نامه اعضای هیات مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه به وزیر کار

مقدمه کمونیست؛

نامه اعضای هیأت مدیره‍ی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه به وزیر کار پیام مهمی برای هم طبقه ای ها دارد؛ حالا که دولتی جدید سر کار آمده که میخواهد اعتدال را عملی کند، حالا که هم بالایی ها میگویند دولت روحانی متفاوت است، حالا که دولت قول تغییر در روش داده است، و حالا که جناب وزیر کار هم مدعی است که سابقا کارگر بوده است، و حالا که سایه تهدیدات جنگی، ادامه تحریم اقتصادی و فشار سیاسی غرب جایش را به مصالحه و مذاکره و آرامش داده است، رهبران کارگری، تشکل ها و در کل تمام آحاد جامعه کارگری حق دارد و میتواند و باید با اعتماد به نفس و توقعی بالا رو به دولت بایستد و همانند اعضای هیات میدیره سندیکای هفت تپه حق و حقوق ضایع شده اش را مطالبه کند. این پیام به رفقای کارگرش میگوید که اگر پاسخ احمدی نژاد به کارگر ضرب وشتم و دستگیری و زندان بود،  امروز در دوران دولت روحانی که مدعی در پیش گرفتن سیاست دیگری را در مقابل جامعه و دنیاست، طبقه کارگر به عنوان نیروی تولید هست و نیست این جامعه هم توقع سیاست متفاوتی از قبل را با خود دارد و تمام مطالباتی که حق اوست را میخواهد... با همه اینها، این آغاز کار در دوران دولت روحانی است و رفقای رهبر و فعال و سازمانده کارگری و خود اعضای محترم هفت تپه می دانند که چنین نامه نوشتن هایی فقط یک شروع است و برای عملی کردن این مطالبات کوشش های بسا بزرگتر و سازماندهی های نقشه مندتری لازم است.

با دنیایی آرزو برای موفقیت و زنده باد هفت تپه ای ها.

 این هم متن کامل نامه این رفقا به وزیر کار؛

 

نامه ی اعضای هیأت مدیره‍ی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه به وزیر کار 
 

خدمت جناب آقای ربیعی وزیر محترم کار 


با درود 



جناب آقای ربیعی، ابتدا ضمن تبریک به حضرت عالی جهت انتخاب شما به عنوان وزیر کار.قابل ذکر است که ما امضا کننده گان نامه که همگی ازکارگران نیشکر هفت تپه هستیم، در سالهای گذشته ،تنها به دلیل حق خواهی و تامین معیشت زندگی دچار مصائب و رنجهای فراوانی شدیم. آن هم در شرکتی که به دلایل مختلفی ،مانند سوء مدیریت، افت شدید تولید، فرسودگی کارخانه و پایین بودن تعرفه گمرکی در آستانه تعطیل شدن قرار داشت. ودردا که موارد ذکر شده در مورد اوضاع نامناسب شرکت هیچ ارتباطی با کارگران نداشت. یعنی وجود ناهنجاریهای ذکر شده خارج از حیطه ،عملکرد و مسئولیت ما کارگران بود. بلکه موارد ذکر شده تابع دلایل مختلفی بودند که طبیعیست در یک مجموعه دولتی، عامل بحران ومشکلات به گردن نهادهای دولتی است. ولی آن کسانی که تاوان چنین ندانم کاریها وبی لیاقتی ها را دادند کارگران بودند. حقوق حقه کارگر با تاخیرها ودشواریهای عدیده ای پرداخت میشد. امنیت شغلی و امنیت روانی کارگران و خانواده ها از بین رفته بود. در تداوم شرایط مذکور ،اوضاع به حدی بغرنج شده بود که برای بسیاری تهیه نان خالی هم دشوار شده بود. گرفتن نان قرضی از نانوایی متداول شده بود و سفره کارگران به شدت خالی شده بود. در چنین شرایط غم بار و ناامید کننده ای کارگران به تنها وسیله ممکن (یعنی اعتصاب) جهت بیان اعتراض ناشی از وضعیت بوجود امده پرداختند. شعار" کارگر هفت تپه ایم، گرسنه ایم گرسنه" بخوبی شرایط رقت بار کارگران را نشان می داد. همچنین کارگران با مشاهده ضعف و سستی شورای اسلامی کار، با جمع آوری امضا این تشکل نامتجانس با وضعیت کارگران را منحل کردند. شورایی که قرار بود به استیفای حقوق کارگران پردازد عملا پادوی کارفرما بود و در خدمت کارفرما قرار داشت. در عوض کارگران در یک اقدام جمعی، و بر طبق مقاوله نامه ها ٨
۷ و۹٨سازمان جهانی کار که ایران عضو آن است، دست به تاسیس سندیکای خود زدند. اقدامی که نتایج ملموسی برای کارگران به همراه داشت .لازم به گفتن است که همگی ما از اعضای هیئت مدیره سندیکا نیشکر هفت تپه هستیم. 
آقای وزیر، مبارزه کارگری مبارزه ایست برای معیشت و رسیدن به یک زندگی شرافت مندانه صورت میگیرد. آنهم در شرایطی که این اوضاع سخت بر ما تحمیل شده بود. چرا که ما خود را در پیدایش این وضعیت گناهکار نمیدانستیم. با اینهمه در اثر پایمردی و ایستادگی کارگران ،خوشبختانه دولت مجبور شد که دوباره شرکت نیشکر هفت تپه را یاری کند. در نتیجه شرکت از زیر مجموعه مادر تخصصی وابسته به وزارت جهاد کشاورزی خارج و به وزارت صنایع یعنی به زیر مجموعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع منتقل گردید. اما مانند تمامی پدیده های انسانی، این چنین پیروزی برای کارگران خالی از تاوان نبود. مسئولین انتقام امتیازاتی را که ناچار شدند به کارگران بدهند، از ما فعالان سندیکائی که منتخب کارگران بودیم، گرفتند. این تاوان را ما شش نفر امضا کننده نامه پرداخت نمودیم. بازداشتهای متعدد، توام با پرونده سازیهای مختلف، زندان از شش ماه تا یک سال و نیم و اخراج از دوسال ونیم تا سه سال. اینها بخش کوچکی از تاوانیست که ما پرداخت نمودیم. زیستن در زیر فشار واضطراب، تحمل انواع توهین ها و تهمتهای گوناگون آن هم به خاطر اتهاماتی که نخ نما وبی اساس بود. طبیعی است که همسران و فرزندان ما هم به این ترتیب مجازات می شدند و محرومیتهای شدیدتری را باید تحمل می کردند. 


آقای وزیر شما درابتدای وزارت خویش، اعلام کردید که شما در گذشته کارگر بوده اید و به آن افتخار می کنید. ما میخواهیم یاد آوری کنیم که با توجه به نگاه تحقیرآمیزی که در جامعه ودولت نسبت به طبقه کارگر وجود دارد، متاسفانه کارگران در ایران (به شرط کارگر ماندن) هیچ شانسی جهت وزارت ندارند که هیچ ،آنها حتی نمی توانند شهردار شهرشان هم بشوند. آقای وزیر خودتان بهتر میدانید که مسئولیت فعلی شما هیچ ربطی به کا رگر بودن شما در گذشته ندارد، بلکه مربوط به مشاغل بعدی تان است. صرف اعلام اینکه شما قبلا کارگر بوده اید بالقوه هیچ نفعی برای طبقه کارگر ندارد. 


آقای وزیر 

کارگران در ایران روزگار سختی را می گذرانند. دشواریهایی مثل، دستمزد پایینتر از خط فقر، عدم وجود تشکل مستقل کارگری که بتواند از زندگی ما کارگران دفاع کند و نداشتن حق اعتصاب و همچنین تاخیرهای طولانی در پرداخت حقوق ودستمزد کارگران، تنها بخش کوچکی از مصائب این طبقه بزرگ بشمار می رود. در حالیکه هر بقالی سر کوچه در وضعیت بهم ریخته اقتصادی، راسا قیمت کالای خود را جهت فروش تعیین می کند، با اینهمه ما کارگران بعنوان فروشندگان نیروی کار،حق مشارکت در تعیین این یگانه کالایی که برای عرضه داریم را نداریم. بطوریکه حتی در کمیته دستمزد، که ظاهرا تکیه بر سه جانبه گرایی دارد - و با اینکه آن نمایندگان بخش کارگری در این کمیته نمایندگان واقعی کارگران نیستند – باز هم این نماینده دولت است که کنترل را در دست دارد و اضافه دستمزد سالیانه کارگران را تعیین قیمت می کند. در حالیکه کارفرمایان در هر شرایطی میتوانند سرمایه خود را از تولید خارج کنند (یعنی اعتصاب کنند) و یا همانطور که سال گذشته دیدیم اجناس خود را در انبارها نگه دارند و وارد بازار نکنند، اما کارگر از چنین حقی (اعتصاب)برخوردار نیست. کارگران نیشکر هفت تپه برای گریز از شرایط تحمیلی که توام بود با گرسنگی که کیان خانواده های شان را تهدید می کرد، مجبور شدند دست به اعتصاب بزنند. اعتصابی که که کاملا خود جوش ومسالمت آمیز بود. ولی در نهایت آنکسی که تنبیه شد ما بودیم. نه آنانی که زندگی بیش از چهار هزار کارگر را به خطر انداخته بودند. عدم پرداخت و یا حتی تاخیر در پرداخت حقوق ودستمزد کارگران جرمیست نابخشوده، ضدانسانی وضداخلاقی. چرا که زندگی، جان وعزت کارگران به خطر می اندازد. 


در خاتمه: ما خواستار بازگشت به وضعیت شغلی خود، پرداخت حقوق و بیمه این دورانی را که از کار اخراج بوده ایم، هستیم. ما همچنین خواستار آن هستیم که احکام قضائی صادره درباره‍ی ما باطل اعلام گشته و از ما اعاده‍ی حیثیت شود. چرا که این شرایطی که برسر ما آمد را ظالمانه و بدور از عدالت میدانیم. مگر ما کارگران چه گناهی کرده ایم که چوب بی تدبیریها و تصمیمات غلط دیگران را بخوریم؟ اختیار دست دیگران است و تاوان را ما پس بدهیم؟ ما بدنبال عدالت هستیم. ملاک ما در قضاوت حرفهای زیبا، کلی ومبهم نیست. در زمینه عمل است که این قضاوت شکل می گیرد. 



موفق باشید 

با آرزوی سربلندی واعتلای طبقه کارگر 


۹/۷/۱٣۹۲ 

محمدحیدری مهر 

قربان علیپور 

جلیل احمدی 

رضارخشان 
فریدون نیکوفرد 

علی نجاتی 



اعضای هیأت مدیره‍ی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه