بیدادگاه جمهوری اسلامی و محاکمه ی نان، کار، آزادی

"گفتگوی فواد عبداللهی با مظفر محمدی"

 


فواد عبداللهی:
امروز ١٢مرداد ماه ، ۷ زندانی سیاسی "اسماعلی بخشی، علی نجاتی، سپیده قلیان، عسل محمدی، ساناز اله یاری، امیرحسین محمدی فرد، امیرامیر قلیاز رهبران کارگری و حامیان حقوق کارگران در دادگاه انقلاب تهران حضور یافتند. این برنامه اختصاص دارد به روند محاکمه ی این زندانیان در بیدادگاه های جمهوری اسلامی. آخرین تحولات در این زمینه و روند محاکات چگونه است؟

مظفر محمدی: همانطوری که در اطلاعیه حزب آمده است امروز ٧ زندانی سیاسی را به دادگاه انقلاب برده اند. جایی که کارگران زندانی و حامیانشان ازمعیشت کارگران و مردم دفاع خواهند کرد. همزمان نیروهای نظامی خیابان معلم را که دادگاه در آنجا قرار گرفته اشغال میکنند و از حضور خانواده های زندانیان و مردم حامی  آنها  جلوگیری بعمل آورده و تعدادی از آنها را هم دستگیر می کنند. از جمله سه نفر به اسامی رهام یگانه، هیراد پیربداغی و فرید لطف آبادی.

این دادگاه پشت درهای بسته برگزار شده است. بنا به خبر به هنگام اعتراض  اسماعیل بخشی به پروسه زندان و دادگاه، قاضی مقیسه دادگاه را ترک کرده و ادامه ی کار را به فردا موکول می کند. به این ترتیب می خواهند خانواده های زندانیان و حامیانشان را خسته و این پروسه را طولانی کنند . تا کنون هم این قضیه ٦ ماه طول کشیده تا به امروز رسیده است.

هنوز جمهوری اسلامی از اعتصابات کارگری جنوب پشت راست نکرده . اعتصاباتی که در واقع یک تعرض طبقاتی علیه فقر و فلاکت و گرسنگی و بیکاری و دخالت جمعی کارگران در سرنوشت کار و زندگی و معیشت شان بوده است. این تعرض رژیم را چنان ترسانده که رهبران کارگران و حامیانشان را در زندان نگه دارد، شکنجه کند و آن مستند مسخره را پخش نمیاد و به زور شکنجه اعترافاتی را که خود دیکته می کند به امضا برساند. این در حالی است که اعتراضات و اعتصابات کارگری و دیگر بخشهای جامعه ادامه دارد. همین امروز و همزمان با این محاکمات، پرستاران در مشهد برای مطالباتشان اعتصاب کرده اند.  درست در همین دوره و برای مقابله با جامعه، تعرض بر زنان را تشدید کرده اند. زنانی که چهار دهه است تسلیم نشده اند.

تعرض به طبقه کارگر و به زنان و مقاومت در مقابل آن وجوه مختلف یک جدال اجتماعی و طبقاتی در جامعه ایران هستند. جمهوری اسلامی که در منطقه احساس قدرقدرتی می کند و با هزینه عظیم از سفره مردم  نیروهای نیابتی اش ر ا دارد، اما  طبقه کارگر و مردم بپاخاسته حلقه ضعیف قدرت و حاکمیتش را تشکیل داده است و می فهمند که اگر کوتاه بیایند و عقب بنشیند، مردم دست از سرشان برنداشته و تا آخر خواهند رفت. رژیم مدعی ایستادگی در مقابل امریکا و دول رقیبش در منطقه اما در مقابل حتی یک خواست کارگر جرات  خودنمایی ندارد. نمی تواند بیاید و مستقیم و علنی و رو دررو به کارگران پاسخ دهد. کارگران اعتصابی رژیم را شکنجه گر، فاسد و حافظ دستگاه های مافیای اقتصادی و عامل ورشکستگی کارخانه ها نامیده اند و رژیم را به عنوان بانی این اوضاع متهم می کنند و خواستار پاسخگویی هستند. اما همین رژیم ظاهرا مقتدر در منطقه، جرات رودر رویی با یک رهبر کارگری و پاسخگوی به اتهاماتی که به او وارد شده را ندارد. نه دولت و نه مجلس و دستگاه قضایی هیچکدام شهامت جوابگویی علنی و رو در رو در تلویزیون و جلو چشمان مردم را ندارند. در جدال امروز در حقیقت متهم اصلی جمهوری اسلامی، دولت و دستگاه قضایی آن است. متهم اصلی دولت سرمایه داران است که مردم ایران را به چنین روزی انداخته اند. در واقع این دولت و دستگاه قضایی او است که می بایست امروز محاکمه می شدند.
 

فواد عبدااللهی: می گویند محاکمه این زندانیان محاکمه کل طبقه کارگر و مطالبه نان، کار، آزادی است. فقط محاکمه ی چند نفر نیست. محاکمه ی یک جنبش است. بهمین دلیل است که جمهوری اسلامی نمی تواند ونتوانسته است بدون توجه به  یک فشار اجتماعی  و اعتراضی قدرتمند، این زندانیان را بی سر و صدا محکوم کند. جریان چیست ؟

مظفر محمدی: قطعا اینطور است. ما در این دوره بیش از یکصد زندانی سیاسی کارگر و معلم و زن و بازنشسته و غیره داریم. ویژگی تحولات این دوره این است که زندانیان کارگر و حامیانشان پیشروان و سخنگویان یک جدال طبقاتی در اعتصابات کارگری و بعد از خیزش بزرگ دیماه هستند. اعتراضاتی که بخشهای مختلف جامعه از جمله کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان و .. در آن درگیر هستند. در این اعتراضات و اعتصابات هفت تپه و فولاد تعداد زیادی دستگیر و زندانی و متعاقبا به قید وثیقه آزاد شدند. بخشی از پیشروان کارگران و مردم را هم در زندان نگه داشتند. همه ی بازداشت شدگان و زندانیان کنونی به یک جنبش اجتماعی وصل اند. این زندانیان افرادی نیستند که در خلوت خود نشسته و حرفی زده یا مشغول توطئه ای بوده اند. کسانی هستند که در جریان اعتصاب و اعتراض ویک جنبش طبقاتی و اجتماعی از حقوق کارگران، معلمان، زنان و از معیشت و زندگی مرفه برای جامعه دفاع کرده اند. فعالین کارگری، معلمان، زنانی که در ٨ مارس گل پخش کرده یا سرود خوانده اند. یا کسانی که اول مه را برگزار کرده اند همگی اعضای جنبش های عظیم اجتماعی و طبقاتی اند. افرادی مستقل از تحرکات و تحولات اجتماعی و بدون تعلق به این جنبش ها نیستند. کارگر اعتصاب کرده، حقوق معوقه اش را خواسته ، گفته دولت فاسد است، اقتصاد دست مافیا است. شما خانه خراب کن هستید. عامل یک جامعه گرسنه، اسیر فقر و اعتیاد و فحشا و بیکاری هستید. این کارگران از معیشت و آزادی و زندگی طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه دفاع کرده اند. و به این اعتبار متعلق به یک جنبش عظیم طبقاتی هستند. جنبش که تنها یک گوشه و بخش کوچکی از آن به میدان آمده است. اعتصابات هفت تپه و فولاد نقطه عطفی در جنبش طبقه کارگر است وسکویی است که برپایه ان  طبقه کارگر بایستد و از منافعش دفاع کند. جنوب ایران هم برای دولت سرمایه داران و هم طبقه کارگر اهمیت جدی دارد. جنوب محل دو مرکز بزرگ  فولاد، نیشکر هفت تپه، پتروشیمی ها، شرکت بزرگ نفت و غیره است. بهم پیوستن این بخش های کارگری و همبستگی مبارزاتی شان برای طبقه کارگر با شکوه و برای سرمایه داران و دولتشان به شدت ترسناک است. به حرکت در آمدن این بخش کارگری موجب همبستگی سراسری طبقه کارگر و اعتماد به نفس و اعتلای جنبش طبقه کارگر برای فشردن گلوی سرمایه داران و تحقق مطالباتشان خواهد بود. ظرفیت و پتانسیل ایستادگی رهبران کنونی کارگران و حامیانشان در مقابل دشمن کارگران و دفاع از طبقه ی خود، نشانگر پتانسیل قدرتمند طبقه کارگر و عروج این طبقه بعنوان صاحب جامعه است.    
 

فواد عبداللهی: روند محاکمات فرمایشی کنونی بهر ترتیب که باشد، چگونه می توان جلو این پروسه ی وقت گذرانی و تحمیل فشار بر زندانیان را خاتمه داد و آزادی زندانیان را تضمین کرد؟

مظفر محمدی: خوشبختانه تا کنون اعتراضات وسیعی علیه جرائم جمهوری اسلامی و برای آزادی بی قید و شرط زندانیان انجام شده و در جریان است. در ایران از جانب کارگران  و سندیکاهای کارگری چون هفته تپه و فولاد و کارگران فصلی و ساختمان و سندیکای شرکت واحد و معلمان و بخشهای دیگر جامعه از قبیل کانون نویسندگان و وکلا و بخشهای مختلف مردم آزادیخواه در سراسر ایران و ده ها اتحادیه در کشورهای مختلف اروپا و امریکای لاتین... همه ی این ها تلاش های بزرگی در دفاع از زندانیان سیاسی کنونی است.  اما این هنوز کافی نیست. نیرویی که رژیم سرمایه داران را بیشتر می ترساند، اعتراض بخشهای دیگر طبقه کارگر است. حتی از نظر من اعتراض کارگران هفت تپه که رهبرانشان در زندان است در اولویت است و نتیجه خوبی خواهد داشت. اعتراضات کارگران فولاد وهفت تپه با چند هزار عضو، از طریق اعتصاب مثلا یک روزه یا چند ساعته مکرر برای آزادی رهبران شان بسیار تاثیر گذار وحیاتی است. برای هر تک کارگر هفت تپه اسماعیل بخشی و علی نجاتی یک رهبر و دوست و مدافع حقوقشان است. هیچ کارگری را در هفته تپه نمی شناسید با وجود تلاش ضد کارگری دولت برای ایجاد تفرقه و تشتت میان کارگران، اسماعیل بخشی را رهبر خود نداند. اینگونه اعتراضات برای آزادی این زندانیان و دیگر زندانیان سیاسی از جانب طبقه کارگر در سراسر کشو ر ضامن آزادی بی قید و شرط این زندانیان است.

کمپین ها ی تا کنونی هم باید تشدید شود و گسترش یابد. باید در مقابل روند طولانی کردن محاکمات ایستاد. زندانیانی که خواستشان زندگی بهتر و تامین معیشت و آزادی جامعه است باید بی قید و شرط آزاد شوند. بعلاوه همین امروز سه نفر دیگر در خیابان معلم دستگیر شده اند. آزادی فوری این دستگیر شدگان هم در دستورکار طبقه کارگر و همه آزادیخواهان قرار گرفته است. آزادی بی قیدو شرط همه ی زندانیان سیاسی را مطلقا نباید درموردش کوتاه آمد و  تا آزادی همه ی آنها ما نباید از پای بنشینیم. ما نباید منتظرپروسه دادگاهی های مسخره و فرمایشی دستگاه فاسد قضایی باشیم. ما منتظر نتیجه دادگاه نیستیم. نتیجه ی ان از اول هم معلوم است. اگر ما دست از سرشان برداریم، محکومیت های طولانی یا وثیقه های سنگین این انسان ها را تهدید می کند. این ها از اول هم تصمیم شان را گرفته اند و اگر ما جلوشان را نگیریم. شش ماه در بازداشت نگه داشته و چند ماه هم پروسه محاکمه است و تهش هم معلوم است. ما نباید بگذاریم این پروسه دردناک ادامه یابد و احکام زندان و وثیقه ی سنگین را به ان ها تحمیل کنند. هم اکنون تعدادی از این زندانیان اعتصاب غذا کرده و جانشان در خطر است. این عزیزان باید بدون قید وشرط ازاد شوند و به میان همکاران و دوستان و خانوادهایشان برگردند.