زیر پرده بحران سیاسی دولت و احزاب حاکم اسرائیل

 

ایرج فرزاد

iraj.farzad@gmail.com

اتفاقی که با استعفای شارون از حزب لیکود  و تصویب تقاضای او برای انحلال کابینه توسط ریس جمهور اسرائیل در صدر اخبار خاورمیانه قرار گرفت، نشان از تحولات عمیق تر و ریشه دار تری چه در اسرائیل و چه در منطقه اند.

شارون پس از استعفا از حزب دست راستی لیکود، که خود از بنیانگذارانش بوده است، اعلام کرد که حزب جدیدی را تاسیس میکند که "معتدل" تر باشد و  به جوانب "اقتصادی" جامعه اسرائیل توجه بیشتری داشته باشد.

 کشمکش و جدالی که در رهبری حزب لیکود بر سر سیاستهای اقتصادی  مقدم بر ااستعفای شارون و بحران سیاسی دولت او در جریان بوده است، تا حدودی دریچه ای را به روی ریشه های این بحران و تشتت سیاسی باز میکند.  شائول مفاز، "وزیر دفاع" کابینه شارون به شدت از سیاستهای عنصر افراطی تر رهبری حزب لیکود، ناتانیاهو، که وزارت دارائی را بر عهده گرفته است، انتقاد کرده و  به سیاستهای او در کاهش  خدمات و هزینه های اجتماعی حمله کرده است. از طرف دیگر  انتخاب "امیر پرتز" به عنوان رهبر حزب کارگر، کسی که درست در گرماگرم رسیدن به مقام ریاست حزب خود، به سابقه "چپ" و فعالیت او به عنوان یک رهبر اتحادیه های کارگری و حتی به نقل طرفداری او از چه گوارا در سالهای پیشین اشاره کردند،  گویای این حقیقت است که فشار از درون جامعه اسرائیل و از جانب جامعه به این بحران سیاسی و تجدید آرایش احزاب و استعفاها و انحلال دولت و فاصله گیری از راست افراطی و سیاستهای انقباض اقتصادی شکل داده است. واقعیت این است که نمیتوان جامعه اسرائیل را بر مبنای قومیت و  نفرت نژادی برای سالهای متمادی حفظ کرد و مردم اسرائیل را به تحمل فقر و زندگی در رعب و هراس در طولانی مدت، قانع کرد.. فشار زندگی و "اقتصاد" بر این بحران سیاسی و زیر ضرب رفتن سیاستهای راست افراطی، در عین حال نشان میدهد که مردم اسرائیل و چپ جامعه دیگر نمیخواهند تاوان سیاستهای آمریکا در منطقه را بپردازند. مردم اسرائیل هم این واقعیت را با گوشت و پوست خود لمس کرده اند، که سیاست دولت آمریکا در منطقه، و بویژه سیاستی که در عراق در پیش گرفته است، مکمل همان سیاستی است که سالهای سال است اسلام سیاسی و جنبش عملیات جنون و جنایت انتحاری را در بغل گوش آنها تقویت کرده است، میدانند و فهمیده اند که تقویت اسلام سیاسی در فلسطین رابطه تنگاتنگی با قدرت گیری جمهوری اسلامی و جریانات اسلامی در عراق دارد، میدانند و فهمیده اند که "ریاضت اقتصادی" آنها، و زندگی زیر سایه خوف حرکتها و انتقامجوئیهای اسلامی، ما به ازای سیاستهای راست افراطی دولت اسرائیل وسیاست نژادپرستانه محروم کرن مردم فلسطین از داشتن دولت خود به ضرب کشتارهای وحشیانه و جاری بودن هر روزه سیاست "بولدوزر" بوده است.  مرم اسرائیل نمیخواهند آزمایشگاه تصمیمات "لابی یهودی" در سیاست و اقتصاد آمریکا و اروپا باشند. این مردم تصمیم گرفته اند قبل از اینکه پارامتری در ارزش سهام و بازار بورس سرمایه داران "یهودی" و غیر یهودی باشند، انسانهائی باشند که در جامعه ای متعارف دارند زندگی شان را میکنند. سیاست اشغالگری نظامی آمریکا در عراق به بن بست رسیده است و تنها محصول آن از جمله برای مردم اسرائیل تقویت موقعیت جمهوری اسلامی و جریانات اسلام سیاسی بوده است. مردم اسرائیل نمیخواهند به قیمت محرومیت و ریاضت کشی اقتصادی، کفاره سیاستهای دولت بوش را بپردازند. این روند و  گرایش است که به بحران دولت قومی شارون و تجدید آرایش احزاب حاکم شکل و معنی داده است.

قرار نیست مردم اسرائیل تاوان شکست سیاست دولت آمریکا در عراق را بپردازند.  اینکه فشار مردم اسرائیل و اجبار نیازهای زندگی و اقتصاد جامعه اسرائیل، حتی کسی مثل شارون را که به بولدوزر معروف است، وادار میکند حزب دست راستی لیکود را ترک کند و قیافه معتدل به خود گیرد، در عین حال نشانه های امیدبخشی برای تحولات پایه ای تری در سیاست و اقتصاد جامعه اسرائیل و تاثیر این تحولات بر روند تشکیل دولت فلسطین و پروسه صلح اند. این روند با هوشیاری مردم اسرائیل و دخالت چپ جامعه میتواند آغازی بر پایان دولت مبتنی بر قومیت باشد. امید به خشک شدن یک منبع نفرت و انتقام و انتقامجوئی در سطح سیاست و دولت، با گردش جامعه اسرائیل به سمت چپ و حرکت بسوی مدنیت غیر نژادی و غیر قومی، در دل میلونها مردم جهان، هیجان و شور تولید میکند. یک کانون اصلی کشتار و لشکر کشی و بی خانمان کردن مردم فلسطین و محبس سرشار از رعب و وحشت و ناامنی و محرومیت مردم اسرائیل و یک کانون بازتولید و باز سازی اسلام سیاسی میرود که به تاریخ بپیوندد. جهان متمدن، مردم اسرائیل و فلسطین و جنبش آزادیخواهی و انسانیت باید روند سر برآوردن مدنیت را تا به شکست کشاندن قطعی دولت قومی و خشک کردن یک مخزن تغذیه و تقویت اسلام سیاسی، پیگیرانه و مسئولانه ادامه دهند.