کجا ایستاده ایم!

مظفر محمدی

در زمانی طوفانی بسر می بریم. گرایشات اجتماعی با سرعتی عجیب شکفته و پژمرده می شوند. لازم نیست زیاد دور برویم. این را تاریخ چند دهه اخیر ایران بروشنی تصویر می کند. زمانی گرایشات گوناگون از چپ وراست از سر و کول خمینی بالا می روند و شانس خود را در آستان این مرد خدا و زیر عبای  پیامبر جدید امتحان می کنند. اما این "شکوفایی" بسرعت جای خود را به شکست و یاس و تسلیم می دهد. متقابلا، اعتراضات اجتماعی از درون کارخانه ها، از اعتصابات بزرگ کارگران نفت و از اعماق جامعه ای که حکومت اسلامی سرمایه داران  را بر نمی تابد،، فوران می کند.

کمونیسم کارگر از زیر آوار شکست بلوک شرق و شکست کمونیسم بورژوایی وطنی سر بر می آورد. عروج مجدد چپ انقلابی و کمونیست، از درون و بیرون طبقه کارگر، چنان بورژوازی و حکومتش را هراسان می کند که دست از پانشناخته قتل عام های وسیع دهه ی ٦٠ و ٧٠ را راه می اندازد. بگونه ای که از منظر بورژوازی حاکم جدید ایران  مردان بی ریش و زنان بی حجاب  چپ وکمونیست اند. این تاریخ را هیچ ژورنالیست و مورخ ولو با اندکی وجدان و شرافت نمی تواند انکار یا تحریف کند.

اما شکوفایی گرایش چپ انقلابی و کمونیست درجامعه تنها با سرکوب خونین پژمرده نمی شود، بلکه با بیرون زدن گرایشات بورژوایی از درون خود، کج کردن راه به سوی تحولات غیر انقلابی، دنباله روی از سیاستهای غیر کارگری و تحرکات ارتجاعی نوع هخا، قوم پرستان آذری و کرد و غیره می پیوندند. ضدیت با نظام سرمایه داری و استثمار و کارمزدی جای خود را به ضدیت صرف با رژیم  و اسلامیت  آن میدهد. از نگاه چپ غیرکارگری و کمونیسم ملی و بورژوایی، رژیم، اسلامی و آخوندی است نه سرمایه داری و انباشت سرمایه از قبل کار ارزان طبقه کارگر.

متعاقب پژمردگی کمونیسم کارگر، لیبرال ها و "مارکسیست های علنی" در قامت امثال رییس داناها، مالجوها و... مفسر و محقق مسایل کارگر و "کمونیسم "می شوند. این گرایش راست در لباس چپ و کارگر، سندیکالیست های درون طبقه را پرورش می دهد، حزب گریزی را در میان طبقه تبلیغ و ترویج می کند و برابری طلی زنان و ضدیت با آپارتایدجنسی را به نازل ترین خواستهای فمینیستی  در استان آیت الله ها تنزل می دهد.

همچنین، قانونگرایی و نه فعالیت قانونی و علنی، به هویت و برنامه ی کار این گرایشات تبدیل می شود. گرایشاتی که مطالباتشان را نه با تکیه بر نیروی اجتماعی طبقاتی کارگران و زنان بلکه، از لابلای کتب قانون (قانون اساسی، قانون کار و قانون خانواده) جستجو کرده و کارگر و زن و هر نوع آزادیخواهی و برابری طلبی را را دنبال نخود سیاه می فرستند. مارکسیست های علنی و وطنی، سندیکالیست ها و فمینیست هایی که از بیان حقوق کارگر و زن و جوان گامی از امثال محجوب، شیرین عبادی و لیبرال های ملی - مذهبی فراتر نمی گذارند.

همه ی این عوامل دست به دست هم می دهند تا طبقه کارگر را از حزب کمونیستی خود محروم کند، به صف مستقل طبقاتی خود بی توجه  و از زیر سوال بردن نظام سرمایه داری و(نه رژیم آخوندی و اسلامی) برحذر دارد.

رفرم خواهی و اصلاح طلبی در قامت جنبش دوم خرداد و جنبش سبز از طرفی ، بخش عظیم این گرایشات را زیر پرچم خود جمع می کند. از طرف  دیگر، ناسیونالیسم و ملی گرایی ارجح بر اسلامگرایی جناح دیگر رژیم نیز، اپوزیسیون بورژوایی و پرو غرب را خلع سلاح می نماید.

اما این تنها یک وجه سناریوی سیاسی و اجتماعی جامعه ی طبقاتی ایران است.

همزمان و در دل این تحولات، کمونیسم وانقلابیگری کارگری و کمونیستی و آزادیخواهی و برابری طلبی اگر چه هنوز از تحزب خود فاصله دارد، اما آن گرایش واقعی و بالقوه و بالفعلی بوده و هست که در اعماق جامعه می جوشد. این گرایشی است که دورنمای شکوفایی و فورانش وجود دارد. این گرایش طبقاتی واجتماعی  دوره ای را پشت سر می گذارد که زیر آوار توهم به  انقلابات همگانی بدون رهبری کمونیستی و کارگری و  "بعد از لیبی و سوریه نوبت ایران است"، کمر راست می کند.

این گرایش اکنون در  تجربه خود و نسل انقلابیون ٥٧ و تجارب انقلابات ناکام موسوم به بهار عربی و تجارب تلخ انتظار ناجی و جنگ و حمله نظامی امریکا وناتو به ایران ...، آموخته است که به نوع دیگری از مبارزه، نوع دیگری از اتحاد طبقاتی و نوع دیگری از انقلاب نیاز دارد.

اتحاد، تشکل و انقلابگری ای  که نطفه هایش در کارخانه ها ومحلات کارگری و در میان زنان و جوانان آزادیخواه ( نه دمکراسی طلبی غربی) بسته می شود. نطفه ی کمیته های کمونیستی کارگری. نطفه تحزب کمونیستی طبقه کارگر و جنبش کمیته های کمونیستی در درون طبقه و دراعماق جامعه...

اصلاح طلبان، رفرمیست ها و قانونگراهای متکی به قانون اساسی جمهوری اسلامی و قانون کار و قانون قضا و شریعت خانواده و منشور حقوق شهروندی روحانی از طرفی و سرخوردگان از شکست جنگ خواهی و تهدیدات نظامی و تحریم های اقتصادی از چپ و راست از طرف دیگر، اکنون و بار دیگر در مقابل اعتدال گرایی و نه حتی اصلاح طلبی دولت روحانی و شخص آیت الله خامنه ای رهبر و سپاه پاسداران به زانو در آمده و کرنش می کنند.

 از منظر و زاویه منفعت طبقاتی و بورژوایی اینها، جامعه ایران در نتیجه تحولات از بالا و رفرم و اعتدال دستخوش تغییر اساسی شده و گویا بورژوازی بزرگ و متوسط ایران دیگراز جمهوری اسلامی به مثابه رژیم استبداد و سرکوب بی نیاز و رویگردان است. از نظر این گرایشات بورژوایی و ضد کارگری، بهشت دمکراسی در لباس اعتدال خامنه ای و روحانی  در راه و در شرف وقوع است.

این گرایشات  ارتجاعی، انقلاب را خشونت ومانع پیشروی اعتدال و رفرم در ایران می نامند. این ها تنها یک راه پیش پای خود و مردم می گذارند، انتظار و تسلیم به سرنوشتی که تا دیروز رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد رقم می زدند  و امروز قرار است دولت  جدید روحانی آن را رقم بزند.

اما در مقابل این دورنمای بورژوایی، چشم انداز پتانسیل انقلابی کمونیسم کارگران و آزادی خواهی بی قید وشرط و برابری طلبی در جامعه، همه ی این گرایشات را به چالش می کشد. چشم انداز شکوفایی مجدد گرایش طبقاتی و کمونیسم کارگران در دل این تحولات، و امکان شکوفایی مجدد آن بوضوح وجود دارد. باید به استقبال این تحول رفت.جنبش کمیته های کمونیستی از اتحاد کارگران کمونیست  از پایه و از درون کارخانه ها و محلات کارگری، اولویت و ضرورت تاریخی پاسخ این دوره ی طبقه ی کارگر به تحولات کنونی و آتی درجامعه ای ایران است. بدون این جنبش و تحزب کمونیستی طبقه ی کارگر، نه رفرمی در کار خواهد بود و نه چشم انداز گشایشی در اقتصاد و سیاست و جامعه به نفع طبقه کارگر و محرومان جامعه. عروج مجدد و یا گامی به جلو جنبش آزادیخواهی (آزادی بی قید و شرط سیاسی)، برابری طلبی و حذف آپارتاید جنسی، عقیم ساختن استبداد سیاسی و حذف دخالت شریعت و مذهب در زندگی مردم، تنها و تنها در گرو این تحول از دل جنبش کمیته های کمونیستی  و تحزب کمونیستی طبقه کارگر است. راه میان بری وجود ندارد.

رفرمیسم و اعتدال و دمکراسی خواهی و ادعاهای حقوق بشری بورژوازی بین المللی و حقوق شهروندی دولت جدید جمهوری اسلامی پوچ است، توهم است. تحمیل این توهم و انتظار به طبقه کارگر و محرومان جامعه سیاست و ترفندی ضد کارگری، ضد ازادی ، ضد برابری و ضد انقلابی است. اما این تحمیل از جانب بورژوازی ایران در پوزیسیون و اپوزیسیون و از چپ و راست،  غیر ممکن و یا شانس تداومش بسیار ضعیف و غیر قابل تصور است.

 باید به استقبال یک تحول جدید رفت و ملزوما ت و تدارکش را فراهم کرد.

مظفر محمدی

دی ماه ٩٢( دسامبر٣۱٢٠)

mozafar.mohamadi@gmail.com

www.mozafar-m.com