"ایران در آینه زمان"

 گفتگو تلویزیون رهایی زن با ثریا شهابی

  

قسمت اول

۲ سپتامبر ۲۰۱۸

 برنامه تلوزیون رهایی زن :با ثریا شهابی


مینو
همتی :
دیدن حقایق در ایران با اینه ای شفاف و روشن، هدف برنامه های  رهایی زن تحت عنوانایران در آینه زمان است.

در این برنامه ها تلاش میکنیم که با کنار زدن گردوغبارها و زنگ زدگی ها و زنگ و لعاب هایی که دشمنان مردم برای پوشاندن حقایق برروی اینه واقعیات می کشند، تا که حقایق را در راستای منافع خودشان بپوشانند، حقایق پشت این آینه ها را در مقابل چشمان شما قرار دهیم. در برنامه امروز ایران در آیینه زمان، ثریا شهابی را داریم و  به موضوعات: اوضاع بین الملی، مانور در خاورمیانه، اعترضات کارگری، دستگیری ها، آینده ایران، و حقایق مربوط به آن، میپردازیم.

 ثریا شهابی :نگاهی به خبر ها، ظاهرا جهانی را به سرگیجه می اندازد، که جهان و ایران به کجا میرود. از دریچه ایران٫ به ایران و جهان نگاهی بیاندازیم.

 تحرکات ترامپ، پس و پیش رفتن های برجام، سوریه، مانورهای ترکیه و روسیه و اروپا و چین،همه و همه بر محور کیس ایران، می گردد! بدون اینکه مشکل اصلی همه قدرت های جهانی،  ایران، حاکمیت اش و معضلات مردم اش باشد! ایران بهانه گوشمالی رقبای جهانی در سه قاره، اسیا و اروپا و امریکا است. این جدال قدرت بین آمریکا و اروپا و روسیه و چین، است. که در خلا صورت نمی گیرد. گره گاه ایران، بهانه ایران، کیس ایران، ابزار حل و فصل رقابت های قطب های جهانی است که در آن حاکمیت در ایران چهل سال، به آن زنده بوده است

 از جنگ سرد و ایجاد محور و کمربند سبز ضدکمونیستی و اسلامی دور شوروی، تا پس از جنگ سرد و شکاف های جهانی و میدان داری قطب های متنوع تروریسم دولتی و غیردولتی، امکان به قدرت رسیدن و بقا جمهوری اسلامی طی چهل سال گذشته را فراهم کرده است.

ایران امروز بهانه و محور رقابت های جهانی برای منافع قدرت های اصلی جهان، است. هرکس غیر از این میگوید که گویا معضل ترامپ با ایران موضوع حقوق بشر مردم در ایران است یا خطر ایران اتمی، یا مقابله با قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی و خطرایران قدرتمند، دروغ میگوید. ایران باز هم و باردیگر همچون چهل سال قبل، محور و بهانه تخاصمات دیگری است بین قدرت های اصلی جهانی.

 با این تفاوت که امروز قدرت و طبقه و جنبش و جنبش هایی به مصاف حاکمیت در ایران آمده است که از جنبس هیچکدام از قدرت های منطقه ای و جهانی نیست. قدرت مردم محروم، طبقه کارگر، دختران و پسران، زنان و مردان ازادیخواه و برابری طلبی، که نه برای ترامپ و اردوغان و پوتین و مرکل، که برای حق خودشان به جنگ حاکمیت امده اند. تا جایی که همه، از خود مقامات جمهوری اسلامی تا ترامپ و مرکل و پوتین خود را برای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران، نه به قدرت ترامپ و کمپ راست در اپوزیسیون ایران، که به قدرت محرومین و طبقه کارگر، آماده می کنند. اگر هیچیک از قدرت های مخرب جهانی برای فروپاشاندن جمهوری اسلامی ایران، دخالتی نمی کنند، فقط و فقط از ترس قدرتی است که در میدان است که همراه به زیر کشیدن جمهوری اسلامی ایران، با تغییر واقعی نظام به نظامی برابر، مرفه و آزاد، منافع انها را هم به خاطر خواهد انداخت.

 ایران، محور و بهانه جدال های جهانی است. اما این محور و این بهانه، اگر مردم در ایران بر حاکمیت پیروز شوند، میتواند و قادر است ورق را، نه تنها در ایران که  در جهان برگرداند و  آغاز یکی از بزرگترین تغییرات در جهت منافع بشریت متمدن، در سراسر جهان باشد.

 از این رو، جنبشی که در میدان است، چپ و سوسیالیستی است و تنها و تنها با پیروزی چپ و سوسیالیسم، میتواند جامعه ایران را از این دریای تخاصمات قدرت های مخرب، به سلامت عبور دهد.

 آینده حاکمیت، بر متن فقر و بی ابی و فشار کمر شکن بر توده میلیونی مردم،اعتراضات پرشور طبقه کارگری که دیگر کارد به استخوانش رسیده است و دشمن و دشمنان اش را خوب می شناسد، بدستان توده محروم و در راس آنها طبقه کارگر، گره خودره است.

 دستگیری های افسار گسیخته از فعالین دانشجویی،فعالین مدنی، زنان و دختران معترض و مبارز،  احکام زندان های طویل و شلاق و جدال های داخلی شان در مجلس و دولت و بیت مقام معظم،  برای خراب کردن فشار پایین بر سر هم دیگر، همه و همه، برای به تعویق انداختن این اینده است.

 ایران را، نه از نگاه خامنه ای و  ترامپ و پوتین و موگرینی و مرکل و ظریف، و از زاویه حل و فصل جدال های طیفی از کسانی که به خاطر منافع اقتصادی و سیاسی خودشان حاضرند جهانی را به خاک و خون بکشانند، که باید از نگاه مردم ایران، از نگاه اکثریت مردم محرومی که نان و آب و امنیت و زندگی شان در گرو حفظ بقا یک نظام تا مغز استخوان پوسیده و متحجر و فاسد است، دید و اینده را به نفع این اکثریت، از همین امروز ساخت. از همین امروزی که توازن قوا به نفع پایین تغییر کرده است و احکام شلاق و زندان و حبس شان، تنها و تنها دست و پا زدنی به امید نازل شدن برکتی  از جنس جنگ ایران و عراق  نیست. باید دست بکار شد.

 بازی جمهوری اسلامی در باز یا بسته نگاه داشتن تنگه هرمز، همان برکتی است که ترامپ در دامان جمهوری اسلامی ایران گذاشته است عمر این بازی و بازی ها، کوتاه است. دوستی و دشمنی انواع هیت های حاکمه امریکا و اروپا و روسیه و چین با حکومت ایران، تنها و تنها به عمر آن اضافه کرده و میکند این درد مردم و جدال مردم ایران نیست.

 درد مردم ایران، رفاه، آزادی و امنیت و یک زندگی انسانی است. برای درمان درد خود باید متحد و متشکل شد. در سازمان  و حزب سراسری خود، در جنبش سوسیالیستی،  متحد و متشکل شد. در سازمان و حزب سراسری خود، بهم پیوست و عقب نشینی هایی که تا امروز به حاکمیت تحمیل شده است،و این عقب نشینی ها را نه ترامپ و نه عربستان، که مردم محروم ایران با چهل سال مقاومت و اعتراض و بخصوص از دیماه گذشته به بعد تحمیل کرده اند، به شکست کامل جمهوری اسلامی ایران، به زیر کشیدن کامل نظام مختنق و برده گی و استثمارش، تبدیل کرد و بر ویرانه های آن یک نظام و ساختار انسانی، مرفه و برابر برای همه را ساخت.

 ایران فقط گره گاه مانور قدرت های مخرب در حاکمیت و در اپوزیسیون اش نیست، مهمتر از آن میدان مانور قدرت طبقه کارگر، زنان و مردان ازادیخواه و برابری طلب است. گردو غبار جدال های مخرب در جهان و در منطقه نباید بگذارد این حقایق، پنهان و پوشیده بماند.

 

*****

 

"ایران در آینه زمان"

قسمت دوم

۱۱ اکتبر  ۲۰۱۸

 

مینو همتی :دیدن حقایق در ایران با اینه ای شفاف و روشن، هدف برنامه های  رهایی زن تحت عنوانایران در آینه زمان است.

در این برنامه ها تلاش میکنیم که با کنار زدن گردوغبارها و زنگ زدگی ها و زنگ و لعاب هایی که دشمنان مردم برای پوشاندن حقایق برروی اینه واقعیات می کشند، تا که حقایق را در راستای منافع خودشان بپوشانند، حقایق پشت این آینه ها را در مقابل چشمان شما قرار دهیم. در برنامه امروز ایران در آیینه زمان، ثریا شهابی را داریم و  به موضوعات: اوضاع بین الملی، مانور در خاورمیانه، اعترضات کارگری، دستگیری ها، آینده ایران، و حقایق مربوط به آن، میپردازیم.

 ثریا شهابی :نگاهی به خبرها، در مورد ایران، نفس در سینه ها را، درسینه دوستان و دشمنان مردم ایران، حبس کرده است. ایران هنوز محور و مرکز، و گره کاه یکی از بزرگترین تحولات سیاسی است.

اعتصابات وسیع و رو به گسترش رانندگان کامیون، بازاریان، معلمین  و طبقه کارگر، فشار گرانی، بیکاری، توقف تولید، و فقدان کمترین دورنمایی برای کنترل دامنه افسار گسیخته ورشکستگی کامل اقتصادی جمهوری اسلامی، دورنمای فروپاشی اقتصادی نظام در ایران را ترسیم میکند. فروپاشی اقتصادی که ارابه حاکمیت، لنگ لنگان تلاش میکند مانع آن شو، اجتناب ناپذیر است !مگر جنگ و طاعون و بمباران و یکی از این نعمت های الهی، به نجات بیاید!

 صفی به جنگ آخرش با جمهوری اسلامی ایران امده است، که به کم و به جواب سطحی و فرستادن بدنبال نخود سیاه، قانع نیست.

عقب نشینی های ایدیولوژیک در مقابل تعرض ضداسلامی میلیون ها نفر از پایین، بخصوص در مقابل  انفجار ضداسلامی و طرفدار حق زن، از تن کندن عبا و عمامه و  جایگزین کردن آن با کراوات و شاپو، برداشتن نمادهای اسلامی و جایگزین کردن آن باسرود ای ایران و آرامشیروخورشید، تملق و جاپلوسی از فردوسی و شاهان خوب و تکیه بر افتخارات گذشته قبل از حاکیمت خود، عکس گرفتن با موهای پروین اعتصامی و زیر جلکی تحمل حرام ترین موسیقی ها و شادی ها ، و  جایگزین کردن همه این ها  با شیون ها برای حسین و کربلا و سینه زنی و مقام فاطمه و زینب! هم نجات شان نمی دهد!

باید به قدرت خود، قدرت متحد و متشکل خود، مجبورشان کرد سر کیسه ها را شل کنند! از مخارج بیت امام و بسیج و سپاه و فیضه و حوزه علمیه  و دم و دستگاه حاکمیت شان بزنند، خارج مردم کنند!

 بن بست اقتصادی و فروپاشی اقتصادی، پاسخ میخواهد! صفی که برای گرفتن حق اش به میدان آمده است، جواب سر راست میخواهد و میداند که نه مقام معظم، نه روحانی، نه مجلس و نه این وزارتخانه و نه آن شهرداری، قادر به جواب دادن نیستند و به زبان خوش، سر کیسه را شل نخواهند کرد!

 آیا در این میان، تلاش راست به رهبری آقای پهلوی، برای  گذار از جمهوری اسلامی و انتخاب بعد از رفتن جمهوری اسلامی، شانس دارد!

آیا جنبش محرومین، جنبش برابری زن و مرد، جنبش کارگری که آرمانهایش از اعماق سوسیالیستی است، بدنبال نسخه های آلترناتیو سازی های راست تکیه زده به ترامپ  و عربستان سعودی و تحریم اقتصادی، خواهد رفت!

آیا دستجات قوم پرست و ناسیونالیست کرد چون، مهتدی و هجری در کردستان ایران، دستحات قوم پرست حاشیه ای تر در خوزستان و بلوچستان و آذربایجان، میدانی برای دامن زدن به تفرقه و نفاق قومی، ملی و مذهبی، پیدا خواهند کرد! شانس خواهند داشت تا از ایران ، با شرکت جمهوری اسلامی و دستجات و باندهای قدرت اش، عراق و لیبی و سوریه دیگری، بسازند!

سوال های باز و مطرحی است. در جنبش های اصلی، چپ و راست، ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی و جنبش سوسیالیتسی، پاسخ های اقتصادی، اولی برای بازسازی نظام اقتصادی، و دیگری برای واژگون کردن نظام موجود و ساختن نظام جدید، پاسخ ها موجود است.

 در حاشیه این جریانات اصلی، جریانات سناریو سیاهی قومی و ملی و مذهبی، چون مهتدی و مجاهد، پاسخ اقتصادی نمی خواهند. دولت اقلیم کردستان عراق، و اقتصاد آن، اول و آخر مدل اقتصادی این سکت های مخرب است. آنها تنها در شرایط پاشیده شدن شیرازه جامعه٬  شانس دارند. جریانااتی که اهرم فشارها  و دستجات فشار، راست عظمت طلب ناسیونالیسم ایرانی است. ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی، نه در جدال با این سکت ها، که مشغول باج دادن به انها است. تا جایی که این سکت ها ضدیت شان متوجه چپ و طبقه کارگر و جنبش سوسیالیتسی باشد، متحد راست عظمت طلب است. تا در موازنه قدرتی، اگر لازم شد با آنها بشرطی که مردم در ان قدرت نگیرند، مقابله کند. ای ها حاشیه راست ناسیونالیست عظمت طب و جنبش ملی - مذهبی در ایران است. که برای برآورده کردن نیاز هیچ بخشی از شهروندان به میان نیامده و در میدان نیستند. باید منزی شان کرد.

 راست، ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی، از آنجا که قادر به نجات کشتی به گل نشسته نظام سرمایه نیست، پاسخ ندارد! شانس دار!ا اما پاسخ ندارد! شانس اش صاف کردن جاده میدان داری دستجات حاشیه ای و سکت های مخرب قومی، ملی و مذهبی، و ارتش و سپاه و نیروی نظامی خود جمهوری اسلامی ایران است، تا علیه مردم به میدان بیایند. نسخه راست عظمت طلب، عملا نسخه فرپاشی است که مدنیت در ایران را به خطر میاندازد.

 در این میان، تنها پاسخ، پاسخ طبقه کارگر، پاسخ جنبش سوسیالیستی، و پاسخ چپ غیرملی - غیرمذهبی ایران است. که کشتی به گل نشتسه اقتصاد ایران را، نه به دریا که به زباله دانی بریزد و اقتصاد نوین، اقتصاد سوسیالیستی، اقتصادی که در آن کار برده سرمایه نیست، و تولید و باز سازی تولید نه برای سود که برای برطرف کردن نیاز شهروندان سازمان می یابد، را پایه ریزی کند. نظم نوین و جامعه مرفه، ازاد  امن را به قدرت خود مردم، به قدرت محرومین، برپا کند.

 باید به پیشواز فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی رفت و آن را با اتحاد، تشکل، همبستگی، تشکیل شوراهای مردمی و شوراهای کارگری، به سلامت از جمهوری اسلامی ایران، عبور داد.

فرصت کم است و اوضاع پرشتاب! باید دور آلترناتیوخود، آلترنایتو چپ و سوسیالیتسی خود، متحد و  متشکل شد.

 باید متحزب شد، باید رهبری جنبش خود را به نیروی خود، تامین کرد و دست همه آلترناتیوهایی که برای قیچی کردن پروسه قدرت گیری مردم در تکاپو هستند، را کوتاه کرد.