تمامیت ارضی ، فدرالیسم

دو طرح ارتجاعی ، دو روی یک سکه

رحمان حسین زاده

 

از جمله کسانی که با طرح فدرالیسم مخالفت کرده است، داریوش همایون از سخنگویان جریان مشروطه و سلطنت طلب است.  نوشته های اخیر وی در ارتباط با موضوع فدرالیسم  حاوی همان سیاستهای آشنای "ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی"، "یک کشور، یک ملت" و در دفاع از سیاست ارتجاعی و معرفه  "تمامیت ارضی" است. طبیعی است که  همان نقطه عزیمت و ایدئولوژی سیاه دفاع از آب و خاک و هویت ملی مبنای اینها است که قوم پرستان فدرالیست هم بر همین اساس جنبش و حرکت سیاه راه انداخته اند. همایون با پرچم "ملت ایران" و فدرالیستها با پرچم "ملت ترک، کرد، بلوچ و عرب" در مقابل هم قرار میگیرند. داریوش همایون به نمایندگی از بورژوازی عظمت طلب ایرانی کل قدرت را میطلبد و ناسیونال فدرالیستهای کرد و عرب و بلوچ و..... برای گرفتن سهمی ار همان قدرت  طرح و فرمول ارتجاعی فدرالیسم را علم کرده اند. در واقع ارتجاع در مقابل ارتجاع قرار گرفته است.

 این صف بندی نه تنها ربطی به مردم ایران و منافع آنها ندارد بلکه دقیقا ار هر دو سو در ضدیت با منافع مردم ایران است. مخالفت اقای همایون با فدرالیسم  نه از زوایه مقابله با نگرانی به هم ریختن شیرازه مدنیت جامعه ، نه از زاویه نگرانی از در افتادن مردم به جان هم ، نه از زاویه منافع انسان وانسانیت، نه به خاطر جلوگیری از جنگ و کشتارو  پاکسازی قومی و شهری و کشوری در کام جنگ سوختن، بلکه از زاویه ذفاع از "ساحت مقدس ملی" و دفاع ار "مرز پرگهر" با شعار "چو ایران مباد تن من مباد" است. پلاتفرم و شعارهایی که در دوره رژیمهای سلطنتی (که آقای همایون یکی اروزیران بازمانده آن دوره است) و جمهوری اسلامی مبنای سرکوب و کشتار و جنگ و لشکر کشی علیه تحرک حق طلبانه از جمله در کردستان بوده است. کاری که اگر احیانا روزی روزگاری ناسیونالیسم ایرانی و آقای همایون به قدرت برگردند با سابقه و تجربه ای که از همان لشکرکشیها و کشتارها که در چنته دارند،   بدتر از گذشته در دوره سناریو سیاه بازی آمریکا از راه انداختن بیشترین پاکسازیهای قومی شبیه یوگوسلاوی ابا نحواهند کرد. 

اتفاقا همین اقدامات سرکوبگرانه وسیاست شوونیستی دفاع ار "تمامیت ارضی" و سیاستهای تبعیض آمیز در عرصه زبان و فرهنگ و درجه 1 و 2 کردن مردم بر اساس ملیت  بیشترین زمینه و امکان را به ناسیونالیستهای محلی و فدرالیستهای امروز داده است ، تا به قول خودشان  در مقابل ناسیونالیسم ایرانی بایستند و دکان سیاسی باز کنند. در واقع  یک مبنای موثر شکل گیری و عروج ناسیونالیسم  محلی  در ایران بر بستر جاری بودن سیاست شوونیستی شبیه دیدگاه داریوش همایون چه در دوره حاکمیت سلطنتی و در دوره جمهوری اسلامی بوده است .  فدرالیستها بر این اساس و با بهره گیری از پیامدهای نظم نوین جهانی و حمایتها و سناریو سازیهای سیاه آمریکا در ایران سربلند کرده اند. در واقع تمامیت ارضی طلبان و فدرالیستها دو روی یک سکه در مقابل هم و در مقابل مردم قرار گرفته اند.       

جدال و کشمکش ناسیونالیستها و نسخه های غم انگیری  که برای آینده  جامعه ایران می پیچند را باید جدی گرفت چون حمایت و پول و اسلحه آمریکا و هم پیمانانش را در اجرای عراقیزه کردن جامعه ایران  خواهند داشت.

 صف ما مردم آزادیخواه و حکمتیستها به طور پایه ای  در مقابل پروژه های ارتجاعی تمامیت ارضی طلبان  و فدرالیستها و در مقابل کل ارتجاع است.  نیروو قدرت ما و مردم آزادیخوه میتواند چنین طرحها و نسخه های غم انگیز را خنثی و  مدنیت، امنیت و معیشت و آزادی و برابری مردم در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی را تضمین کند .  برای تحقق این هدف باید حول منشور سرنگونی جمهوری اسلامی ، حزب حکمتیست و گارد آزادی متحد و متشکل شد. به این صف بپیوندید.