چاه نشان دادن های"مکتب دار" های سنتی چپ

در حاشیه تفرقه افکنی ها علیه سندیکا هفت تپه، و نماینده آن در زندان!

 

 

ثریا شهابی
 

اگر قرار بود مردم، دنیا را با عینک طیفی از فعالین چپ در اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران، ببینند و قضاوت کنند، امروز تصورهمگان این بود که ما هنوز در دوران صفویان زندگی میکنیم! دورانی که تحصیلات از آن ممتازها در"مکتب خانه ها" است که "مکتب دار" ها به "میرزا" ها و "ملاباجی" ها "آموزش" می دهند. زمانی که تنها اعیان و اشراف، به اطلاعات و دانش دسترسی داشتند.

خوشبختانه چرخ تاریخ حرکت کرده است و مهمتر اینکه "علم و دانش" از آن طبقه ممتاز نیست و "عوام"، و از جمله طبقه کارگر و رهبران و سازماندهندگان و فعالین حامی آن، فعالین جنبش زنان و محیط زیست، فقرا و محرومین، هم از آن برخورداند.

اما موضوع چی است! موضوع  نامه مشترک سه زندانی سیاسی، اسماعیل بخشی، محمود بهشتی لنگرودی و امیرسالار داوودی به  رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران است و عکس العمل طیفی در چپ اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران، به جهت گیری سیاسی نامه و همراهی اسماعیل بخشی، بعنوان نماینده شورای هفت تپه، است.

گفته میشود که این نامه، که زبان "رزمی" ندارد!  یا ساختگی و کار وزارت اطلاعات است و یا اسماعیل بخشی به طبقه کارگر و کارگران هفت تپه، پشت و خیانت کرده است! واقعیت این است که این هر دو ادعا، نه آن "دوستی خاله خرسه" ای که در تلاش برای حمایت از بخشی،  نامه سه زندانی را کار اطلاعات میداند و نه ادعای"کافر شدن" و عبور اسماعیل بخشی از “خط قرمز” دلبخواهی مکتب دارها، نه تنها کمترین ریشه ای در واقعیت مبارزه ای که در جریان است ندارد، که برعکس تماما در ادامه جهت پیشروی است که سندیکا هفت تپه و شورا و نماینده اش، بخشی،  دنبال میکنند.

 پیش از نگاه به مواضع منتقدین، لازم است مرور کوتاهی بر شرایط این گرهگاه “واژگونه” بیندازیم.

یکم: این نامه در چه شرایطی نوشته شده است. در دادگاه انقلاب، متهمین پرونده هفت تپه، اسماعیل بخشی،  نماینده شورای کارگری هفت تپه، سایر فعالین کارگری در این کیس و حامیان شان،  در مجموع به ۱۱۰ سال زندان محکوم شدند

صدور این احکام نجومی، که تنها اجرای گوشه کوچک و بسیار“تلطیف شده” سنت این دادگاهها مخوف است، بلاواسطه به موجی از اعتراض، هم در زندان توسط زندانیان و خانواده هایشان، و هم توسط جامعه در سراسر کشور و در خارج از کشور و بویژه کارگران هفت تپه دامن زد. اعتماد به نفسی که نمی تواند به زندانیان و گروگانهای طبقه کارگر در زندان ها منتقل نشده باشد، حمایت وسیع و گسترده جامعه ای که حول اسرایش جمع شد، فشار اعتراضات رو به رشد طبقه کارگر، موج وسیع تحرک اعتراضی و حمایت در خارج از کشور، نه تنها توسط فعالین سیاسی که توسط سازمان ها و اتحادیه های کارگری درس خوبی به حاکمیت ایران داد!

این تعرض گسترده، بلافاصله “عقل شان را سرجایش آورد” که لازم است عقب نشینی کنند! تعرض پایین، عقب نشینی مفتضحانه را به کل دستگاه حاکمیت تحمیل کرد!علاوه بر کارفرماها و صاحب سرمایه های مفتخور و گردن کلفت، جمهوری اسلامی هم صدای انقلاب کارگری ایران،  را بلند و بلند تر شنید!

دوم: عقب نشینی دشمن: دشمنی که  با تحرکات اعتراضی در مقابل احکام نجومی دادگاه انقلاب، پیام کارگران هفت تپه که:  ** “ما پیامی که به قصد ایجاد رعب ارسال کردید را دریافت کردیم و آنرا به فاضلاب های شوش و هفت تپه و خوزستان سپردیم!  آیا پیام ما به شما به اندازه کافی، صریح و روشن است؟ از این بیشتر بترسید که ما متوجه ترس و وحشت و دستپاچگی شما شده ایم!” را دریافت کرد!

حاکمیت در بالاترین سطح، مطابق آن پیام ها، عقب نشست. رئیس قوه قضاییه و نمایندگان مجلس و هر سه قوه و بیت رهبری و …رسانه هایشان، همه و همه متوجه شدند که از خط قرمز طبقه کارگر و مردم محروم ایران عبور کرده اند! به  اشکال مختلف در رسانه ها و تریبون های علنی شان با صدای بلند در و پنجره “مذاکره” با کارگران در مورد مطالبات را باز کردند!

ناچار شدند پشت دادگاههای انقلاب شان، این مهمترین رکن اعمال حاکمیت سیاه چهل ساله شان، را خالی کنند! ناگهان همه علاقمند به رعایت “عدالت”،  هفت تپه ای و “بخشی” شدند! یکی پس از دیگری در صف شخصیت ها و نهادهایشان، در رسانه هایشان،  اعلام کردند که “دلسوز” کارگر و در خدمت برآورده کردن “مطالبات” او در چهارچوب “قانون نظام” هستند.

کار به جایی رسید که حاکمیت درهراس از تعرض محکم و قوی کارگران گروه ملی* فولاد،ناچار شد در مدت کوتاهی و بسرعت عقب نشینی کند و دلیل احضار ۴۱ کارگر فولاد را " ابلاغ رأی منع تعقیب و اطلاع از رأی صادر شده درباره آنان" اعلام کردند

این پیشروی و این دستاورد، نمی توانست توسط رهبران اعتراضات جاری طبقه کارگر و محرومان، مورد استفاده قرار نگیرد. رهبران عملی این مبارزه جاری، تشخیص دادند که استفاده از این فرصت، میتواند پیشروی های بیشتری را تسهیل کند! تشخیصی که، به هر شکل از آن استفاده شده باشد،  به درست قابلیت این طیف از رهبران مبارزات جاری طبقه کارگر، را نشان میدهد.

این نشانگر پتانسیل رهبری است!  نشانگر توان رهبران و  قابلیت آنها در  هدایت مبارزه شان در ابعاد و جبهه های مختلف و متفاوت نبرد طبقاتی، است. رهبرانی که قادرند مبارزه شان را  روزی پشت میز مذاکره و روزی در جبهه نبرد رو در رو، روزی با استفاده از فضای قانونی و کار قانونی و روز دیگر، با پشت پا زدن به همه قوانین ضدکارگری و ضدانسانی نظام و … هدایت کنند. این پدیده ای است که در سیستم فکری جریانات چپی که رسالت خط نگهداری و مبصری جنبش کارگری را به عهده گرفته اند، مطلقا نمی گنجد! چپ هایی که اگردر هر لحظه مشت های گره کرده، تکرار به موقع یا بی موقع نقل قول های “آیه مآبانه”  از مارکس و لنین و تروتسکی و  اعتصاب و تظاهرات و آکسیون و چهره های عبوس، هسته های مخفی سه- چهار نفره و .. را نبینند، مبارزه ای در جامعه برایشان در جریان نیست! چپ ای که هرگز نه تنها خود قادر به هیچ جابجایی نیرویی در جامعه نیست که توان درک مکانیزم های مبارزه ای زنده و پویا و رودر رو با دشمن را ندارد.

جنبش کمونیستی ایران که ده سال با جمهوری اسلامی ایران مبارزه نظامی میکرد، در عین در توازن قدرتی به نفع خود، اسرای خود را با اسرای دشمن مبادله میکرد، می دانست که محل مبادله گروگانها، جای مبارزه نظامی و انفجار و .. نیست! این کمونیسم اجتماعی، که از جنس کمونیسم اجتماعی مارکس و لنین، در اروپا و روسیه است، در دستگاه فکری این چپ، قابل درک نیست. از این رو ما سنتا به این رگه، عنوان مریخی، که نه در زمین که در سیاره دیگری زیست میکند، داده بودیم. چپی که امروز هم با عروج کمونیسم، چپ و سوسیالیسم اجتماعی طبقه کارگر، با سازمانها و سندیکاها و اتحادیه ها و شوراها و شخصیت ها و فعالین اش، باز در حاشیه مشغول سنگ پراکنی و سنگ اندازی علیه این تحرک عظیم اجتماعی کارگری  است.

سوم: اسماعیل بخشی در نامه مشترک سه نفره از زندان خطاب به حکومت و رئیسی نه تنها کاملا بی تقصیر است که یکی از برجسته ترین رهبران با درایت طبقه کارگر ایران است. باید به تعرض به او ایست محکمی داد! بخشی بی تقصیر است! تقصیر درک کوته فکرانه و غیرسیاسی و غیراجتماعی از جدال با دشمن در فازهای مختلف و پیچ و خم های یک مبارزه زنده و پویا با دشمن است. هیچ کس در جلسه مذاکره با دشمنی که عقب نشینی کرده و حاضر شده است که پشت میز مذاکره بنشیند، با مسلسل و تیرباری که به طرف مذاکره کننده نشانه گرفته است، شرکت نمی کند

چهارم: نگاهی به مشغله ها و معضلات فکری منتقدین: این نامه بار دیگر طیفی در اپوزیسیون چپ جمهوری اسلامی را به تحرک درآورده است. یکی به خاطر زبان اداری، قانونی و رسمی نامه، از سر “دلسوزی” آن را پروژه مهندسی شده وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و “مستند سازی” دیگری برای “تخریب شخصی” اسماعیل بخشی میداند، و طیف دیگری که در عوالم و سیارات دیگری سیر میکنند، آن را نشان شکست اسماعیل بخشی، شکست سندیکا هفت تپه و خیانت آنها میدانند

برای طیف به اصطلاح  “دلسوز” ، پرتاب سنگ به بخشی با روشن شدن اینکه نمی توان در فقدان درک روشن از فازهای مختف مبارزه، هرآنچه که بر نظاره گر مبهم بود، را کار دشمن اطلاق کرد، عاقبت بخشی را باید خائن و همدست دشمن دانست! در انتهای این سیر، هردو این بخش از منتقدین به هم می رسند. اما منتقدان “دلسوز” و دوستی های “خاله خرسه” شان،  را به کناری بگذاریم، چرا که واقعیات بی تردید، ابهام و تردیدهایشان را بر طرف خواهد کرد.

اما به منتقدین و خط نگاهدارن جنبش کارگری!، این طیف، برای رادیکال نمایی هر روز، پرچم خود را به گوشه و حاشیه ای، و غالبا حواشی خودساخته، آویزان میکند!  این و آن کلمه “غیررادیکال” در این و آن سخنرانی شخصیت های اصلی جنبش کمونیستی و کارگری ایران، برای این طیف ماتریال جدال های، نه فکری، که ذهنی است. با یک چرخش قلم و بعلاوه نقل “آیه وار”  خروارها نقل قول از رهبران جنبش کمونیستی، هرروز چوب حراج  به یکی از دستآوردهای جنبش کارگری و شخصیت هایش می زنند.

 پیام سندیکای هفت تپه، و دست اندرکاران، رهبران و سازماندهندگان مبارزات طبقه کارگر، زنان، معلمان و .. به این طیف پارازینی، از آنجا که بنام چپ و کارگر فعالیت می کنند باید این باشد که:

ما پیام از “دوستانی”  که به قصد تفرقه و شکاف در صفوف ماارسال گردید را دریافت کردیم! و انرا به فاصلاب های هفت تپه و شوش و اهواز و خوزستان و اراک سپردیم! ایا پیام ما به شما به اندازه کافی صریع و روشن است!

ما گرد رهبران، فعالین، سازماندهندگان  و دست اندرکاران جنبش مان، جمع میشویم و گردشان حلقه می زنیم.

 

۱۶ سپتامبر  ۲۰۱۹

  

 *اشاره به خبر زیر است

امروز کارگران احضار شده فولاد اهواز دستجمعی به دادگستری استان مراجعه می‌کنند. کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز در محل شرکت بی صبرانه منتظر نتیجه بودند. دادگستری اعلام می‌کند که چرا اینجا آمدید، احضار شایعه است و ما کاری با شما نداریم. کارگران می‌گویند شما پیام فرستادید و آنها انکار می‌کنند. وحشت از اعتراض و اتحاد کارگران و احتمال اعتصاب باعث شد حکم شان را پس بگیرند. زنده باد اتحاد کارگران فولاد. #فولاد_نمیشکند.” ۹ سپتامبر  ۲۰۱۹(به نقل از میدیای اجتماعی میثم آل مهدی (

 ** اشاره به پیام از کارگران هفت تپه، در مقابل احکام ۱۱۰ ساله برای زندانیان هفت تپه  است که در بخشی از آن آمده است که:

ما پیامی که به قصد ایجاد رعب ارسال کردید را دریافت کردیم و آنرا به فاضلاب های شوش و هفت تپه و خوزستان سپردیم!  آیا پیام ما به شما به اندازه کافی، صریح و روشن است؟ از این بیشتر بترسید که ما متوجه ترس و وحشت و دستپاچگی شما شده ایم!”