در باره پلنوم حزب نوامبر ٢٠١٣

 

کمونیست: اطلاعیه برگزاری پلنوم سه روزه ماه نوامبر حزب حکمتیست در این شماره کمونیست منتشر شده است.

بیش از آنچه که در اطلاعیه پلنوم آمده است، لطفا به اعضا و کادرهای  حزب و همینطور به خوانندگان کمونیست،  در مورد این پلنوم مشخص توضیح بیشتری بدهید، با توجه به اینکه اطلاعیه بطور جامع و مختصر در مورد این نشست صحبت کرده است. 

ثریا شهابی: کمیته مرکزی برای این نشست بخصوص به سرانجام رسیدن بحث هایی چون: اوضاع سیاسی ایران، روندهای پیش رو در ایران و در منطقه، موقعیت حزب، نقاط قوت و نقاط ضعف سیاسی و تشکیلاتی ما و راه فائق آمدن بر نقاط ضعف و رفع موانع، را در دستور گذاشته بود. ما طی دو روز و نیم بحث و تبادل نظر به نتایجی که در اطلاعیه منعکس شده است و خوانندگان کمونیست میتوانند آن را بخوانند، رسیدیم.

شاید آنچه که مهم است خارج از آن اطلاعیه به آن اشاره کرد، موقعیت منحصر به فرد حزب حکمتیست، از نظر خط سیاسی، در میان اپوزیسیون چپ، در داخل و در خارج کشور، و در میان خانواده انواع و اقسام جریاناتی است که به خود کمونیست و طرفدار طبقه کارگر، میگویند. 

بعلاوه و مهمتر اینکه در دوره گذشته در دل یکی از مخرب ترین سناریوهای در حال اجرا در خاورمیانه، که توسط دول غربی و دولت های مرتجع منطقه و انواع و اقسام دستجات قومی و مذهبی جنایی هم پیمان آنها در جریان بود، سناریوهای سیاهی که بر فراز جامعه ایران هم در پرواز بود، حزب حکمتیست نماینده یک گرایش روشن و انقلابی بود. حزب ما هرچند نتوانست به نیرویی که ورق را برگرداند، و به تعرضی علیه توحش افسار گسیخته ای که براه افتاده بود تشکل دهد، تعرضی علیه دولت های حاکم، اما نماینده مقاومتی انقلابی، پرولتری، مارکسیستی و نماینده یک  انترناسیونالیسم کارگری، در تمام مقاطع دوره گذشته بود. 

پلنوم وقتی برگزار شد که ما هم تحولات سریع در انقلاب مصر را پشت سرگذاشته بودیم، هم مسئله فروپاشی کامل سوریه، هم اوج تحریم ها  و هم انتخابات را. اکثریت قریب به اتفاق جریانات چپ در اپوزیسیون در تمام آن مقاطع، سردرگم هر روز حرفی زدند و پراتیک متفاوتی کردند. اینجا قصد من پرداختن به بحث های سیاسی و پراتیک دیگران نیست. ما در نشریه کمونیست و در برنامه های رادیو نینا، در مورد آنچه که دیگران کرده اند، مواضع سیاسی شان و دلایل آن موضع گیریها، به تفصل صحبت کرده ایم. اینجا صحبت بر سر حزب حکمتیست است. 

در مورد مصر، قریب به اتفاق اپوزیسیون چپ ایران، از دخالت ارتش مصر حمایت کرد و آن را پیروزی "سکولاریسم" خواند! البته بعد از کشتارهای ارتش، ناچارا و زیر فشار واقعیات زمخت دنیای بیرون، چرخش کرد. در مورد  سوریه بخشی رسما، مشخصا حککا، علنا به فروپاشی سوریه و تکرار آن در ایران امید دوخته بود، بخش های دیگر هم خجالتی و با لکنت زبان هرکدام به نوعی منتظر "عواقب خوش" فروپاشی سوریه، برای ایران، بودند!  انتظاری که با اقرار پنتاگون به رشد و قدرت گیری القاعده و سلفی ها در سوریه و خارج شدن ابعاد جنایات اپوزیسیون از "اندازه"، نیروهای این طیف باز چرخش کردند! در مورد انتخابات همینطور قریب به اتفاق، جز امثال سازمان اکثریت که در ستادهای انتخاباتی روحانی ثبت نام کردند، این انتخابات را شروع تحولات امیدبخش نامیدند و هرکدام علیرغم تحریم انتخابات به نوعی به نتایج و محصولات خوب و انقلابی آن دخیل بستند! و پس از انتخابات، باز زیر فشار سنگینی دنیای واقعی، چرخش کردند. همه آن جریانات چپ، از حککا و حکا و جداشدگان از حزب حکمتیست، و سازمانها و محافل حاشیه ای چپ و تا راست جمهوریخواهان و آقای پهلوی، امروز عمدتا سرگیجه گرفته اند. قطب راست افراطی چون مجاهد و شورای ملی مقاومت یک فاز کامل عقب تر است، و هنوز به امید بازکشت به گذشته مشغول لابی با محافل دست راستی غرب است! در این میان احزابی چون کومله هم، پاندول وار از دنباله روی از احزاب اصلی ناسیونالیستی کرد به دنباله روی از اتقاقات، در نوسان است. این طیف متنوع در اپوزیسیون،  یک روز به امید سرنگرفتن مذاکرات با غرب  امروز را به فردا میرسانند، و روز دیگر به امید شورش های خودبخودی!

در تمام این مقاطع حزب حکمتیست نه تنها در انتظار خراب شدن سیراتقاقات برسرش نماند، نه تنها دنباله رو سیرخودبخودی اوضاع نماند و با جریانات غالب نرفت، بلکه پیشاپیش حقایق رویداهایی پیش رو را به طبقه کارگر، به اکثریت محروم جامعه و به کمونیست ها اعلام کرد.

حزب ما تلاش کرد در مقابل بورژازی عنان گسیخته جهانی و بومی، در مقابل ماشین هار میلیتاریسم غرب و تحریم اقتصادی و سیاست های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی، در مقابل صف بندی های بشدت ارتجاعی علیه انقلابات در مصر و تونس و اعتراضات در سایر کشورهای منطقه، در مقابل تقابل های خونین صف انواع و اقسام جریانات ارتجاعی، ملی، مذهبی، قومی، که همه مسلحانه و به کثیف ترین شیوه های جنایتکارانه، خوف انواع و اقسام سناریوهای عراق و لیبی و سوریه را برفراز ایران و هرجامعه دیگری در خاورمیانه به پرواز درآورده بود، و بعلاوه در مقابل گردوخاک ها و توهم پراکنی دوستان دروغین مردم و دوستان دروغین طبقه کارگر، سدی ببندد.

مستقل از اینکه این سد چقدر بسته شد یا نشد، این حزب به اعتبار پراتیک سیاسی اش، به حق نماینده منافع مستقل طبقه کارگر ایران، و نماینده یک خط مارکسیستی روشن است. حزبی که روشن بینی کمونیستی خود را، مارکسیسم عمیقا انقلابی و پراتیک خود را عملا نشان داده است و برای طبقه کارگر ایران آموزش های گرانبهایی در جدال های سیاسی داشته است.

پلنوم ضمن تاکید بر این موقعیت حزب، در عین حال کمبودها در سایر زمینه ها، نقاط ضعف سازمان حزب در داخل و در خارج کشور، را بی هیچ تخفیفی مورد بررسی قرار داد، راه حل فائق آمدن بر این ضعف ها را هم مورد بحث قرار داد، و برای چگونگی برطرف کردن آنها، برنامه ها و نقشه عمل هایی که به کمک کمیته های حزبی، باید تدوین و اجرا شود، را مورد بحث قرار داد.

در این راستا پلنوم بر فاصله گرفتن هرچه بیشتر تشکیلات خارج کشور ما،  از سنت حاکم و غالب بر فضای اعتراضی در خارج کشور، سنت غیر اجتماعی، راست و سکتی، تاکید کرد. این فضا اساسا در چند ساله گذشته به خاطر حاد شدن شکاف دول غربی با جمهوری اسلامی، و بدنبال ضرباتی که جمهوری اسلامی به چپ کمونیسم در ایران زد، حاکم شد و رنگ خود را بر هر اعتراض به جمهوری اسلامی، در داخل و خارج، زده بود.  آن فضا در سایه کمپین های "حقوق بشری" محافل دست راستی دول غربی، میدان دار شده بود. کمپین هایی که مطلقا به حقوق انسان در ایران بی ربط بود و بهانه های برای تحرکات میلیتاریستی غرب بود. آن فضا عقب گردی عظیم به سنت اعتراض و مبارزه کمونیستی، چپ و ترقیخواهانه زده بود. حق زن، حق کارگر، نه به اعدام، نه به سرکوب و فقر و تباهی که به اکثریت محروم جامعه ایران تحمیل میشود، همه و همه دستمایه کثیف ترین پروژه هایی چون تحریم اقتصادی و دامن زدن به فضای میلیتاریستی در خاورمیانه شده بود. آن شرایط، صدای آزادیخواهی کمونیستی طبقه کارگر، صدای برابری طلبی و مبارزه مترقی علیه جمهوری اسلامی را، در ایران و در خارج کشور، کاملا به حاشیه رانده بود. 

با تخفیف شکاف بین دول غربی و ایران، آن تحرکات از تکاپو افتاد. با این وجود و علیرغم فاصله سیاسی حزب حکمتیست، آن تحرکات عملا فعالیت کمونیستی و اجتماعی در خارج کشور را به حاشیه رانده بود. و این کار ما را برای راه اندازی فعالیت پایه‌ای و اجتماعی کمونیستی در خارج را سخت میکرد. امروز باید با نیروی بیشتری کار کمونیستی در خارج کشور چه در میان پناهندگان ایرانی و چه جامعه‌ای که در آن زندگی میکنیم را سازمان داد.

با تغییر اوضاع، تغییری که در اطلاعیه برگزاری پلنوم به آن اشاره شده است، شرایط برای حزب برای فعالیت اثباتی در سنت کمونیستی، در ایران و در خارج از کشور، باز تر است. اما این شرایط بازتر، بطور خود بخودی به هیچ گشایشی نخواهد انجامید، مگر اینکه این حزب برای پیشروی موانع را از پیش پا بردارد و برنامه های اثباتی، سیاسی و سازمانی، معینی را در دستور بگذارد. 

در این راستا پلنوم بر پیوند اجتماعی هرچه وسیع تر اعضا و کادرهای تشکیلات خارج  حزب با اتحادیه ها، جنبش ها و احزاب و سازمانهای مترقی، چپ، پناهندگی، و کارگری در کشورهای محل اقامت خود، تاکید گذاشت. و در مقابل سنت سکتی و حاشیه ای، بر سنت های اجتماعی، مترقی و کمونیستی، در پیوند با بخش های مترقی و پیشرو کشورهای خارجی، تاکید گذاشت. تشکیلات خارج در این راستا، و در راستای حمایت از اعتراضات در ایران، و در حمایت از مبارزات کارگری، در حمایت از مبارزات زنان و جوانان، علیه جمهوری اسلامی، در دفاع از پناهندگان، و علیه تعرض راست در خود جوامع غربی  و ....سیاست های مربوط به تشکیل ائتلاف ها و اتحاد ها و همکاریهای معین با این بخش از جوامع غربی را، معلوم خواهد کرد. 

بعلاوه در مورد کار حزب در داخل کشور، بر مقابله با سیاست "انتظار"،  که امروز توسط طیفی از روشنفکران و "کنشگران" سیاسی دامن زده میشود، تاکید شد. بر این امر تاکید شد که توقعات و انتظاراتی، مستقل از ماهیت روحانی، امروز از پائین  در جنبش های اجتماعی در ایران، در جنبش زنان، جوانان، و دانشگها و در جنبش کارگری، وسیعا در جریان است. و فی الحال شاهد اعتراضات وسیع کارگری در ایران هستیم. نیروهای دست راستی تلاش میکنند که با این اعتراضات، توقعات و انتظارات، با حربه به روحانی فرصت دهید و در "انتظار" مذاکرات و سرمایه گذاری و  .. بمانید، مقابله کنند. حزب حکمتیست باید در حمایت از این تحرکات، در مقابل سیاست انتظار، فعالانه دخالت کند. 

بعلاوه در پلنوم همچنان بر تعیین سیاست های معین و نقشه عمل های مشخص، در چهارچوب تشکیل کمیته های کمونیستی، حزبی و جنبشی، تاکید شد. این یکی از مهمترین گره گاههای پیشروی حزب است. استنتاجات سیاسی و  تشکیلاتی از بحث تحزب کمونیستی طبقه کارگر، از اولویت های دور آتی کمتیه مرکزی حزب است.

 موقعیت سیاسی منحصر به فرد حزب ما، حقانیت ما در جدالهایی که پشت سر گذاشتیم، بی تردید باید به ایجاد تغییر بیانجامد و در اولین قدم به ماتریال ایجاد تشکل و اتحاد کمونیستی در طبقه کارگر تبدیل شود. این موقعیت باید بتواند موجب افزایش نفوذ و اعتبار حزب در جامعه  و در محیط های پیشرو، در ایران و در خارج از کشور، شود. در این راستا کمیته مرکزی تصمیم گرفت که نقشه ها و اقدامات مربوط به کار در خارج از کشور، و سازماندهی کمونیستی و کارگری را در دستورکار دور آتی خود  قرار دهد. بی تردید بدون نقشه ها و پروژه های وسیع و در عمل قابل اندازه گیری، بدون پراتیک زمانبندی شده، حقانیت سیاسی و روشن بینی در مواضع سیاسی،  برای تحقق اهدافی که در دستور این حزب قرار دارد، تنها پس شرط فعالیت کمونیستی است، و مطلفا کافی نیست.

 

٢٠ نوامبر ٢٠١٣