غضب خدای آسمانها، قهر خدایگان زمین

ایرج فرزاد

Iraj.farzad@gmail.com

 

صحنه های فجایع "طبیعی" دلخراش و شکنجه آوراند. سونامی و کاترینا و زلزله در سواحل تایلند و اندونزی و آمریکا و ایران و پاکستان و هند، ظرف مدت کوتاهی هزاران هزار انسان را زیر آوارها مدفون کرد. و ظاهرا این اتفاقات از سوانح "طبیعت" اند و گاه نشانه پیامی از قادر متعال برای تنبیه بندگان گناهکار. گویا سیاست و طبقه و حاکمیت و قوانین و حتی مردم در این میان خنثی و نامربوط اند.

اما برای یک لحظه تصور کنید که در جای سازمان ملل، مجمع نماینده شهروندان و ساکنین کره زمین نشسته بودند، برای لحظه ای تصور کنید از دولتها و طبقات و از شکاف عظیم طبقاتی و اجتماعی بین ساکنین کره زمین خبری نیست و مقوله ای به نام ملت و ملیت و قومیت و مرزهای کشوری، و "هر ملت و قوم، فرهنگ و ارزشهای ویژه و منحصر بفرد خود را دارد" مبنای قانون و حاکمیت و سیاست نیست. برای لحظه ای فکر کنید که امکانات وسیع و حاصل تلاش این میلیاردها انسان صرف حفظ و نگهداری دستگاهای عریض و طویل بوروکراتیک و سیستم های پیچیده و پر خرج نظامی و امنیتی نمیشود، برای لحظه ای فکر کنید که کلیسا و اسلام و هر دین و مذهب و فرقه سکتی  از دخالت در حاکمیت و قانون و دخالت در قانوگذاری کنار زده شده اند، برای لحظه ای تصور کنید که موجبی برای لشکر کشی و جنگهای ویران کننده ای که منابع ساکنین کره خاکی را برای زیر آوار بردن مردم هر گوشه ای از دنیا که خادمین حرم سرمایه در تراز سود و زیان شرکتهای تولید کننده زرادخانه های کشتار انسانها "بودجه بندی" میکنند، وجود نداشت. و نگاهی بکنید به زندگی مردم در برخی گوشه های دنیا در ۸۰ سال پیش و ببینید چگونه امروز شهروندان از قربانیان ناتوان فجایع طبیعی و فقر و قحطی زدگی به جای دیگری رسیده اند.

چرا نمیشود از چهارگوشه جهان با همه این امکانات مدرن حمل و نقل که وجود دارند در کوتاهترین مدت ممکن دست یاری به سوی مردم بم و پاکستان و اندونزی و تایلند و آمریکا درازکرد؟ و سوال این است وقتی بشر از روی تجربه و اتفاقات ادواری این سوانح طبیعی، مراکز خطر را به درجه ای نسبی تشخیص داده است، چرا نمیشود تمامی مردم آن مناطق را حتی یکسره به جای نسبتا امن تری نقل مکان کرد و یا حداقل با ایجاد حفاظهای محکم، ضریب امنیت زندگی آنان را بالا برد؟ روشن است، چون "هزینه" دارد!! مگر ممکن است بدون انگیزه "سود"، نجات انسان مساله باشد؟ بالاخره قطعات خانه های پیش ساخته و هواپیماهای غول پیکر و دارو و پوشاک به حکم قانون و زیر نظارت نگهبانی دولتها و دستگاههای فکری و فیزیکی شکنجه و شستشوی مغزی، "صاحب" و "مالک" دارند، دولتهائی هستند که سرمایه داران عزیز باید چنان کمکهائی را تصویب کنند و در حساب "بودجه" و سود و مالیات شرکتهای خود منظور کنند، باید محلهای جبران این "کمکها" و احسانها در حسابهای تراز سود و زیان تعیین شده باشند، تا هیچ دست اندازی به حریم مقدس سود و خدای پول و سرمایه انجام نشده باشد. زلزله آمده است سونامی آمده است یا طوفان کاترین درگرفته باشد، خدای سرمایه، کدها و مقررات و نظم و نسق خود را دارد! در نتیجه در وقوع هر سانحه طبیعی ما را به سیر دنیای قانون و مقررات خود میبرند و به ما میگویند باید این فجایع را چون متن هراس آور هر روزه بردگی مزدی خود، "طبیعی" بدانیم و خود را به آنها عادت دهیم و مستاصل و ناتوان با سرنوشت مقدر خود کنار بیائیم. میدانیم اگر دنیا دست ما بود، قاعده زندگی و رفتار با مصیبتهای ظاهرا طبیعت طور دیگری بود. ایدئولوژی و سیاست و فرهنگ حاکم بر مناسبات جامعه بشری تصویری غیر از تصویر رسمی را ممنوعه و ذهنی و غیر واقعی و مغایر با "ذات" بشر که به زعم آنها تلاش برای سود و حفظ مناسبات مالکیت است، میداند. بالاخره آنجا ایران است و "حکومت و فرهنگ خودشان" را دارند و اینجا پاکستان و تایلند و آمریکاست با ویژگیهای "ملی" و میراثهای هویتی و تاریخی خاص خود. نمیشود! محال است و غیر ممکن، باید در برخی گوشه ها حکومتهای استبدادی باشند که تلاش انسان برای رفاه و آزادی را منکوب کنند. فقر و کار ارزان و مفت و سرپناههای فاقد ابتدائی ترین امکانات حفاظتی و ایمنی بخش مکمل وجود دولتهای ملی و مذهبی و دستگاههای عریض و طویل بوروکراتیک و نظامی و ارتشی و امنیتی برای سود آوری سرمایه است. اینها در "فرهنگ" و میراثهای خود ویژه هر ملت و قوم و دین و شعبات نهادینه و در خون تک تک شهروند منتسب به "ملل" و "امم" جاری است! احترام به حریم مالکیت خصوصی و "شرعیت" سود و استثمار انسان از انسان، قرنهاست که از جانب خداوند آسمانها نیز به پیغمبرانش و به بندگانش در زمین وحی شده است. به تعبیر بیان رسمی مدافعین نظم کنونی، اینها فلسفه نهانی بشر و قدر و منزلت تلاش فرد برای سرمایه دار شدن و ثروتمند شدن و جستجوی سود هر چه بالاتر است. اینها "انگیزه" حرکت جامعه اند، بدون آنها جامعه از حرکت بازمیماند! این خدا و بت غضبناک و بیرحم زمینی است که نه اتفاقی و ادواری، که هر روز و هر ثانیه کابوس ویرانی زندگی و هر امید به فردای مطمئن را رهبری و "ارشاد" میکند. احترام به حق مقدس مالکیت و سود و بردگی و طوق حاکمیت سرمایه و دولتهای الوان سرمایه داران و نسبیتها و تثلیث فرهنگی این خدایگانها  بر تارک جهان ما حک شده است. اینها آیات زمینی خدای عزوجل دنیای ما هستند. غربت ما بندگان و بردگان سرمایه و سود و پول از این دین و آئین زمینی، مزید کفر و شرک است و طاعتش موجب قرب!!

ظاهرا رابطه ای بین دولتهای طفیلی سرمایه داران و خیل عظیم نگهبانان دستگاههای عریض و طویل بنگاههای خرافه پروری و داعیان سرنوشت مقدر و الهی بشر امروزی با سوانح طبیعی وجود ندارد. اما اگر به دفتر حساب سود و زیان و در قالب موجود مقدس پول و سرمایه و بازار بورس و سهام حاکمان جهان کنونی نگاه کنیم. سخت نیست که تشخیص بدهیم اساس ناتوانی و استیصال بشر در برابر حوادث طبیعی نیز در این رابطه بین کار و سرمایه نهفته است.

بشر میتواند چون تنی واحد در برابر غضب طبیعت بایستد اگر بتواند به مبانی  حکمراوئی خشم و غضب نظام سرمایه داری و پایه های استثمار کار مزدی که فقر و ناتوانی و بی حفاظی و بی مسکنی و استیصال بشر را هر ثانیه و دقیقه باز تولید میکند، تعرض کند. زلزله ها و سونامیها و کاترینهای خوفناک تری که در جوهر و ذات نظام استثمار کار مزدی در کابوسهای هر روزه میلیاردها انسان امنیت و آسایش و اعتماد روحی و روانی احاد بشر را در سراسر کره زمین به مخاطره انداخته اند، با هر فاجعه وحشتناک طبیعی، چهره به مراتب خوفناکتر خود را کماکان و حتی در غیاب هر سانحه طبیعی بر فراز سر ما گرفته است. میگویند بسیاری از سوانح طبیعی و "آسمانی" و "الهی" را نمیشود پیش بینی کرد، اما زندگی ما میلیاردها انسان از قرنها پیش در دل  فاجعه ای زمینی و هر روزه، به نام نظام مبتنی بر استثمار کار مزدی جریان داشته است. اگر با اراده خویش این غضب و قهر و این نظام بیرحم و ضدانسانی را مهار کنیم، اگر به جائی برسیم که کار ما و شرکت ما در تولید نعمات و محصولات، سود و سرمایه و قدرت سرمایه داران و دولتهای سربار و طفیلی و مستبد حافظ این نظام را قدرتمندتر و  قهارتر نکند، رسیدن به داد قربانیان سوانح طبیعی از اراده ما  بر می آید. آن هزاران هزار نفری که زیر آوار رفتند، در دنیای ما انسانها و شهروندان برابری طلب، در جهان عاری از استثمار و بردگی برای سود و ارزش و ارزش اضافه، میتوانستند اکنون زنده بمانند. از قهر و غضب خدای آسمانها، در برابر اراده ما برای بزیر کشیدن سلطه خدایگان زمینی سود و پول و سلاطین و خلفای بردگی مزدی، کاری ساخته نخواهد بود. 

 

۱۲ اکتبر ۲۰۰۵