پيام ٨ مارس امسال

رحمان حسين زاده

١- جنبشى گسترده در سراسر ايران گمراه کننده خواهد بود اگر دامنه و وسعت جنبش ٨ مارس امسال ايران را فقط در تعداد مراسمها و متينگها و آکسيونهايى ببينيم که فرصت ابراز وجود علنى پيدا کرده و يا اخبار آنها را شنيديم. هر چند همين سطح از گردهماييها و تحرکات ٨ مارس در تهران، اصفهان، مشهد، همدان، بندرعباس، اهواز، و بويژه تحرک گسترده و متينگهاى بزرگ سنندج و شهرهاى کردستان تجسم جنبش قوى زنان در صحنه سياسى و اجتماعى ايران است. استقبال از ٨ مارس و جنب و جوش براى گراميداشت آن وسيعتر، سراسرى‌تر و گسترده‌تر از هرزمانى از جمله در مقطع انقلاب ٥٧ بود. کافيست به تبليغات يک هفته قبل از ٨ مارس رسانه ها و مديا و سايتهاى گوناگون فعال در صحنه سياست ايران و حتى رسانه‌هاى رسمى و دولتى توجه کرد، کافيست، جنب و جوش گسترده انواع نهادها و تشکلهاى مربوط به جنبش زنان را در نظر داشت، کافيست تقاضاهاى وسيع براى گرفتن مجوز برگزارى مراسمها را مشاهده کرد و حتى کافيست ميزان کارشکنيها و ايجاد موانع و لغو مجوزها و اجازه ندادنهاى رژيم براى برگزارى مراسمها را کنار هم گذاشت، تا ابعاد تحرک وسيع براى گراميداشت ٨ مارس را ترسيم کرد. اگر چه حاکميت سياه جمهورى اسلامى و کارشکنيها، محدوديتهايى را بر ابراز وجود همه جانبه پتانسيل اين جنبش تحميل کرد، اما نتوانست حرکت اين جنبش را سد کند. علاوه بر مراسمها و متينگهاى باشکوه، پديده ٨ مارس و حق‌طلبى زنان و برابرى زن و مرد سوژه داغ فضاى سياست در بعد سراسرى ايران بود. ٨ مارس امسال محلى و منطقه اى و شهرى نبود. خاص متخصصين و نخبگان عرصه زنان نبود. ٨ مارس امسال اجتماعيتر و توده‌اى‌تر و سراسرى‌تر ابراز وجود کرد. ٨ مارس امسال نشانه بيدارى انسان آگاه به رفع بيحقوقى نيمى از همنوعانش به بهانه جنسيت بود.

٢- پيشروى جنبش راديکال زنان، جنبش ٨ مارسىتحرک گسترده جنبش زنان يکدست و از يک جنس نبود. گرايشات و سنتهاى مختلف در آن درگير بودند. در وهله اول کل اين تحرک را تحت نام دفاع از حقوق زنان بايد به فال نيک گرفت. در جامعه‌اى که حاکميت اسلامى بر آن تحميل شده و شروع تعرض به جامعه، با تعرض به نفس موجوديت زنان و حقوق زنان شروع شد. آپارتايد جنسى در آن رسمى و قانونى است. زن نه تنها شهروند درجه ٢ بلکه درجه چندم محسوب ميشود. گسترش تحرک عمومى مدافع حقوق زن چيزى جز پيشروى جنبش حق‌طلبانه زنان و موقعيت محکم اين جنبش نيست. ميدانيم بخشى از نيروهايى که امروز سنگ دفاع از حقوق زنان را بر سينه ميزنند، خود در جا انداختن آپارتايد جنسى و فرهنگ مردسالارى و اسلامى نقش داشتند. و يا در اين تحرک فمينيستهاى اسلامى و ناسيونال فمينيستها را با اهداف خاص و محدود کننده و گمراه کننده‌شان ديديم، اين دوستان دروغين جنبش حق‌طلبانه زنان را ديديم. حضور آنها چيزى جز اين واقعيت نيست که تناسب قوا به نفع حق‌طلبى انسان و جنبش راديکال زنان برگشته است. و جنبش راديکال موقعيت محکمتر خود را به روشنى نشان داد و مهمتر جامعه و جنبش برابرى‌طلبانه زنان مسير آگاهانه خود را گم نميکند. جالب است در بطن همين رويدادهاى امسال حتى قلمزن روزنامه شرق جمهورى اسلامى دلهره‌اش را از ابراز وجود قوى آن گرايشى از جنبش زنان که تماما ريشه و ديدگاه و سنتش را از ٨ مارس روز جهانى زن گرفته، تحت عنوان "تشکلهاى ٨ مارسى و يا زنان ٨ مارسى" پنهان نميکند. با اضطراب ميپرسد."اين تعابير چرا و چگونه به وجود آمده‌اند" و خود جواب ميدهد: "در پايان فقط به يک احساس خطر ديگر اشاره ميکنم، که اگر برگزارى متينگهاى مختلف در ٨ مارس صرفا منجر به يک برداشت راديکالى از سوى افکار عمومى جامعه شود، ما با آسيبهاى جديدى در طرز تلقى جامعه از حرکتهاى زنان در آينده روبرو خواهيم شد"

خوشبختانه اين طرز تلقى از جنبش زنان، تلقى ماگزيماليست آزاديخواهانه و برابرى‌طلبانه و متکى به دستاوردهاى راديکال جهانى زنان، سنت قوى و تعيين کننده جنبش زنان ايران است، که در اولين قدم کارى کرده که به گفته همان روزنامه "اکنون روز جهانى زن براى هميشه در "هشتم مارس" جشن گرفته ميشود" و براى هميشه مزاحمتهاى اسلام و جمهورى اسلامى به بهانه روز "زن اسلامى" و "فاطمه" بايگانى شده است.

٣- پرچم روشن: حقوق جهانشمول زنان

جنبش رايکال زنان قد علم کرده است، جنبش زنان ٨ مارسى که فلسفه وجوديش را از بين الملل سوسياليستى زنان در سال ١٩١٠، که اهدافش را به دور از نسبيت‌گذاريهاى بى‌پايه و تقسيم بنديهاى پوچ مليت و نژاد و جنسيت استنتاج ميکند، نيروى پيشرو و الهام بخش جنبش زنان ايران است. پرچم اين جنبش حقوق جهانشمول زنان به عنوان بخشى از جنبش حقوق جهانشمول انسان است. با اندکى دقت در سخنرانيها و قطعنامه هاى ٨ مارس امسال اين پيام اميد بخش و انسانى به وضوح خود را نشان ميدهد. اين جنبش فورى و مستقيما، حقوق برابر زن و مرد را در همه فعاليتهاى اجتماعى، اقتصادى و سياسى ، لغو آپارتايد جنسى، پايان دادن به هر نوع تبعيض و خشونت و محدوديت عليه زنان و نهايتا آزادى و برابرى را ميطلبد.

٭٭٭