کارگران افریقای جنوبی و سراب دولت "خودی"
مصطفی رشیدی

١٩ اکتبر ٢٠١٢


با کشتار معدنچیان افریقای جنوبی، شانزدهم اوت به یک روز سیاه جهانی طبقاتی کارگران تبدیل گشت. جهان امروزبا جنایت، با سرکوب، با کشتار، با مافیای تمام قد دولتی خو گرفته است. فیلم منتشر شده کوتاه تر از یکدقیقه نشان داد که دستگاه پلیس افریقای جنوبی یک سر و گردن از "استانداردهای" تا کنونی همپالکی های خویش بالاتر است. صحنه مزبور بی کم و کاست صحنه اعدام دست جمعی کارگران را به نمایش میگذارد. نیروهای پلیس با آمادگی و خونسردی و با دقت تا آخرین فشنگ سلاحهای اتومانیک خود سینه و سر کارگران را، تا آخرین نفر ایستاده بر پای خود، هدف قرار میدهند. ادامه عملیات رسما صرف وقت خریدن است که تعداد حدالامکان بیشتری بر اثر خونریزی تلف شوند. جنایتکاران دستگاه پلیس در این رویداد در مقایسه با مقامات و دستگاههای دولتی دیگر آفریقای جنوبی هنوز میتوانند خود را به مدال "شرافت" مفتخر نمایند!


از ریاست جمهور تا دستگاه قضایی، از اتحادیه زرد دولتی تا رسانه ها متحدانه بمیدان آمدند تا ماموریت واحدهای پلیس را به سرانجام برسانند. شوخی در کار نبود، اما یک نمایش مهوع مشترک برپا گردید تا پلیس و تیراندازی و کشتار آنها را موجه قلمداد سازند. در یک چشم بهم زدن صدها کارگر اعتصابی دستگیر شدند، کارگران را ازبیمارستان به زندان منتقل کردند و وزارت دادگستری از دستکشهای آهنین در بازگشت آرامش و امنیت و تشکیل پرونده برای کارگران دستگیر شده بدلیل مزاحمت برای پلیس خبردادند! کل این سناریو برای ادب کردن و زهر چشم گرفتن از کارگران از پیش آماده شده، اوج نخراشیدگی خود را زمانی به نمایش گذاشت که روسای شرکت معدن در فضای هنوز انباشته از بوی خون کارگران، باد به غبغب انداخته کارگران را برای حضور بر سر کار در روز بعد مورد تهدید قرار دادند!


میشود پرسید مگر اعتصاب یک معدن، گیریم اعتصاب مشمول چند هزار کارگر آنهم برای چند درصد اضافه دستمزد، آنهم از جیب شرکت خصوصی با ثروت نجومی، چه اتفاق بزرگ و سرنوشت سازی برای دولت و حاکمیت آفریقای جنوبی میتوانست باشد که اینگونه با هراس و دستپاچگی آتش به تار و پود و آبرو و اعتبار حکومت خود بزند، از پلیس تصویر اوباش تبهکار آدمکش جلوی جامعه و جهانیان قرار دهد، دستگاه دادگستری را اینگونه به سخره بگیرد؟ در پاسخ به این سوال کافی است پرده دود و کذایی "دولت و حکومت نوید بخش آزادی و رهایی برخواسته از شکست آپارتاید" کنار زده شود. حکومت افریقای جنوبی درجه بالایی از خوشنامی و اعتباری که با اسم ماندلا گره خورده است را از ٢٠ سال پیش یدک کشیده است. تا آنجا که به طبقه کارگر مربوط میشود، این خوشنامی از بنیاد نابجا و منحرف است.


حکومت نژادپرست سفید پوستان قالب شنیع و رسما وحشیانه یک حکومت سرمایه داری در یک کشور بزرگ و با امکانات افسانه ای برای تولید و سود بوده است. قوانین تبعیض نژادی در اساس بگونه ای تنظیم شده بود که هرگونه امکان حق خواهی کارگر را در نطفه خفه کند. سالهای حکومت نژادی در افریقای جنوبی را با جلوگیری از ورود سیاه پوستان به اماکن عمومی و رفتارهای بغایت تحقیرآمیز مشابه شناخته میشد. به این باید جهنمی بنام معادن و مراکز تولیدی و رواج برده داری محض را به آن اضافه کرد. پس از شکست دولت سفید پوستان، کل این دستگاه حکومتی از پلیس (با همه سلسله مراتب و اختیارات نامحدود در مواجهه با شهروندان نافرمان) تا وزارت دادگستری فاسد به نمایندگان جدید منتقل گردید. سالهای پایانی دهه ٨٠ شروع اعتصابات کارگری گسترده و آغاز شکل گیری تشکلهای کارگری حکومت نژادپرستانه را به لرزه درآورد. پیوستن کارگران به جنبش ضد نژادپرستی رنگ و بوی این جنبش را به سمت رادیکالیسم و چپ دستخوش تغییر جدی ساخت. با مسجل شدن این روند عملا فاصله میان سالهای ١٩٩٢ تا ١٩٩٤ صرف مذاکرات و زد و بندهای پنهانی میان حکومت نژادی و نمایندگان ANC و برای انتفال مسالمت آمیز قدرت گردید. قربانی ساختن حکومت سفیدها بهایی بود که طبقه حاکم به جان خرید تا نمایندگان قابل تری از طبقه سرمایه؛ کارگران، خواسته ها و تشکلهایشان را عقب براند. حاکمین سرمایه در افریقای جنوبی هزار بار حق دارند بر درایت و دوراندیشی خود ببالند. در مخیله چه کسی میگنجید که بتوان بر زمینه خشم و اعتراض میلیونها جان به لب رسیده ساکن زاغه ها و در عطش نان و کار؛ ٢٠ سال دیگر از استثمار و نابرابری را تداوم بخشید؟ مروری کوتاه بر گستردگی و قدرت حرکات کارگری در سالهای آخر حیات رژیم آپارتاید در مقابل این سوال خیره بر جای خود میخکوب میمانید که چگونه این کارگران را برای دو دهه دیگر به قعر کپرها و فطرت غیر قابل توصیف رانده شدند؟ پاسخ این سوال را باید از ANC جبهه متحد ناسیونال – لیبرال و البته حرب کمونیست این جبهه متحد آنها پرسید.


حکومت جدید آفریقای جنوبی و ANC در مرکز آن از دردانه های سرمایه بین المللی و انواع نهادهای آن و از جمله بانک جهانی آن بحساب میایند. اینها معماران الگوی کنار زدن کثیف ترین حکومت تاریخ معاصرند بدون اینکه مویی از سر مقصرین و جانیان کم شود، اینها نابغه های بدر بردن اساس یک سیستم دولتی مخوف از چنگال میلیونها قربانی عصیان زده بودند. باور نکردنی است که زیر عبارت "آزادی و برابری برای سیاهان" چگونه همان قوانین قبلی، همان دستگاه سرکوب و همان سلولها و زندانبانها را مشروعیت بخشید. اینها برای خیل گسترده اساتید و متخصصین و مفسران رسانه ها یک نعمت آسمانی بی برو برگرد بودند. چراکه برای یک دوره دیگر مواجب شان را تضمین میکرد تا در زمینه حکومتهای ملی، و اندر خواص انتقال مسالمت آمیز قدرت در مقابل انقلابات و شورشهای گرسنگان اظهار فضل نمایند. حکومت جدید افریقای جنوبی از دردانه های صندوق بین المللی پول و بنگاهها سرمایه بین المللی بحساب میایند. در ٢٠ سال اخیر نمونه زنده پیشبرد "موفق آمیز" دست راستی ترین سیاستهای مالی و اقتصادی، نمونه رشد اقتصادی به بهای سخت تر کردن شرایط کار و زندگی کارگران شاغل عمل کرده است. فخر فروشی سیاستمداران ANC برای ایجاد امنیت اجتماعی و ثبات و رشد اقتصاده کاملا بجاست. مطابق آمار منتشر شده در ماه جولای سال جاری در یک رشد اقتصادی مداوم بطور متوسط ٥٨ درصد از کل ثروت تولید شده در چنگال ده درصد جمعیت قرار میگیرد و نیمه ( ٥٠ درصد کل جمعیت ) فقیر جامعه تنها از ٨ درصد از ثروت جامعه برخوردار میگردد.


چراغانی و هیاهوی دستگاههای سیاسی و اقتصادی بین المللی و رسانه های رسما کلاش به کنار، دروغ پراکنی نفرت انگیر دولتمردان افریقای جنوبی بکنار، ادا و اطوار سیاست پیشگان تازه بدوران رسیده و فضل فروشی چندش آور حول دولتهای ملی به کنار؛ اما سرگذشت اعتصاب کارگران معدن در Mirkana واقعیت یک جامعه و حقیقت جاری در رویدادها را به تخت سینه هر مخاطب خود میکوبد: پس از سالها فضای اعتراضی و انتظار و پس از سالها کارشکنی از جانب AMCU اتحادیه رسمی کارگران و متحد ANC ، کارگران با فراخوان اتحادیه غیر رسمی و از پایین شکل گرفته خود یک اعتصاب برای افزایش فوری دستمزدها را آغاز میکنند. این اعتصاب رسما از جانب روسای شرکت و دولت غیر قانونی اعلام میگردد. هر گونه امکان افزایش دستمزدها رد میشود. اتحادیه رسمی AMCU بطور مستقیم علیه اعتصابیون دست بکار تهدید و سازمان دادن واحدهای اعتصاب شکن میگردد. با بسیج گسترده پلیس و با بحرکت درآمدن باندهای اتحادیه AMCU فضا نظامی شده و درگیری به داخل اجتماع کارگران کشانده میشود.


کشتار ١٦ اوت اوج خشونت سازمان یافته علیه اعتصاب کارگران بود ولی پایان آن نبود. در فردای آنروز با اعلام حالت فوق العاده ٢٠٠ کارگر اعتصابی بجرم "دست داشتن در کشته شدن کارگران در تیراندازی پلیس" دستگیر شدند. تظاهرات اعتراضی گسترده و اعتصابات جدید پشتیبانی از Mirkana دولت را به عقب نشینی وادار ساخت. با بسیج گسترده و از جمله ورود ارتش در محاصره کارخانه در مذاکره با کمیته اعتصاب، بخشی از خواستهای کارگران با افزایش ٢٢ درصدی دستمزدها نقطه پایان اعتصاب گردید. دستمزد جاری در سطح ٤٠٠٠ راند (Rand) از پانزده سال قبل تغییر نکرده است. خواست اعتصاب افزایش دستمزدها تا سطح ١١٠٠٠ راند بود.


از زبان کارگران معادن Miranka هم طبقه ای های آنها در سراسر دنیا لمس کردند که حکومت ملی جدید فقط از وعده های پوچ و سردواندن تشکیل نشده است. زمانیکه کارگر در مقابل وخیم تر شدن زندگی خود درست در زمانیکه یک قدم آنطرفتر ثروت و رفاه سر به فلک میزند، صدای خود را بلند میکند و مشت گره میکند، از دولت خودی یک ماشین سرکوب جلوی او قد علم میکند که عبارتهای حق، عدالت، برابری و حرمت را در مغز ناباورترین آحاد طبقه بی اعتبار میسازد. کارگران معدن در افریقا طعم جانکاه این ماشین سرکوب را با بیکاری ٣٠ درصدی و عواقب آن، با لمس روزمره یک جامعه میلیونی از هم سرنوشتان خود در اسارت فقر و تباهی چشیده اند. لمس کرده و گواه آن هستند که انسانیت در همه ابعاد و در تک تک جلوه های آن در منطق حکومت سرمایه جایی ندارد. گلوله ها و کشتار در ادامه منطقی همان بیرحمی و قساوت در تار و پود این نظم در کمین این کارگران هم نشسته بود.
موج اعتصابات از نوع اعتصاب در Miranka و با الگوی مشابه با تشکیل کمیته های اعتصاب خودجوش کارگری تمام افریقای جنوبی را فراگرفته است. این اعتصابات تا همین جا دهان یاوه گو مقامات را بسته و تهدیدات آنها را به نفع مذاکره و سازش تعدیل کرده است. در مورد سرنوشت و آینده تحرکات کارگری در آفریقای جنوبی مباحثات ارزنده و امیدوار کننده در میان خود آن کارگران را باید تعقیب کرد. اما یک چیز برای کارگر و کمونیست در فرسنگها دورتر جای شک ندارد و آن اینکه جریانات ناسیونال بورژوای تازه بدوران رسیده معاصر بمراتب از جریانات جاافتاده تر خود ضد کارگری تر، دست به ماشه تر، منفعت جو تر است. فاصله این جماعت از اداهای "دمکراتیک" تا یک ششلول بند بد دهن سر پیچ کارخانه از یک مو باریک تر است. در فضای سیاسی ایران و در منطقه نمونه های مشابه کم نیست.