سخنرانی افتتاحیه کنگره هفتم حزب حکمتیست، خط رسمی

پدیده ای که این دوران را ویژه می کند

 

ثریا شهابی

 

رفقا اجازه میخوام از طرف کمیته مرکزی حزب حکمتیست، شرکت شما را در کنگره هفتم حزب خوشامد بگم.

من افتخار دارم که بعنوان آخرین دبیر کمیته مرکزی، نکاتی رو با شما بعنوان افتتاحیه کنگره در میان بگذارم.

سعی میکنم خیلی فشرده، نکاتم را بگویم و توضیحات بیشتر را بگذاریم که در مباحث گزارشات و انتظاراتی که از کنگره داریم در موردش صحبت کنیم.

هر کنگره و نشست و اجتماعی حتما رنگ زمان و دوران خود را بخودش میگیرد. دورانی که برای هر جریان و جنبشی، با یک مشخصاتی تعریف میشود. و هر جریانی خودش را بر متن آن داده هایی که جلو چشم گذاشته، قرار میدهد و میگوید که من اینجای این واقعیت هستم! خوب است؟ بد است؟ و کجای این واقعیت قرار می گیرم.

برای ما پدیده ای که این دوران را ویژه می کند و میتوانیم بر اساس آن جایگاهمان را تصویر و بررسی کنیم،  و فکر کنیم که جایگاه مناسبی داریم یا نه، چی است؟ من سعی میکنم در مورد این دوران صحبت کنم.

برای ما دوران سازش با آمریکا و دوران "اعتدال در تعرض به هیت حاکمه"،  دوران رفع تحریم اقتصادی،  و دوران پشت صحنه رفتن اپوزیسیون ها و انواع و اقسام آلترناتیوهایی که در دوره قبل درست شده بود، نیست. این ها نمیتواند مشخصه دوران ما باشد. اینها تنها شرایط کار ما را عوض می کند.

ما نه به تحریم اقتصادی چشم دوخته بودیم، نه به سناریوی سیاهی که در سوریه قرار بود به اسم آزادیخواهی به جلوی صحنه بیاید، و  نه به دعوای ولی فقیه با آقای موسوی و کروبی امید بسته بودیم. ما به هیچکدام از اینها امید ندوخته بودیم. تمام این فاکتورها را علیه خودمان می دانستیم. منتها در هر لحطه فکر می کردیم که اینها چه شرایطی برای مبارزه ما فراهم می کنند، و شرایط مان را با توجه به این فاکتور ها تعریف می کردیم. که این شرایط از چه قرار است و ما همان جدال های پایه ای مان را در شرایط جدید امروز، چگونه باید به پیش ببریم و ادامه دهیم.  

برای ما جنگ آمریکا با ایران، سازش آمریکا با ایران، جنگ ولی فقیه با رفسنجانی، جنگ سرمایه خصوصی با سرمایه دولتی، جنگ طرفداران دخالت ناتو یا کسانی که طرفدار این هستند که سرمایه خارجی نیاد و بگذاریم که خود سرمایه ملی رشد بکند، اینها فقط تغییراتی را در توازن قوا بوجود می آورد. برای ما معنی اش میشد اینکه در این توازن قوای جدید چه میتوان کرد.

اینها نمیتواند تعریف دوران ما باشد. دوران ما دوران عقلانیت و عقلانی بودن در مقابل رادیکال بودن و انقلابی بودن، آن چیزی که امروز در ایران در شیپور میدمند که با آقای روحانی قراره همه اپوزیسیون عاقل بشه و اکتفا کنه، این مشخصات دوران ما نیست.

چیزی که مشخصات دوران ما را تعیین میکند و ما در دوره گذشته هم سعی کردیم که در این متن خودمان را تعریف کنیم این واقعیت است که همه اینها پشت صحنه رفته است. دوران پسا تحریم است، دوران پسا آلترناتیو سازی های ناتو، دوران پسا سرنوشت سوریه است، دوران پسا سازش غرب و جمهوری اسلامی است، دوران پسا ترساندن طبقه کارگر و مردم از اینست که اگر حقتان را بخواهید دشمن خارجی حمله میکند، است. دوران پسا همه این فاکتورهایی است که همانروز هم علیه ما و علیه شرایط مبارزه ما بود، و توازن قوا را به ضرر ما تغییر میداد.

امروز همه اینها پشت صحنه رفته است،  "روحانی متشکریم" پشت صحنه رفته است. شما اخبار اعتراضات و اعتصابات کارگری را می شنوید. میگویند روزانه حداقل سه اعتراض ١٠ نفره تا چند صد نفره در جریان است. دورانی  است که رو در رو وزارت اطلاعات با صاحب کمپانی ها حرف می زند و میگوید که ما چکار کنیم که شما بتوانید کارتان را بهتر بکنید.

دیگر آن وزارت اطلاعاتی که این طرف و آن طرف سر آدمها را زیر آب می کرد و به اصطلاح علیه این شخصیت دگراندیش فعالیت میکرد،  تبدیل شده است به یک اهرم قدرت مستقیم برای کمپانی هایی که میخواهند راه رشد سرمایه گذاری های کلان در ایران را تسهیل کنند. دورانی است که صندوق بین المللی پول بکمک آقای روحانی میاید و مشاورینش به او توصیه می کنند که شما چطوری امنیت سرمایه را فراهم بکنید،  تا در ایران سرمایه گذاری بشود و سرمایه غربی و سرمایه داخلی بتوانند در این شرایط سودآوری شان تضمین شود.

دوران تقابل مستقیم و رو در روی یک طبقه است. دوران رو در رویی جمهوری اسلامی بعنوان هیت حاکمه بورژوازی ایران با دستگاه سرکوبش، با وزارت اطلاعاتش و با دیپلوماسی بین المللی اش، و با حمایت بورژوازی جهانی از روحانی برای شرایطی که میخواهد ایجاد کند؛ دوران اینهاست.

دوران تقابل طبقه کارگر و کمونیسم این طبقه، با بورژوازی در ایران است. این را از منافذ مختلف جامعه ایران شما میتوانید شاهدش باشید. از توصیه هایی که مشاورین اقتصادی می کنند؛ از خط و نشانی که وزارت اطلاعات میکشد؛ و از تحرکی که در طبقه کارگر وجود دارد؛ شما شاهد این هستید.

امروز، ایران شاهد هیچ جنبش مستقیمی علیه جمهوری اسلامی نیست به غیر از جنبش طبقه کارگر. این دورانی است که ما خودمان را با آن تعریف می کنیم. این دورانی است که ما می توانیم خودمان را در صحنه این تقابل طبقاتی بگذاریم و ببینیم که خوب کار کردیم؛ بد کار کردیم و چطوری باید کار کنیم.

دوران مد شدن کمونیسم است، دوباره در محافل روشنفکری ایران. دوران لعن و نفرین کردن جنبش های رادیکال، انقلابی و کمونیستی طبقه کارگر، بعد از مضحکه تمام شدن "روحانی متشکریم"  است و تقابل رو در رویی مستقیمی که در جامعه بورژوازی و طبقه کارگر علیه هم دارند. این را ما شاهدش هستیم.

رشد تمایل به یک نوعی از کمونیسم که میتواند خودش را با این دوران تعریف کند، و خودش را در این تقابلهای طبقاتی و اجتماعی درگیر کند، و خودش را ارزیابی کند و ببیند که درست کار کرده یا نه و چکار کنه؛ این دوران دوران ما است.

به این اعتبار حزب ما از شرایط بسیار مساعد و مناسبی برای پیشروی برخوردار است و این شرایط برایش آماده است. نوع دیگری از کمونیسم در میان جنبش زنان، مبارزات دانشجویی، و طبقه کارگر را ما شاهدش هستیم که مهر این دوران و این مشخصات را دارد.

کمونیسم طبقه کارگر، حزبش را میخواهد. این را در مباحثاتی که در مسایل کارگری هست شاهدیم. بی مقدمه نیست که این بحث امروز سرباز میکند که طبقه کارگر چگونه میتواند با یک حزب قدرتمند سیاسی وارد این دوران شود. بر خلاف آن چیزی که جنبش به اصطلاح "اعتدال علیه تعرض به هیات حاکمه" توصیه می کند، ایران برهوتی نیست که در آن طرفداری از اعدام محدود شود و تقلیل پیدا کند به طرفداران اعدام در چهارچوب قانون اساسی و اعدام قدم به قدم، و محدود شود به طرفداران رفاه نسبی برای طبقه کارگر، طرفداران وعده و وعید به طبقه کارگر. طبقه کارگر رفاهش را میخواهد! حلوای نسیه ولی فقیه را نمیخواهد. این را از تحرکات کارگری اخیر بر سر دستمزد، بر سر بیکاری و سایر مطالبات کارگری، اینجا و آنجا شاهدش هستیم.

به این اعتبار، به اعتقاد من دورانی که در آن هستیم و این کنگره را در آن برگزار می کنیم، دوران عروج کمونیسم است. کمونیسمی که به استقبال این تقابل ها می رود. جامعه این را از ما می طلبد. ازجنبش خلاصی فرهنگی تا جنبش جوانان کمونیستی که خودش را از زیر آوار تحولات "امید به سوریه به اسم کمونیسم" بیرون میکشد، و به شباهت سازی های خارج کشور پشت میکند، از اینها فاصله دارد،  و یک نوع کمونیسم رادیکال، سازش ناپذیر؛ را می طلبد. این دوران دوران ما است.

حزب حکمتیست باید خودش را در متن این دوران ارزیابی کند. خودش را در این بطن تعریف کند. نه با دوری و نزدیکی با خانواده چپی که ربطی به طبقه کارگر ندارد و پرونده طویلی از تحرکات ضد انقلابی به اسم کمونیسم، زیر بغل دارد.  

این کنگره باید حزب خودش را در این متن ببیند و اگر این کنگره میخواهد کاری بکند باید تضمیماتی بگیرد که بتواند به تقابل ای رویارویی برود.

جامعه ایران و طبقه کارگر ایران حزب خودش را میخواهد. آیا این کنگره به استقبال این شرایط می رود؟ آیا وقتی که از این کنگره میرویم بیرون، دوباره مشغول کارهای همیشگی می شویم؟ به نظرم این جواب نمیدهد. این کنگره باید به استقبال دخالتگری و تاثیر گزاری در شرایط امروز برود.

من عمیقا معتقدم و خوشبینم که این کنگره میتواند با کادرهای مارکسیستی که در این کنگره هستند و بیرون از کنگره هم حضور دارند جوابگو باشد. منتها باید تصمیماتی بگیرد و با روشنی اعلام دارد که من چگونه میتوانم این امید و این شرایط آماده را، تبدیل به یک تحرک جدی و یک تعرض جدی کمونیستی طبقه کارگر بکنم. و به مصاف آن تقابلی رود، که امروز در جامعه ایران  هست.

من عمیقا خوشبینم و برای کنگره ٧ حزب حکمتیست آرزوی موفقیت دارم.