حزب حکمتیست روی خط حکمت نیست و باید تغییر ریل دهد. به جای طرح بحث خود٬ نظرات خود را در شکل پلاتفرمی به اسم حزب و بدون اطلاع ارگانهای مسئول منتشر کرده اند. این کار نه تنها نامشروع که کلاه برداری است. وقتی تذکر میدهید که آقایان عزیز این کار خلاف است٬ جرم است٬ تقلب است! یادت می اندازند که در راس یک ارگانند و طبعا نقش همان قائد و کداخدا را برای خود قائلند.

اگر بحث اکثریت و اقلیت است٬ سند تغییر ریل شما در کدام کنگره رای آورد و اکثریت شدید؟ کجا اعلام کردید که میخواهید خط حزب حکمتیست را عوض کنید و مردم قبول کردند؟!! کدام یک از مصوبات حزب غیر مارکسیستی است و کجای دنیا شما صاحب نقدی از آنها هستید؟ آخر بالاخره شمای "اکثریت" صاحب کدام سند مصوب هستید و مای "اقلیت" کدام سندمان در مقابل شما رای نیاورده است؟ اصلا در تاریخ این حزب میتوانید چهار کلمه شفاهی یا کتبی تان در نقد مصوبات این حزب به مردم نشان دهید؟ یک روز دور از چشم همه ما و بدون جسارت طرح بحث روش و نقد روشن علنی٬ طی سندی اعلام کرده اید که حزب حکمتیست باید تغییر ریل بدهد. عده ای هم یقه تان را گرفتند و در مقابلتان ایستادند و گفتند٬ آقایان عزیز اینجا فرقه مذهبی نیست و شما هم قائد نیستید٬ سیاست خود را باید به رای بگذارید! حالا شما شدید "مدافع" تحزب کمونیستی؟ این است تحزب و این است حزب سیاسی که قرار است بسازید؟

فاتح شیخ یادمان می اندازد که از جمله بر سر اوضاع سیاسی و انقلابات خاورمیانه و... اختلاف داشته ایم! انگار ما منکر اختلاف بر سر تبیین و تحلیل بوده ایم. فاتح شیخ شاید یادش رفته است که در چند ماه اول تحولات مصر و تونس٬ در مصاحبه خود با رادیو رهائی در گوتنبرگ سوئد٬ اعلام کرد که در حواشی اول مه ٢٠١١ در ایران٬ تحث تاثیر اتفاقات خاورمیانه اگر هم انقلابی روی ندهد٬ تحولات مهمی روی میدهد. این ارزیابی آبکی هیچوقت به کت ما نرفت٬ و علیرغم آژیتاسیونهای سطحی وی به سیاست حزب تبدیل نشد. اما بالاخره این تحلیل فاتح است و بعد از یکسال از این ماجرا معلوم است که تحلیلی آبکی و دلبخواهی بود. بحث ما بر سر اسناد رسمی و مصوب است،نه اختلاف در تحلیل.

از ماجرای فوق و اکثریت و اقلیت حول کدام سیاست بگذریم و به کمیته مرکزی این حزب قبل از جدائی برگردیم. در ماه دسامبر ٢٠١٢ دبیر کمیته مرکزی اعلام پلنوم ٢٣ حزب حکمتیست را کرد. اعضا هیئت دائم نه تنها زیر آن زدند که به فحاشی علیه دبیر کمیته مرکزی پرداختند. وقتی معلوم شد هیچ راهی نمانده است٬ دبیر کمیته مرکزی هم متقاعد شد که جز کنگره حزب٬ راهی برای حل معضلات حزب نیست. بعد از این ماجرا ما اعلام کنگره حزب را کردیم. هیئت دائم این بار اعلام پلنوم میکند! پلنوم هیئت دائم با ١٩ نفر حاضر در جلسه و یک نفر از طریق اینترنت شروع بکار میکند. مجموعا ٢٠ نفر از ٤٨ نفر اعضا و علی البدلهای کمیته مرکزی جمع میشوند. کمیته مرکزی ٤٢ نفر عضو اصلی و ٦ نفر علی البدل داشت٬ و با نماندن هر عضو اصلی٬ اولین نفر از علی البدلهای جای او را میگرفت و عضو اصلی کمیته مرکزی میشد. پلنوم هیئت دائم نتوانست اکثریت بیاورد. حتی اگر خود هیئت دائم هم قانونی بود٬ که دیگر قانونی نمانده بود٬ این نشست بدلیل اکثریت نداشتن از مشروعیت می افتاد.

اما این دوستان هنوز هم به روی مبارک خود نمی آورند که این نشست به همین دلیل ساده رسمی نبود. و لذا تصمیمات آن در هر سطحی غیر قانونی است. هنوز هم میگویند اکثریت و فرض میگیرند که مردم بی‌سواد یا بی اطلاعند. هنوز هم میگویند پلنوم کمیته مرکزی و اکثریت. این کلاه برداری هم "حزبیت کمونیستی است"؟ میگویم این سنت و این نوع تحزب فرقه ای است٬ قائد مورد سوال قرار نمیگیرد! وقتی گفت اکثریت دیگر اکثریت است! آقا خودش گفته است!

دوستان عزیز٬ فردا اگر کینه و نفرتهای پخش کرده شما فرونشست٬ و در جمع شما چهار نفر با انصاف پیدا شدند٬ و به این ادعاهای کذب اعتراض کردند٬ جوابتان چیست؟ میگوئید نیاز ما به این بود تا "کمونیسم" ما لطمه نخورد! معلوم است موازین هم برای فرقه نیست٬ نیاز کاذب روز هر ابتذالی را توجیه میکند. موازین و تحزب کمونیستی و اساسنامه همه در خدمت تبعیت دیگران از خود است. معلوم نیست نمایندگی اکثریت را داشتن از کجا آمده است. در حالی که مردم میتوانند بروند و اسامی کمیته مرکزی این حزب را نگاه کنند و بدانند این "جمع ٤ نفره" مورد نفرت هیئت دائم٬ حتی در این شکل شمارش تعداد هم اکثریت کمیته مرکزی حزب حکمتیست را به همراه دارند.

علاوه بر این از دبیر کمیته مرکزی حزب٬ کمیته تبلیغات و آموزش٬ کمیته سازمانده٬ بیش از نصف تشکیلات خارج حزب٬ مسئولین تلویزیون حزب٬ سر دبیر نشریه هفتگی و کمونیست ماهانه حزب٬ دبیرخانه و خزانه داری حزب و تعدادی از اعضا کمیته کردستان حزب را با خود دارند. جز کمیته کردستان مسئولین اصلی فعالیتهای حزب از دبیران کمیته ها تا نشریه و تلویزیون و... همه با این جمع مانده اند. و البته هنوز هیئت دائم اعلام میکند٬ اینها اقلیتی هستند! ضمنا شاهدان زنده آنها٬ یاران و متحدین جدید شان٬ در حزب اتحاد و حزب کمونیست کارگری نیز٬ با هیئت های "بلند پایه" خود٬ در کنگره تشریف دارند و آماده هر نوع شهادت اند. آنها هم در پیامهای "رنگین" خود در "کنگره" و تبریک تولد حزبی جدید و هم جنبشی٬ ضمن تکفیر کورش مدرسی و جمع "شیاطین" همراه٬ و صادر کردن احکام ٧ ساله شان علیه حزب حکمتیست٬ زیر بغل هیئت دائم و حزبش را گرفته اند.

"کنگره حزبیت کمونیستی" هیئت دائم

این دوستان تجمع خود را "کنگره دفاع از حزبیت کمونیستی" نام گذاشته اند و طی مراسمی تائید نمایندگانشان را هم گرفته اند. در این مورد هم چند کلمه به اطلاع برسانم. از نظر من نه هیئت دائم صلاحیت اعلام کنگره ای را داشت و نه تجمعی که به نام "پلنوم فوق العاده ٢٣ حزب" برگزار کردند. پلنومی که اولا اعلام آن به هزار دلیل در صلاحیت این جمع نبود٬ و حتی اگر فرض کنیم این جمع همه کاره حزب بوده اند٬ خود تجمع فوق اکثریت نداشت و رسمیت نیافت. هیئت دائم قبل از هر کس و بیش از همه به عنوان یک محفل در حزب عمل کردند و همه موازین سیاسی و رسمی را زیر پا گذاشتند. در مورد کنگره نمایندگان تشکیلاتها و انتخابات که روال کنگره های ما بوده است هم یکی دو نکته را لازم میدانم اشاره کنم.

اولا ادعای کنگره نمایندگان تشکیلاتها پوچ است. وارد لیست اعلام شده به نام تشکیلات ایران نمیشوم که جایش اینجا نیست. اما نمایشی که به عنوان انتخابات در بخش علنی حزب پیش بردند٬ دیدنی بود. این نمایش چیزی جز فراخواندن اعضا حزب و دوستداران خودشان به عنوان نماینده کنگره هیئت دائم نبود. "انتخابات" و "نماینده تشکیلاتها" و "کنگره قانونی" و "رسمی" و.. چیزی جز فضا سازی برای کنگره حزب جدیدشان نبود. در هیچ تشکیلاتی عملا انتخاباتی صورت نگرفت٬ هر عضو حزبی میتوانست کاندید شود و نماینده شود٬ همه اعضائی که همراهشان رفتند٬ به عنوان نماینده در کنگره شان حضور به هم رساندند. در حقیقت کسی باقی نمانده بود که نمایندگی خود را به کسی واگذار کند. وقتی همه نماینده هستند و تعدادی هم کم آورده اند که اشاره میکنم٬ دیگر انتخابات چه! نماینده تشکیلاتهای چه؟

نکته دیگر اینکه نه تنها اعضای همراهشان را به عنوان نماینده تشکیلاتها به کنگره بردند٬ به علاوه تعدادی از دوستان عزیزی که سالها است با حزب ما نمانده بودند٬ یکسر از لیست نمایندگان سر درآوردند. در کنگره چهارم حزب٬ هیچکدام از این دوستان ( حداقل ٥ نفر) بدلیل کناره گیری قبلی آنها٬ در لیست اعضا حزب نبودند. اسامی اعضا حزب در اسناد این حزب٬ در نزد دبیرخانه حزب و در نزد جمعی که مسئول برگزاری انتخابات کنگره چهارم حزب و از جمله من موجود است.

دوستان گرامی "مدافع" حزبیت کمونیستی٬ هر کس به هر دلیلی از اختلاف سیاسی تا دلخوری شخصی و تا مشغله های دیگری که داشته و رفته است، را یکدفعه به عنوان نماینده به کنگره آوردند!! این مراسم با این اوصاف٬ خارج از هر جنبه حقوقی و قانونی و سیاسی برای هیئت دائم و اعضا دفتر سیاسی آنها٬ براستی بیش از نمایشی سبک و ریاکارانه به عنوان کنگره نبود. دوستان هیئت دائم در این دوره اتهامات زیادی به ما زدند٬ یکی از این اتهامات٬ مقایسه کنگره ما با کنگره پنجم حزب کمونیست کارگری و اقدام شخص حمید تقوائی در فراخواندن اعضا حزبشان در خارج کشور به جای نمایندگان تشکیلاتها به کنگره بود. در آن کنگره حزب کمونیست کارگری کل اعضا خارج خود را به عنوان نماینده به کنگره فراخواندند. هیئت دائم البته قدمی پیشی گرفته و دوستان غیر عضو را نیز به جمع اعضا به نام نماینده "تشکیلاتها" به تجمعش برد و حتی از کمیته مرکزی حزب جدید نیز سر در آوردند.

موخره

دوستان قدیم ما تا هم اکنون چهار کلمه در نقد هیچ مصوبه حزب حکمتیست٬ جز تلاشی سبک و غیر سیاسی در محافل٬ جز شایعه پراکنی و شخصیت شکنی و کمپین های آشنای عقب مانده علیه ما و کورش مدرسی نداشته اند. هیچ زمان حاضر نشدند شفاف و روشن وارد جدالی بشوند٬ بحث و نظر خود را در نقد اسنادی که در کنگره ها و پلنومهای این حزب تصویب شده اند بنویسند. کنگره به کنگره و سرانجام در پلنوم ٢١ این حزب٬ به درستی و مارکسیستی بودن همه سیاستها٬ جهتگیریها و مصوبات حزب حکمتیست رای داده اند. در همین پلنوم کمپین علیه کورش مدرسی را که به عنوان قراری از جانب رفقای حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان به پلنوم آورده شد٬ به اتفاق آرا محکوم شد.

سند هویتی آنها به نام پلاتفرم را هیچوقت و قبل از اعلام به جامعه به نام حزب٬ به بحث نگذاشتند و به تصویب هیچ مرجع صاحب صلاحیتی نرسید. در این ٧ سال حتی یک بار نه شفاها و نه کتبا توضیح نداده اند که اشکالات این خط حاکم و سیاستهای مصوب حزب ما چیست! نقد آنها چیست! خط حکمت و تفاوت آن با مصوبات ما چیست!

جمعی ١٩ نفره در جلسه ای غیر رسمی تجمع کردند و اسم آنرا پلنوم فوق العاده ٢٣ کمیته مرکزی حزب گذاشتند. آن را پلنوم اکثریت نام نهادند٬ "حساب" کردند و برای خود "شمردند" که ١٩ یا ٢٠ بیش از نصف ٤٢ است. در پروسه ای کمتر از یک ماه٬ بخش عمده مسئولین و ارگانهای حزب را به جرم مخالفت با پلاتفرم تغییر ریل هیئت دائم٬ کنار گذاشتند. و سرانجام نمایش کنگره و نمایندگی را به صورتی که اشاره شد٬ برگزار کردند. معلوم است حزبیت کمونیستی برای این دوستان٬ ابزاری علیه دیگران است. و خود بر مبنای مقتضیات روز و منافع حقیر محفلی هر روز آنرا زیر پاگذاشته اند. تاکید بر حزبیت کمونیستی ریاکاری مطلق بیش نیست. حزبیت کمونیستی برای این دوستان مثل آزادی در حکومتهای دیکتاتوری است. اعلام میکنند جامعه آزاد است اما به شرطی که کسی علیه حکام جز تعریف و تمجید چیزی نگوید. از کنگره چهارم حزب تا کنون و خصوصا پروسه ٥ ماه گذشته سیر این نوع از حزبیت هیئت دائم را دیدیم. کنگره آنها نه تنها در سیاست و مقابله با تاریخ حزب حکمتیست سقوطی آزاد بود٬ که در سنت و فرهنگ سیاسی٬ و حتی در انتخابات نمایندگان کنگره شان نیز همین را نمایندگی کرد. کنگره این دوستان با سیاست آنها٬ سنتهائی که به آن بازگشته اند٬ فرهبگ سیاسی و پیامهای به کنگره و هیئتهای نمایندگی احزاب همسایه٬ همگی گویای تولد حزبی جدید٬ از جانب رفقای قدیم ما است.