کنگره ملی کرد و

نوش داروی بعد از مرگ سهراب کومه له

 

خالد حاج محمدی

٢٠ دسامبر ٢٠١٣

از تیر ماه سال جاری پروژه ای به نام "کنگره ملی کرد" متشکل از ٣٩ جریان ناسیونالیستی٬ قومی٬ اسلامی به دعوت مسعود بارزانی به نمایندگی از جلال طالبانی و عبدالله اوجلان فراخوان داده شد و در جریان است. مسعود بارزانی در اولین نشست٬ هدف از تشکیل این کنگره را پیام آشتی به دولتهای منطقه و مردم اعلام کرد. این پروژه از مدتی قبل و در میان اختلافات دولت اقلیم کردستان و شخص بارزانی با پ ک ک و دولتهای هم پیمانشان در منطقه فعلا کلید خورده است. در این مورد تا کنون نوشته های زیادی از جانب جریانات مختلف منتشر شده است. یکی از شرکت کنندگان در این پروژه کومه له است. ما تا کنون در مورد این پروژه و اهداف آن٬ نقش دولتهای منطقه و از جمله دولت ترکیه و همپیمان آن بارزانی٬ نقش پ ک ک و اهداف هر کدام از آنها و نامربوطی "کنگره ملی" به حل مسئله کرد نوشته و گفته ایم.

در تمام این پروسه کومه له (تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران) از این پروژ دفاع کرده است. کنگره ملی را گامی در راه حل مشکلات مردم کردستان میدانست٬ شرکت خود در این کنگره و دفاع از آنرا نشانه احساس مسئولیت خود در قابل مردم کردستان عنوان میکرد. کومه له از زبان دبیر اول خود ابراهیم علیزاده توقع داشت "کنگره ملی کرد" به دولتهای منطقه پیام محکم بدهد٬ هدف خود را این گذاشته بودند که موازین و مناسبات دمکراتیک بر آن حاکم کند. کومه له در کل این پروسه از زبان فعالین خود منتقدین سیاست خود و مخالفین کنگره ملی کرد را به سبکی غیر سیاسی و هیستریک مورد سرزنش قرار داد و از دفاع خود از این پروژه ضد کارگری کوتاه نیامد.  

امروز "کنگره ملی" اساسا توسط مسعود بارزانی و پ ک ک و با دخالت دولتهای منطقه و مشخصا ترکیه بدلیل مسائل محلی و منطقه ای از جمله مسئله کردهای سوریه و تشکیل عملی دولتی محلی ومخالفت شدید ترکیه و متحد آن که جریان بازرانی است٬ به بن بست رسیده است. 

کومه له بعد از بن بست این پروژه چه در اطلاعیه کمیته مرکزی آن به تاریخ ٢٨ نوامبر ٢٠١٣ و چه در مصاحبه با دبیر اول خود ابراهیم علیزاده زیر عنوان "نکاتی پیرامون مسئله کرد در منطقه"٬ از احزاب ناسیونالیست کرد گله مند است که منافع بورژواها و دولتهای منطقه برایش ارجعیت دارد تا منافع اکثریت مردم کردستان. عجب کشف بزرگی!! آنها گوشزد کرده اند که اختلاف بر سر کردستان سوریه لازم نبود کنگره ملی را منحل کند. گفته اند اگر این احزاب منافع گروهی خود و دیپلماسی و دوستی با دولتهای سرکوبگر اولویت آنها نبود٬ کنگره ملی چنین و چنان میتوانست بکبد و....! در اطلاعیه کمیته مرکزی آمده است:

 "از نقطه نظر کومه له که از همان ابتدا از زاویه دفاع از منافع اکثریت مردم ستمدیده کردستان بر مواضع اصولی خود در کمیته تدارک کنگره پای فشرده است، نه بن بست مذاکرات پ.ک.ک با دولت ترکیه و نه کشمکش دو جبهه نیروهای سیاسی در کردستان سوریه بر سر تقسیم قدرت بخودی خود مانعی بر سر راه برگزاری کنگره ملی کرد نیستند. این دو مسئله سیاسی فقط در شرایطی عملا به مانع برگزاری کنگره تبدیل شده اند که پارتی و پ.ک.ک و کلیه احزاب ناسیونالیست کرد نه از زاویه تأمین منافع و حقوق عادلانه اکثریت مردم ستمدیده کردستان، بلکه از زاویه تأمین منافع طبقه سرمایه دار کردستان، مصالح حزبی و حفظ قدرت و تنظیم روابط دیپلماتیک با این یا آن دولت و جلب رضایت آنها به جایگاه "کنگره ملی کرد" نگاه می کنند. پافشاری این نیروها بر ضرورت حضور نمایندگان دولت های سرکوبگر مردم کردستان و نماینده دولت آمریکا در کنگره ملی کرد که خط قرمز ما برای شرکت در کنگره بود، نمونه روشنی است از اینکه احزاب ناسیونالیست کرد تا چه اندازه از مبارزه جدی و واقعی برای رفع ستم ملی از مردم کرد فاصله گرفته اند. "

در این زمینه چند نکته را یادآوری میکنم:

١- اولا جنبش ملی کرد و احزاب مختلف آن در تمام تاریخ چند دهه گذشته حل مسئله کرد یا ستم ملی امرش نبوده است. لذا این احزاب بر خلاف ادعای کومه له "از مبارزه جدی و واقعی برای رفع ستم ملی از مردم کرد" فاصله نگرفته اند. رفع ستم ملی در هیچ مقطعی امر این احزاب نبوده است تا اکنون از آن فاصله گرفته باشند. مسئله ملی و ستم گری ملی ابزار و بهانه ای در دست احزاب بورژوازی کرد برای سهم خواهی از دولت مرکزی بوده است. کومه له فراموش کرده است که تاریخ احزاب ناسیونالسیت کرد از شیخ محمود و قاضی محمد و تا امروز در تمام دوران های مختلف٬ تاریخ تلاش برای گرفتن سهمی از دولت مرکزی و شراکت در قدرت مرکزی بوده است. کومه له از پیام لبیک حزب دمکرات به خمینی٬ از مذاکرات مخفیانه و پشت پرده حزب دمکرات کردستان ایران با نمایندگان جمهوری اسلامی٬ از ترور دو نفر از رهبران این حزب (قاسملو و شرافکندی)در این راه آگاه است. احزاب بارزانی و اتحادیه میهنی با دولت صدام حسین همیشه پروسه آشتی و جنگ ٬ آشتی و جنگ را داشته اند. و پ ک ک که همین راه را رفته است. چیزی به اسم تلاش برای خاتمه دادن به ستم گری ملی در هیچ زمانی در دستور احزاب ناسیونالیست کرد نبوده است و نیست. اعتراض آنها به دولتهای مرکزی نه اعتراض به بی حقوقی و استبداد حاکم از جمله بر مردم کرد زبان٬ بلکه اعتراض به عدم شراکت آنها در قدرت است. در تمام این دوران این دولتهای ترکیه و ایران و در گذشته دولت بعث عراق بوده که حاضر به توافق با این احزاب نبودند. لذا این احزاب ناسیونالیست کرد نیستند که از مبارزه برای رفع ستم ملی فاصله گرفته اند، چیزی که هیچ زمانی امرشان نبوده است٬ بلکه این کومه له است که با فاصله از گذشته انقلابی خود به این جبهه پیوسته است و در توهمات ناسیونالستی خود نسبت به این احزاب غرق شده است و همین توهمات را نیز از جمله در مورد کنگره ملی کرد به سهم خود دامن زد. 

٢- از این تعجب آورتر کومه له کشف کرده است که احزاب ناسیونالسیت کرد منافع بورژواها برایشان از منافع اکثریت مردم کرد زبان  ارجعیت بیشتری دارد. مگر قرار بود غیر از این باشد؟ مگر در تاریخ ٤ دهه گذشته در ایران و عرا ق و ترکیه و سوریه٬ این احزاب جز این اهدافی داشته اند؟ مگر در تمام دنیا جریان و حزبی ناسیونالسیتی را سراغ دارید که جز منافع بخشی از بورژوازی چیزی دیگر را دنبال کرده باشد؟ مگر در کنار مقررات شما در کردستان عراق دوستان متحد شما در کنگره ملی بردگی مطلقی را به طبقه کارگر٬ همان کارگرانی که شما به دفاع از کنگره ملی و امید بستن به آن دعوت میکردید٬ تحمیل نکرده است؟  

خیر آقایان این کلاه گشاده شما سر هیچ کارگر کمونیستی نخواهد رفت. شما در کل این پروسه شریک این احزاب بوده اید و در پخش توهم ناسیونالیستی و خاک پاشیدن بر چشم کارگر نقش داشته اید. امروز که این پروژه سراسر ارتجاعی به بن بست رسیده است٬ "افشای" ناسیونالیستهای کرد آنهم از جانب کومه له به نوشداروی بعد از مرگ سهراب هم شباهت ندارد. ٦ ماه تمام است صفی از کمونیستها عمق ارتجاعی این پروژه و نامربوطی آن به حل مسئله ملی٬ و مصائب مردم کردستان را گوشزد میکنند و شما نه تنها از این پروژ دفاع میکنید که منتقدین آن را به باد ناسزا میگیرد. امروز که آرزوی اتحاد ناسیونالیستها کرد در منطقه بدلیل اختلافات و تناقض منافع آنها و دولتهای مرتجع منطقه با هم٬ قفل میخورد و سر کومه له هم بی کلاه مانده است٬ شما هم منتقد شده اید!؟. این سیاست نان به نرخ روز خوردن را هیچ انسان آگاهی و هیچ کارگر کمونیستی از کومه له قبول نمیکند.

٣- محمد نبوی بار دیگر و بعد ازشکست پروژه "کنگره ملی" شاخه و شانه کشیده و حکمتیستها را به جرم نقد کنگره ملی و سیاست سازمانش به باد ناسزا گرفته است. به روال همیشگی به جای توضیح دلایل دفاع سازمانش از یک پروژه ضد کارگری٬ کمپین ارتجاعی علیه ما و منصور حکمت راه انداخته است. بهانه این است که دوستانی که از حزب ما رفتند و هنوز هم اسم حزب حکمتیست را یدک میکشند٬ در این مدت خواهان نزدیکی به کومه له و همکاری با هم شده اند و لذا باید ساکت و مودب بشینند. این که این دوستان درست مثل کومه له بر ریسمان دیپلماسی صلح و آشتی و کینه و نفرت با کومه له امروز و فردا میکنند٬ و بر اساس نیاز روز سیاست تعیین میکنند٬ اینکه آنها روزی پروسه همکاری وسیع و نزدیکی همه جانبه سیاسی با کومه له را برای خود میریزند و زمانی که پروژه قبول نمیشود یکدفعه منتقد تند و عصبی کومه له میشوند٬ به اپورتونیسم آنها مربوط است. سنتی که اتفاقا در کومه له نهادینه شده است و از این زاویه جایی برای دلخوری کومه له از آنها نیست. اما مچ گیری از آنها و اپورتونیسم آنها  کمکی به جواب به سیاست راست کومه له و دفاع این جریان و شخص آقای نبوی از ناسیونالیسم کرد نخواهد کرد. جمع رفته از حزب حکمتیست و پیوسته به حزب اتحاد هر چه باشند٬ آقای نبوی و حزبش باید سرراست مسئول سیاست خود باشند.