"کنگره ملی کرد" حقایق و توهمات٬

کومه له و سیاست آن

خالد حاج محمدی

٣ اوت ٢٠١٣

 

روز دوشنبه ٣١ تیر ماه نشستی به فراخوان مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق٬ با شرکت ٣٩ جریان مختلف از کردستان عراق٬ ایران٬ ترکیه و سوریه به منظور بحث بر سر تشکیل "کنگره ملی کرد"٬ صورت گرفت. هیئت تدارک کنگره انتخاب و قرار است  ٢٤ اوت کنگره گرفته شود. این اتفاق که در آن احزاب و جریانات مختلف ناسیونالیستی٬ گروهای قومی٬ اسلامی "کرد"٬ در این چهار بخش را در بر گرفته است٬ همراه خود بحثهایی را در میان جریانات مختلف سیاسی دامن زده است. اینجا و در این نوشته تلاش میکنم٬ به اوضاع و احوالی که این تجمع و این تلاش را ممکن کرده است٬ به اهدافی که کنگره مقابل خود قرار داده است و به عواقب و تاثیرات آن بپردازم. همزمان و از آنجائی که یکی از نیروهای شرکت کننده در این نشست کومه له است  که خود را چپ و کمونیست میداند ٬ نکاتی را نیز در زمینه سیاست کومه له در این نشست و عواقب آن اشاره کنم.

"کنگره ه ملی کرد"٬ شرایط و اهداف آن

مسئله تشکیل کنگره ملی کرد در منطقه از سالها قبل مورد بحث احزاب ناسیونالیست کرد بوده است. قبل از همه حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) در این زمینه دست به تلاشهایی زد که بدلیل اختلافات وسیع و جنگ و جدال میان احزاب اصلی ناسیونالیسم کرد در منطقه این تلاشها ناکام ماند.

اما امروز مؤلفه های منطقه ای و محلی به درجه زیادی عوض شده است و همین حقیقت٬احزاب ناسیونالیست کرد در منطقه و در راس آن حزب دمکرات  کردستان عراق را به این نتیجه رسانده است که دست به چنین اقدامی بزند و شخص مسعود بارزانی چنین فراخوانی را بدهد.

کردستان عراق در دل تحمیل یک جنگ جنایتکارانه به مردم عراق توسط دول غربی و در راس آن دولت آمریکا در جنگ خیلج٬ بدست دو حزب اصلی ناسیونالیسم کرد٬ حزب دمکرات کردستان( جریان بارزانی) و اتحادیه میهنی ( جریان طالبانی) افتاد. اکنون بیش از دو دهه است٬ این منطقه از هر نظر در دست این احزاب است. این دو حزب در کل این پروسه متحدین و مطیع کامل دولتهای غربی و مشخصا دولت آمریکا بوده اند. در این دو دهه به مرور زمان و به دلایل مختلفی که در حوصله این نوشته نیست٬ جریان بارزانی بر رقیب تاریخی خود یعنی اتحادیه میهنی٬ فایق آمده است و به نیروی اصلی و حاکم در کردستان عراق تبدیل شده است. جریان بارزانی همراه جریان طالبانی و در اتحادی با آن٬ با در نظر گرفتن منافع مشترک طرفین بر مسند قدرت نشسته اند.

امروز کردستان ، بر خلاف مناطق دیگر عراق  از امنیتی بیشتر برخوردار است. این بخش با روابط حسنه دولت اقلیم کردستان با آمریکا٬ و همزمان با دولتهای منطقه و خصوصا ترکیه، به مرکزی تجاری تبدیل شده است. در این منطقه به یمن نیروی کار ارزان طبقه کارگر کردستان عراق و سیلی از کارگران مهاجر از کشورهای دیگر که در بیحقوقی مطلق بسر میبرند٬ و با برقرار کردن یک حاکمیت فاسد٬ با لفت و لیس و چپاول کامل و کم نظیر، دهها میلیاردر و هزاران میلیونر در آن، سر بر آورده اند. بارزانی و خانواده اش به بزرگترین سرمایه دار در کردستان عراق و به یکی از پولدارترین سرمایه داران جهان تبدیل شده است. حفظ این موقعیت که نقطه اشتراک کل بورژوازی کرد در کردستان عراق و در راس آنها دو حزب حاکم است٬ در وهله اول در گرو حفظ رابطه حسنه با آمریکا٬ و بدنبال  آن با ترکیه و حفظ رابطه ای بدور از تشتت با دولت ایران است. پیام آشتی به دولتهای منطقه که از جانب مسعود بارزانی به عنوان یکی از اهداف کنگره ملی بیان شده است٬ تلاشی برای حفظ این موقعیت برای بورژوازی کرد در کردستان و خانواده بارزانی به عنوان راس این هرم است.

علاوه بر احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق که اکنون حاکم این منطقه هستند٬ احزاب ناسیونالیست کرد ایران و گروههای قومی آن٬ در سه دهه گذشته و خصوصا بعد از به قدرت رسیدن اتحادیه میهنی و پارتی در کردستان عراق٬ متحد و مطیع کامل غرب و مدافع کامل طرحهای امپریالیستی آمریکا در مورد آینده ایران بوده اند. این حقایق از چشم دولت آمریکا بدور نبوده است و آمریکا نیز تلاش کرده است٬ ناسیونالیسم کرد در منطقه زیر سیاست غرب و به عنوان اهرم فشاری در دست آمریکا در توازن و تخاصمات منطقه متحد شوند. حکومت اقلیم کردستان، و شخص بارزانی بدلیل رابطه حسنه با غرب٬ رابطه نزدیک با ترکیه٬ امکانات مالی فراوان٬ دادن یک الگو از حاکمیت کرد و تبدیل آن به قبله گاه بخش وسیعی از احزاب اپوزیسیون کرد در منطقه٬ بهترین گزینه برای پیشبرد این پروژه هم از نظر غرب و هم در دنیای واقعی است.

ماجرای سوریه و تبدیل این کشور به میدان جنگی جنایتکارانه که در راس آن دول غربی و روسیه و متحدین منطقه ای و محلی آنها قرار دارد٬ به احزاب ناسیونالیسم سوریه امکانی داد که در توافقی با بشار اسد٬ این منطقه را در دست داشته باشند. احزاب ناسیونالیسم سوریه که متحدین پ ک ک هستند٬ از این فرصت استفاده کردند٬ کنترل این منطقه را بدست گرفتند. وارد جنگ نه با دولت سوریه و نه با اپوزیسیون دست ساز آمریکا و عربستان و.. شدند و عملا و خوشبختانه این بخش از مردم از تحمیل جنگ داخلی در این منطقه تا حدودی در امان ماند. اعلام  آتش بس و پیام دوستی پ ک ک به دولت ترکیه٬ شروع پروسه عقب نشینی نیروهای این جریان از ترکیه و عدم دخالت پ ک ک در اعتراضات دوره اخیر علیه دولت اردوغان و...٬ علاوه بر تاثیراتش در خود ترکیه٬ امیدواریی برای دولت ترکیه بعنوان متحد آمریکا ایجاد کرده است، که ازپ ک ک به عنوان اهرمی  برای کمک به جبهه خود در سوریه استفاده کند. همزمان بارزانی به عنوان متحد ترکیه در دل تحولات سوریه تلاش کرد برای خود در کردستان سوریه جا پایی باز کند که موفقیت چندانی حاصل نشد. به پیام آشتی اوجلان به دولت ترکیه٬ برای حکومت اقلیم کردستان و مشخصا جریان بارزانی بعنوان فرجه ای جهت اعمال هژمونی خود در منطقه و در میان نیروهای ناسیونالیسم کرد و از جمله باز شدن فضا برای دخالتش در کردستان سوریه نگاه شده است. 

انتخابات ریاست جمهوری ایران و تلاشهای جناح اصلاح طلب٬ رفسنجانی٬ جنبش سبز و.. برای تحمیل عقب نشینی به بخش تندرو جناح اصول گرا و سرانجام انتخاب حسن روحانی٬ همراه خود امیدهایی را در فضای سیاست ایران و در میان اپوزیسیون بورژوایی و بورژوازی لیبرال این کشور ایجاد کرد. این امیدواری شامل دول غربی و در راس آن دولت آمریکا و رسانه های آنها نیز بود. امید به بهبود رابطه باغرب و کاهش قدرت جناح خامنه ای٬ همزمان امیدواری را در میان احزاب ناسیونالیست کرد نیز افزایش داد. پیام آشتی به دولتهای منطقه که در نشست احزاب ناسیونالیستی توسط بارزانی به عنوان هدف کنگره ملی بیان شده است٬ در حقیقت علاوه بر ترکیه، خطاب آن به جمهوری اسلامی و شخص حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور جدید آن کشور است.

یکی از فاکتورهای دخیل در کنگره فاکتور آمریکا و تلاش این کشور برای متحد کردن نیروهای مدافع غرب در منطقه و بطور روشن احزاب و گروهای ناسیونالیستی و قومی کرد به عنوان مطیع ترین٬ سربزیر ترین و آماده ترین جریانات در خدمت سیاست غرب در منطقه است. ایجاد قطبی متشکل از این نیروها،  از حکومت اقلیم کردستان به عنوان مرکز و پایگاه این پروژه، تا احزاب و جریانات مختلف قومی٬ سنی مذهب و... در اپوزیسیون جمهوری اسلامی٬ تا پ ک ک و جریانات کرد در سوریه٬ برای غرب ابزار قابل توجهی جهت دخالت در تحولات منطقه است.

علاوه بر اینها کل احزاب ناسیوانالیسم کرد٬ تشکیل کنگره ملی کرد را بعنوان گامی در همکاری و نزدیکی بیشتر با هم و به عنوان چتری برای بهبود موقعیت خود و ایجاد سمپاتی به خود در میان مردم کرد زبان در مناطق مختلف میبینند. آنها این کنگره را به عنوان چتری و ظرفی جهت اتحادی در کل منطقه کرد نشین و ایجاد وزنه ای برای ایفای نقش در تحولات منطقه نگاه میکنند. تاریخ ناسیونالیستهای کرد مملو از تلاش برای زیستن در شکاف دولتهای منطقه٬ تلاش برای مذاکره و آشتی و همزمان جنگ با این دولتها و پشت بستن به یکی از دولتهای مرتجع در سطح منطقه بوده است. ناسیونالیستهای کرد در ٥٠ سال گذشته در هیچکدام از کشورهای منطقه صاحب استراتژی مستقل و روشنی نبوده اند. جنگ و همزمان روبوسی با صدام حسین٬ پیام لبیک به خمینی و اسکورت نیروهای جمهوری اسلامی برای استقرار در کردستان و همزمان جنگ و مذاکره با آنها٬ جنگ با ترکیه و همزمان مذاکره و پیام دوستی ارسال کردن٬ بخشی از زندگی آنها بوده است. و در قطب بندیهای جهانی زمانی مطیع روسیه بودند و در دوره اخیر متحد دولت آمریکا و در هر دوره منافع و سیاست این دو قطب سرنوشت آنها را رقم زده است. همزمان جنگ و لشگر کشی علیه همدیگر و در همدستی با این یا آن دولته مرتجع حاکم در منطقه و دوستی و آشتی و اتحاد کردن زندگی همیشگی آنها بوده و هست. لذا پیش بینی سرانجام این اتحاد و روند اختلافات داخلی جریانات دخیل در آن، هنوز زود است. در میان آنها انواع اختلافات و همزمان نقاط مشترک هم موجود است و ضمنا آینده این اتحاد در گرو فاکتورهای منطقه ای از جمله آینده سوریه٬ آینده عراق و آینده رابطه غرب و جمهوری اسلامی و آینده "صلح" پ ک ک و ترکیه است.

 

"کنگره ملی کرد" و عواقب آن

کنگره ملی کرد تلاشی است برای متحد کردن احزاب ناسیونالیست کرد در منطقه، با اهدافی که به آنها اشاره شد.  عواقب آن بر تحولات منطقه و بر مبارزات حق طلبانه مردم٬ بر طبقه کارگر در مناطق کرد نشین و کل منطقه جای تامل است که به نکاتی در این زمینه میپردازم.

احزاب شرکت کننده در این کنگره مشترکا شکل گیری این کنگره را ایجاد ارگانی که کل مردم کرد زبان منطقه را نمایندگی میکند، مینامند. این ادعا نه تنها شامل بارزانی و اتحادیه میهنی و پ ک ک و... ، که  شامل کومه له نیز به عنوان جناح چپ این کنگره،  و شخص ابراهیم علیزاده  میشود.

احزاب ناسیونالیست مورد اشاره  هر کدام احزاب سیاسی٬ قومی٬ اسلامی و... معینی هستند و هر کدام طبیعتا طرفدارانی در بخشی از این مناطق دارند. اما  هیچ بخشی از مردم کردستان به آنها نمایندگی خود را نسپرده اند.

مردم هیچ بخشی از کردستان، نقش و تاثیری در تعیین آنها به عنوان "نماینده" حتی به شکل صوری و مانند انتخابات پارلمانی در شکل موجود جوامع بورژوایی، را نداشته اند. "نماینده مردم کرد زبان" بودن ادعایی است که خود این احزاب دارند و حقیقتی در آن موجود نیست. اینها به همان میزان نماینده مردم کرد زبانند که اردوغان٬ حسن روحانی٬ بشار اسد و مالکی نماینده مردم ترکیه٬ ایران٬ سوریه و عراقند. با این وصف یکی از عواقب منفی این اتفاق، تلاش مشترک برای قطع کردن دست مردم از پایین و امید بستن آنها به "نمایندگان" خودگماره مردم در "کنگره ملی کرد" است. این ذهنیت وارونه، به هر میزان مورد قبول مردم متوهم واقع شود٬ به همان میزان سیاست انتظار و عدم دخالت از پایین را رشد میدهد.

کنگره ملی کرد گامی است در جهت باز شدن بیشتر دست دولت آمریکا و سیاست امپریالیستی آن در خاورمیانه و استفاده از معضل کرد در این منطقه در خدمت منافع غرب. همزمان این کنگره ظرفی است برای کمک به گمراه کردن مبارزات حق طلبانه مردم از جمله برای رفع ستم ملی و کانالیزه کردن آن از طریق "دیالوگ" احزاب بورژوایی کرد با دولتهای مرتجع و ساخت و پاخت آنها با همدیگر که تاریخی به قدمت تاریخ خود این احزاب و جنبش ناسیونالیسم کرد را پشت سر دارد. امری که همواره بخش وسیعی از مردم غیرنظامی و بیگناه کردستان را قربانی کرده است.

این "اتحاد" تلاش برای هویت تراشی ملی و قومی برای مردم کرد زبان و تبلیغ یک هویت کاذب به جای هویت انسانی آنها است. اینجا همسرنوشتی مردم ستمدیده و همزیستی آنها با مردمان دیگری که تفاوت آنها تکلم به دو یا چند زبان است٬ لطمه میخورد. مبارزات و منافع مشترک آنها حاشیه ای و انشقاق و اختلاف انداختن میان آنها برجسته میشود. کاری که تاریخا هر جا پیش رفته است٬ جز جنگهای قومی و کشتارهای جمعی و جنایتکارانه نتیجه ای نداشته است. میوه اینگونه تلاشها را بشریت در طول تاریخ و خصوصا در چند دهه گذشته به نام تعلق به "ملتهاها و مذاهب" مختلف به کرات دیده است. جنگها و پاکسازیهای قومی در یوگسلاوی٬ در رواندا٬ در عراق و لیبی و اکنون در سوریه تنها چند نمونه از نتیجه چنین تلاشهایی است.

این اتفاق در عین حال تلاشی ارتجاعی برای ایجاد انشقاق در میان طبقه کارگر در این کشورها به نام کرد٬ ترک٬ فارس٬ عرب و... است. به ثمر رسیدن این تلاش چیزی نیست جز لطمه خورد اتحاد طبقه کارگر در این کشورها٬ لطمه خورد خودآگاهی این طبقه که در مقابل بورژوازی از "کرد و فارس و ترک" و.. آن٬ منافع مشترکی دارد٬ مبارزه مشترکی و اتحاد مشترکی لازم دارد. این نفاق چیزی نیست جز٬ شکستن حس همسرنوشتی٬ حس مشترک طبقاتی و نیاز به دوستی و اتحاد طبقاتی و فرا ملی در مقابل دشمنان طبقاتی خود که از دولتهای مرتجع حاکم تا احزاب بورژوایی از جمله احزاب بورژوایی کرد را شامل میشود.

یکی دیگر از عوارض این اتحاد مشروعیت دادن به بورژوازی کرد در کردستان عراق٬ به حاکمیت آن و به بی حقوقی کارگران کردستان در مقابل دولت بورژوایی حاکم است. کارگران در اربیل٬ سلیمانیه٬ کرکوک و همه شهرهای کردستان عراق٬ بیش از بیست سال است که توسط بورژوازی کرد٬ توسط دولت نوپای حاکم٬ توسط بارزانی و طالبانی و ... در بی حقوقی مطق بسر میبرند. دهها هزار کارگر مهاجر در کردستان عراق امروز به عنوان یکی از بیحقوق ترین بخشهای طبقه کارگر در جهان استثمار میشوند. کنگره ملی نه تنها به همه این فجایع به نام منفعت مردم "کرد" مشروعیت میدهد٬ بعلاوه سرمایه داران کرد در سلیمانیه و اربیل و دهوک ... را به عنوان سخنگو و نماینده خودگمارده آنها و نماینده کل مردم کرد زبان در منطقه و چند میلیون کارگر و خانواده کارگری معرفی میکند.

 

کومه له و "کنگره ملی کرد"

تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران( کومه له) یکی از شرکت کنندگان در این پروژه است. در اولین نشست این احزاب ابراهیم علیزاده به عنوان دبیر اول کومه له شرکت داشته است. یکی از جریانات منتخب برای تدارک کنگره ملی کرد از میان ٢١ جریان شرکت کننده کومه له است. ابراهیم علیزاده در خصوص "کنگره ملی کرد" و شرکت خود در این پروسه مصاحبه ای با تلویزیون کومه له داشته که قابل توجه است. پرداختن به کل نکاتی که دبیر اول کومه له در مورد کنگره و اهداف جریان خود دارد در حوصله این نوشته نیست. همینجا یادآوری کنم که بحث من و نقدم از کومه له و دبیر او آن نفس شرکت در این نشست نیست٬ نقد من به موضع کومه له در مورد این ماجرا و دفاع روشن آنها از ناسیونالیسم و کل این پروژه است. مفاهیمی که نماینده کومه له بکار میبرد٬ تمهای مورد اشاره او و حتی هویتی که خود و حزبش را در آن قرار میدهد٬ چیزی جز هویت "ملی" و تقدیس آن٬ "کرد" بودن٬ نمایندگی "کردها" را داشتن٬ منافع "کردها" را پاسداری کردن و ...نیست. برای روشن شدن این حقایق توصیه میکنم مستقیم و از زبان ابراهیم علیزاده به مصاحبه او که لینک آن ضمیمه است بشنوید. کومه له خود بخشی از این تلاش است و لذا کل نکاتی که در مورد این کنگره و اهدافی که دارد و عواقب منفی که برای طبقه کارگر و مردم محروم دارد٬ گریبان کومه له را هم میگیرد. کل انتقاد ابراهیم علیزاده و ملاحظات او که بسیار محتاطانه بیان میکند حاوی چند نکته است که اشاره میکنم. لازم به ذکر است که مصاحبه ابراهیم علیزاده به زبان کردی است و نکاتی از آن که در این نوشته اشاره شده است٬ در حقیقت ترجمه متن کردی آن به زبان فارسی و توسط نویسنده این سطور است.

یکی از نگرانیهای اصلی دبیر اول کومه له در مورد کنگره ملی کرد٬ تاکید بارزانی و تعداد دیگری از جریانات شرکت کننده بر ارسال پیام آشتی به جمهوری اسلامی است. ابراهیم علیزاده معتقد است به جای پیام به دولتها که اشغالگر کردستان هستند٬ باید به نمایندگی از طرف خلق کرد (گه لی کرد) به خلقهای دیگر (گه لانی تر) پیام آشتی فرستاد. و مسئله دیگر نگرانی از اعمال موازین غیر "دمکراتیک" از جانب  احزاب دیگر و تلاش بعضی از آنها برای اعمال هژمونی خود بر دیگران و عدم رعایت حقوق "دمکراتیک" شرکت کنندگان در این کنگره است.

ابراهیم علیزاده در جواب به سوالی در مورد اهداف این کنگره٬ از همصدایی تا پیام آشتی به دولتها و مشخصا دولت جمهوری اسلامی٬ میگوید:

" از نظر ما اگر این کنگره موفق شود پیامی محکم برای دولتهایی که مردم کرد در آنها زندگی میکنند و مردم کرد را تحت فشار میگذارند و مردم کرد را از حقوق ابتدایی خود محروم میکنند بفرستد٬ میتواند کنگره ای موفق باشد".

"....میتواند در این کنگره این پیام بیرون برود که دولتهای اشغالگر کردستان٬ دولتهای دشمنان مردم کرد٬ نمیتوانند بیش از این بر سر تفرقه انداختن و دو دستگی ایجاد کردن در میان نیروهای سیاسی حساب باز کنند".

".... اینها در چنین زمانی و در کنگره ای اینچنین و از چنین تریبونی از طرف مردم کرد٬ چنین پیامی به مردم ترک٬ مردم فارس٬ مردم عرب و همه ملیتهای دیگر و آئین ها ارسال شود که ما همه انسان هستیم و میتوانیم مثل انسان با هم زندگی کنیم٬ همسرنوشت هستیم و باید برای اهداف مشترکمان همکاری و هماهنگی داشته باشیم٬ پیامی انترناسیونالیستی٬ پیامی انسانی از این کنگره٬ پیام آشتی و همزیستی به این معنا باشد٬ این خیلی جای خود دارد و این کنگره حتما باید این کار را بکند."

تا اینجا ابراهیم علیزاده نه به عنوان یک کمونیست که انسانها را بر اساس انسان بودن میشناسد و همین را هویت آنها میداند٬ نه بعنوان کسی که جامعه را طبقاتی میداند و در آن جامعه کارگر و بورژوا را به عنوان دو صف در مقابل هم و با منافع متضاد میبیند٬ بلکه به عنوان یک "کرد" جامعه را ترکیبی از ملتها و مذاهب و آئین های مختلف میداند و اساس صحبتهایش بر این پایه استوار است. اتحاد طبقه کارگر و همسرنوشتی و هم منفعتی آن٬ به همسرنوشتی کردها و لزوم دوستی با غیر کردها و آشتی با آنها به عنوان خلقهای دیگر تغییر میکند. نهایت "دمکرات" و "انسان دوست" بودن ابراهیم علیزاده به عنوان دبیر اول کومه له پیام دوستی از جانب کنگره کردها٬ از جانب خودیها به غیر خودیها که "فارس٬ عرب و ترک" هستند است. خود علیزاده در مقام نماینده "خلق کرد" و به عنوان یک "کرد" ظاهر میشود و توقع دارد کنگره به نمایندگی از جانب "کردها"  به عربها٬ فارسها٬ ترکها و لابد شیعه ها٬ کاتولیکها٬ علی الله هی ها٬ پیام دوستی و همزیستی بدهد. در گفته های دبیر اول کومه له متاسفانه اثری از ته مانده بارقه های یک جریان کمونیستی وجود ندارد. طبقاتی بودن جامعه و کاذب بودن هویت ملی٬ سم بودن و ضد کارگر بودن افکار و عقاید ناسیونالیستی و تاکید بر همسرنوشتی کل طبقه کارگر به دور از نژاد٬ مذهب و ملیت و.... در کل سخنان نماینده کومه له وجود ندارد. جای همه این ها را منافع "کردها" و اتحاد "کرد" و طوق ملی به گردن مردم کرد زبان و مردم دیگر منطقه و مشروعیت دادن به آن را گذاشته است 

ابراهیم علیزاده در حقیقت همان پیامی را به جامعه میدهد که همه احزاب ناسیونالیستی دیگر. تفاوت در این است که ابراهیم علیزاده توافقی به دادن پیام آشتی به دولتها ندارد. و البته منظور از دولتها هم کل دولتهای مرتجع منطقه نیست٬ بلکه هدف دولت "عرب ها"٬ "فارس ها" و "ترک ها" است. اینجا دولت حاکم در کردستان عراق نه تنها قلم گرفته میشود٬ بلکه از آنجا که این دولت معین از نظر کومه له دولت "کرد ها" است٬ به عنوان متحد کومه له به حساب می آید و البته این حقیقت تلخ در کل سخنان نماینده کومه له به روشنی بیان شده اس

ابراهیم علیزاده در مورد هدف کومه له از شرکت در هیئت تدارک کنگره میگوید:

"اینکه کمیته تدارک چه میکند و ما چه نقشی داریم٬ تلاش میکنیم که امکان ندهیم که جریانی بدلیل اینکه از موقعیت خاصی برخوردار است٬ امکانات دارد که نیروی بیشتر دارد٬ یا توجیهاتی از این قبیل اراده خود را بر کنگره تحمیل کند و این هم تنها با تعیین راه و موازینی دمکراتیک تعیین میشود که راه چنین تمایلاتی را سد کند".

فرض کنیم موازین "دمکراتیک" مد نظر دبیر اول کومه له تحقق یافت و این تلاش ابراهیم علیزاده مورد قبول واقع شد! اما موازین "دمکراتیک" میان جریان بارزانی٬ اتحادیه میهنی٬ پ ک ک٬ حزب دمکرات کردستان ایران٬ حرکت اسلامی کردستان٬ حزب تغییر(گوران)٬ پژاک٬ کومه له عبدالله مهتدی٬ کومه له شما و بقیه جریانات شرکت کننده٬ چه ربطی به دفاع از حقوق میلیونها کارگر کرد زبان در سوریه٬ ترکیه٬ کردستان عراق و کردستان ایران دارد؟ اگر امروز در مجلس جمهوری اسلامی٬ در ترکیه٬ در مجلس افغانستان٬ مجلس سنای آمریکا٬ پارلمان انگلستان و ... مناسبات دمکراتیک مورد نظر شما حاکم شود٬ هیچ حزب و جریانی  اراده خود را به مجلس این کشورها تحمیل نکند و همگی با "اخلاق حسنه" قواعد بازی میان خود را رعایت کنند٬ آیا کارگر ایرانی٬ افغانستانی٬ کارگر ترکیه و آمریکا و .. و مردمان محروم جامعه تغییری به نفعشان صورت میگیرد؟ رعایت حال همدیگر را کردن و منافع همدیگر را در نظر گرفتن٬ در میان بورژواها و سخنگویان آنها٬ به مردم این کشورها چه مربوط؟! نمی توان به این سادگی بنام منفعت "خلق کرد"، از کیسه طبقه کارگر در کردستان ایران و عراق و سوریه و ترکیه، خرج کرد!

هم اکنون اتحادیه میهنی و بارزانی با هم توافقاتی کرده اند و قواعد بازی و موازین "دمکراتیک" میان خود را رعایت میکنند٬ پول و امکانات آن جامعه را بر مبنای توافقاتی بالا میکشند٬ هر کدام در بخشی به جان و زندگی کارگر  چوب حراج زده اند و پول به جیب میزنند٬ هر دو جریان سهیم و راضی هستند! اما به مردم کرد زبان آن منطقه، به کارگران بومی و مهاجر تحت حاکمیت شان چه مربوط؟ مگر در همین چند سال گذشته در مجلس جمهوری اسلامی ایران٬ از جانب خاتمی٬ رفسنجای٬ احمدی نژاد٬ موسوی و کروبی و.. کم تلاش شد که میان خود موازین دمکراتیک برقرار کنند٬ کسی حق دیگری را زیر پا نگذارد و هژمنی خود را به دیگران با زور اعمال نکند؟ مردم ایران در این موازنه و این اعتدال و "دمکراسی" در میان بورژواهای حاکم بر ایران سهمی داشته اند؟

ابراهیم علیزاده خود را در موقعیت جناحی در کنار بارزانی و اتحادیه میهنی قرار میدهد، و نسبت به انحصارطلبی بارزانی و احزاب مادر ناسیونالیسم کرد نگران است! نقدی به سیاست و هدف این پروژه ندارد. نگرانی درون خانوادگی یک جنبش را منعکس میکند. 

واقعیت این است که کومه له و دبیر اول آن به کمپ بورژوازی کرد پیوسته است و انصافا ابراهیم علیزاده نه آنرا مخفی میکند و نه از بیان آن ابایی دارد. در این کنگره و با اتکا به گفته های دبیر اول کومه له ٬ این جریان نمایندگی جناح "دمکرات" همان جنبش را دارد. و البته نماینده ای ناپیگیر٬ دمکراتی که خواهان رعایت حال هم و سهم همدیگر است و مردم کرد زبانی که همه خود را نماینده اش کرده اند و سنگ دفاع از آن به سینه میزنند٬ دعوایی بر سر رعایت حالش کردن وجود ندارد. خواهان رعایت حال همدیگر و سهم هر کدام است و نه کم و نه بیشتر. نمیتواند هم هم پیمان و هم جهت و هم منفعت با مسعود بازانی بود و سنگ دفاع از کارگر را به سینه زد. کومله سالها است انتخاب خود را کرده است!

اکنون خود را جای کارگران نفت٬ سیمان٬ آب وبرق٬ رستورانها و دهها هزار کارگر مهاجر در کردستان عراق بگذارید٬ که روزانه توسط همین احزاب و دولت اقلیم کردستان٬ توسط دولت "خودی" کومه له و سرمایه داران کردستان عراق استثمار میشوند! خود را در موقعیت کارگرانی که اعتراض آنها به بی حقوقی و برای بهبودی در زندگی با تهدید و اخراج جواب میگیرد٬ کارگرانی که بخشی از آنها دسته جمعی در کلبه های حقیر زندگی میکنند٬ کارگرانی که بدنبال کار از کشورهای بنگلادش و فلیپین به کردستان عراق مهاجرت کرده اند و در دفاتر و منازل روسای محترم کنگره ملی خدمتکار و برده اند و بخش زیادی از کارگران زن در میان آنها توسط مقامات محترم مورد تجاوز جنسی هم قرار میگیرند٬ بگذارید! انصافا میتوان کوچکترین سمپاتی به کومه له در آنها ایجاد کرد؟

با شندین سخنان دبیر اول کومه له در مورد این کنگره و احزاب حاکم در کردستان و... ٬ آنها چه احساسی پیدا میکنند؟ کومه له نمیتواند هم طرفدار آن کارگران باشد و هم دوست و همکار و همسرنوشت کارفرمای آنها. در دنیای واقعی کومه له کنار کارفرمایان و سرمایه داران نشسته است و با آنها متحد شده است. ادعاهای کاذب کارگر دوستی ابراهیم علیزاده و کومله است به نحو زننده ای پایش در هوا است! 

سخنان ابراهیم علیزاده ممکن است که بخش غیر انتگره بورژوازی کرد و طیفی از روشنفکران ناسیونالیسم کرد را به وجد آورد! اما آیا هیچ کارگر آگاهی را میتوان یافت که  کومه له کنونی را با این پراتیک و با این جهت و جایگاه واقعی٬ به خود مربوط بداند؟

 

در خاتمه

آنچه مسلم است و همه احزاب ناسیونالیستی٬ قومی٬ اسلامی و کومه له و ابراهیم علیزاده هم میداند٬ "کنگره ملی کرد" اساسا تلاشی توسط دولت آمریکا در منطقه است تا ناسیونالیستهای کرد را به عنوان متحدین خود٬ جمع کند و به عنوان نیرویی در تحولات منطقه از آن استفاده کند. ترکیه به عنوان متحد دولت آمریکا با توجه به اعتراضات گسترده ای که دامنگیرش شده است٬ با توجه به وزنه ای که مردم کرد زبان میتوانند در این تحولات داشته باشند و نقشی که عقب نشینی پ ک ک و خلع سلاح نیروهایش و آشتی با ترکیه در مناطق کرد نشین دارد٬ یک پای این ماجر است. فی الحال دولت اردوغان، با ساکت کردن جنبش اعتراض مردم کرد زبان ترکیه،  محصولات این آشتی را دارد می چیند!

"کنگره ملی کرد" و نقش آن درکردستان  سوریه٬ نقش و تاثیری که پ ک ک در این منطقه دارد٬ برای آمریکا و دولت ترکیه حائز اهمیت است.

سپردن اجرای این طرح به بارزانی به عنوان نیروی حاکم و با امکانات مالی و موقعیت "خوبی" که دارد٬ و به عنوان متحد آزمایش پس داده آمریکا و ترکیه، و به عنوان کسی که در دشمنی با کمونیسم و با کارگر تاریخ دارد٬ کاملا با موقعیت حاکمیت اقلیم کردستان منطبق است. 

اهداف "کنگره ملی کرد"٬ نه دفاع از مردم کرد زبان و نه تلاش برای حل مسئله کرد در منطقه است. این پروژه  تلاشی است برای متحد کردن احزاب بورژوا  - ناسیونالیست کرد، در خدمت و تحت سایه دولت آمریکا،  و استفاده از یک معضل واقعی به نام مسئله کرد با اتکا به این جریانات در خدمت سیاستهای امپریالیستی است.

این کنگره همزمان تلاشی برای فشار آوردن به اپوزیسون کرد ایران است،  جهت ارسال پیام آشتی به دولت حسن روحانی در چهارچوب سیاستهای غرب در منطقه. کنگره ملی کرد تلاش برای ایجاد نفاق و دشمنی قومی٬ مذهبی در میان مردم منطقه و ایجاد انشقاق در صفوف طبقه کارگر این کشورها است.

شرکت کومه له در این پروژه، انتخابی آگاهانه است. این حقیقت نشانه موقعیت واقعی و جایگاه جنبشی این جریان در میدان واقعی مبارزه و صف بندیهای موجود در جامعه است. کومه له با این اقدام خود نه تنها به چشم کارگر و مردم محروم خاک میپاشد٬ بلکه و به هر میزان نفوذ و تاثیری در میان مردم کردستان و کارگران کرد زبان دارد٬ به همین میزان به اتحاد و همسرنوشتی طبقه کارگر و به منافع این طبقه لطمه میزند 

افشای این پروژه٬ بر ملاکردن اهداف واقعی آن و مخاطراتی که برای مبارزات آزادیخواهانه دارد٬ و لطمات سنگینی که به اتحاد و همسرنوشتی طبقه کارگر میزند٬ بر دوش کمونیستها٬ طبقه کارگر و رهبران و فعالین هوشیار و آگاه این طبقه در منطقه و همه آزادیخواهان است.

 

٭٭٭

 

٭ لینک مصاحبه ابراهیم علیزاده در مورد کنگره ملی کرد

http://www.youtube.com/watch?v=QRDU5wLAedE