پیروزی یک اعتصاب، دستاورد کل طبقه کارگر است! 

 

مظفر محمدی

 

اعتصابات کارگری برای اعتراض به دستمزدهای کم، تامین بیمه های اجتماعی و بیمه بیکاری، علیه حقوق های معوقه، علیه اخراج و ... می توان گفت در ایران روزمره است. تنها در یک هفته اخیر کارگران پارس خودرو، شرکت واحد، معدن سنگرود، واگن پارس اراک و ...، تحصن و اعتصاب خود را برای تحقق مطالباتشان سازمان دادند. این روندی است که کارگران بخشهای مختلف صنایع ومعادن و شرکت ها علیه بیحقوقی و ستم و استثمار کارفرماها و حامیان دولتی شان ادامه داشته است.

در همه این اعتصابات و اعتراضات مداوم کارگری اولین سوالی که به ذهن کارگران و فعالین ورهبرانشان در جریان هر اعتصاب و اعتراضی می رسد این است که، پیروزی این مبارزات درگرو چیست؟ چگونه در شرایطی که  طبقه کارگر فاقد تشکل مستقل و سراسری خود است، خود را به مثابه طبقه واحد نمی بیند و فاقد حزب سیاسی خود است، اعتصابات و مبارزات کارگری پیروز می شود؟

در جواب به این سوال باید گفت که،  صرفنظر از همه ان کمبودها و  محدودیت ها، تجارب مبارزات تا کنونی طبقه کارگر درایران نیز نشان داده است که مبارزه و اعتراض کارگر به شرایط طاقت فرسای کار و زئدگی، ناامنی شغلی، عدم تامین اجتماعی و بیمه بیکاری، در انتظارتحقق اهداف عالی تر طبقه ازجمله تشکل سراسری و تحزب کمونیستی اش نمانده است. بعبارت دیگر، پیشروی های طبقه کارگر بسوی اهداف عالی تر، خود در گرو پیروزی همین مبارزات جاری واعتصابات کارگری است که مدام در مراکز کارگری مختلف انجام می شود.

کسی که برای اتحاد کل طبقه و تشکل سراسری و سراسری شدن مبارزات و اعتصابات کارگری تلاش می کند و دل می سوزاند باید در وهله اول برای به پیروزی رساندن همین مبارزات جاری بکوشد.

پیروزی هر اعتصاب و اعتراض کارگری در هر کجای مملکت و با هر اندازه نیرو، پیروزی کل طبقه کارگر است. دستاوردی است که به کل طبقه سود می رساند، کارگران از آن نیرو می گیرند، امیدوار می شوند و به قدرت خود بیشتر واقف می گردند.

برای به پیروزی رسیدن اعتصابات و مبارزات کارگری ولو جدای از همدیگر، راه و روشهای متعدد و گوناگونی وجود دارد که بعضی از آنها داده و از تجارب خود کارگران است. برای مثال مصم و پیگیر بودن کارگران اعتصابی وحفظ اتحادشان تا به آخر چیزی نیست که کارگران اعتصابی  خود به آن واقف نباشند. یا تا کنون کم تر اعتصاب کارگری را می توان دید که ازدرون و به دلیل اعتصاب شکنی بخشی از کارگران و یا ،اختلافات درون فعالین و رهبران کارگری شکست خورده باشد. همچنین،  کارگران اعتصابی مساله توازن قوا و اینکه تا کجا می توانند پیش بروند و کجا باید عقب نشینی کنند را همواره مد نظر دارند. بنا بر این، تا آنجا که به درون صفوف خودکارگران اعتصابی بر میگردد چیز بیشتری نمیتوان گفت و انتظار داشت. کارگران اعتصابی معدن سنگرود می گویند، "ما مردن را به این زندگی ترجیح می دهیم". یا، "کارفرما غلط می کند حقوق مارا بموقع نمی پردازد..." و دست از کار می کشند.

اما چیزی که امروز باید  انتظار داشت اتفاق بیفتد، همبستگی بخشهای دیگر طبقه کارگر با کارگران اعتصابی است. تا کنون نمونه های ولو محدودی از این همبستگی به صورت اعلامیه و ابراز همدردی از جانب بخش های کوچک تر ویا شخصیت ها و جمع های فعالین کارگری را شاهد بوده ایم. صرف اعلام همبستگی و ابراز همدردی خوب است اما کافی نیست.

برای مثال هم اکنون صدها کارگر معدن سنگرود در اعماق معدن تحصن کرده و اعلام کرده اند که تا تحقق مطالباتشان که تامین اجتماعی، بیمه ها و حقوق معوقه شان است، از تونل های معدن خارج نمی شوند.

تصور کنید که در مدت اعتصاب و تحصن کارگران در تونل های معدن، سیل حمایت مبارزاتی بصورت اعلامیه و نامه همبستگی راه بیفتد، مراکز کارگری بزرگ مانند پتروشیمی ها، نفت و ماشین سازی ها و بخشهای ساختمان وخدمات و غیره، نمایندگان و سفیرهایی به معدن سنگرود اعزام کنند. هدایای خوراکی و دارو و کمکهای نقدی...، برای کارگران جمع اوری و فرستاده شود. نزدیک ترین مراکز وشرکتهای کارگری و حتی مردم سنگرود همانند بافق کرمان، ازکارگران اعتصابی حمایت کنند و ...

اگر این اتفاق بیفد، شکی نیست مبارزه کارگران معدن با درد و دردسر کم تری به پیروزی می رسد. علاوه بر آن، یک تجربه گرانبها هم به تجارب مبارزاتی کارگران و همبستگی طبقاتی بخش های مختلف کارگری افزوده می گردد.

همچنین، در دل همین اقدامات و همبستگی ها و حمایتهای مبارزاتی است که بین بخشهای مختلف طبقه کارگر و بخصوص بین فعالین و رهبران کارگری پلی از اتحاد بوجود می آید. سازماندهی مبارزه متشکل و متحدانه و سراسری کارگری هم باز در دل چنین تحولی امکان پذیر است.

واحدهای مجزای طبقه کارگر و بخصوص فعالین ورهبران کارگری اگر امروز در عزا و عروسی کنار هم قرار نگیرند، نمی توان در انتظار تحول خودبخودی و یا معجزه اتحاد و تشکل و سراسری شدن مبارزه طبقاتی بود. اگر معجزه ای قرار است اتفاق بیفتد اقدام به ایجاد یک همبستگی مبارزاتی و عملی و ایجاد پلهای ارتباطی و وحدت طلبانه در میان صفوف به ظاهر جدا جدای طبقه کارگر در جریان اعتصاب، تحصن و اعتراضات جاری طبقه کارگراست.

بزرگ ترین و مهم ترین تحول و پیشروی مبارزه طبقه کارگر ایران در حال حاضر این است که  رهبران و فعالین کارگری لولای این همبستگی واتحاد صفوف طبقه خود درجریان مبارزه و اعتصاب و تحصن و اعتراض امروزشان باشند. 

 

 ۲١ ژانویه ٢٠١٥