قدرت را ميگيريم، خشونت به زن را جمع ميکنيم!

مهرنوش موسوى

اگر هر جريانى روز ٢٥ نوامبر، روز جهانى مقابله با خشونت به زن، از خانه اش بيرون آمد تا عليه خشونت به زن اعتراض کند، بايد بداند که اين اعتراض تا مادام که دست به ريشه نبرد، فقط اعتراض کننده را سکوى پرش جرياناتى بدل کرده است که مثل فمينيستها هنرشان قابل تحملتر کردن وضع موجود است. اگر کسى ميخواهد بداند چرا بر اساس آمار رسمى خودشان علت اصلى مرگ و مير زنان در اقصى نقاط جهان هنوز هم خشونت به زن است، بداند که آمار زنانى که در اثر خشونت جان خود را از دست داده اند، بيش از آمار کليه کشته شدگان همه جنگهاى جهانى و ملى در قرن بيستم است. بداند که چرا ٢٠٠ ميليون زن در سراسر جهان به علت خشونت جنسى، با مرگ زودرس تلف ميشوند. چرا در سراسر جهان از هر سه زن، يکنفرشان، حداقل يکبار در زندگى مورد تجاوز و خشونت جنسى واقع شده است، بايد وارد قسمت جدى اين اعتراض شود. بايد به جنبش تغيير راديکال وضع انسان، جنبش کمونيسم کارگرى مراجعه کند.ما ميگوييم مصالح همين نظامى که خشونت را سرپا نگه داشته است، عامل بيحقوقى و کشتار سيستماتيک زن است. نظامى که قولا قربانيان "جنونش" از خيابان تا مدرسه و کارخانه عمدتا زن هستند. راست است. اين ديگر جنون نيست، بلکه بيان ناهنجار عقل حاکم بر جامعه است. براى تغيير و درمان اين "جنون سازمان يافته" راهى به جز پايين کشيدن اين حاکمان نمانده است. اگر قرار باشد ٣٦٥ روز، خشونت حاکم باشد و سهم جنبش ما، جنبش تشنه عدالت، برابرى، جنبش احياى حرمت انسان اين باشد که سالروز قربانى شدن و لت و پار شدنش را به خاطر فقر، به خاطر بيکارى، به خاطر استثمار، به خاطر تبعيض جنسى و قومى و.... برگزار کند، اين خشونت تا ابد باقى خواهد ماند. بايد از همه اين فرصتها استفاده کرد، قوا و نيروى اين ارتش خشونت ديده را متشکل کرد به سمتى برد که يک بار براى هميشه قدرت را از چنگشان درآورد، بزيرشان کشيد، فورا کليه مناسبات خشونت جنسى را ملغى اعلام کرد و رفاه مادى و برابرى اقتصادى را و همچنين آزادى را ضامن غير قابل برگشت کردن اين هيولا کرد. و اين کار ماست. ما ميتوانيم ايران را از آزاد کنيم. به جز کمونيستها و راه حل دست چپى براى حل مسئله زن، راه حلهاى ديگر، خواه قومى، يا مذهبى، يا ملى و فمينيستى ادامه اين وضع در زرورق ديگر است. اين جنبشها نميخواهند مسئله زن را حل کنند، آنها فقط ميخواهند از شانه هاى جنبشى که ٢٦ سال است جنگيده است براى بالا رفتن خودشان استفاده کنند، تحت هر حکومت قومى و فدراليستى سهم زن اين بار خشونت جنسى است به اضافه جنگهاى قومى! تحت هر حکومت ناسيوناليستى و مذهبى سهم زن تداوم ستم است به اضافه شلاق دين و خدا و شاه و اعوان و انصارش! ايران همه اين حکومتها را تجربه کرده است. ما ميگوييم بس است! ما ميگوييم ريشه و علت العلل ستم به زن فقر و استثمار است. ما ميگوييم راه حل کمونيستى براى ريشه کن کردن اين ستم داريم. نه سازش ميکنيم، نه حقمان را از کسى گدايى ميکنيم! نه منتظر آمريکا ميشويم، نه جلال طالبانى در عراق الگوى ماست! دست مذهب در اروپا هم نه با سازش قطع شد، نه با گدايى و هيچ راه وسطى! کمونيستها و جنبش سکولاريستى بپاخاستند، شاهان را فرارى دادند، در بسيارى از کليساها را بستند، دين را از دولت بيرون کرده، سر جايش نشاندند و تا جايى که زورشان رسيد حکومتهاى دست چپى سر کار آوردند. ما هم در ايران چنين ميکنيم. بوسيله جنبش خودمان آنچنان قدرتى را جمع ميکنيم که در روز موعود اينها را بيندازيم! حکومت را به زير بکشيم. روز اولى که قدرت را بگيريم خشونت به زن را لغو و غير قانونى اعلام ميکنيم. ما ميگوييم هر راه حل وسطى به جز اين، شيره ماليدن به سر مردم است. ويترين درست کردن از مردم، به عنوان قربانيان دائمى تاريخ است. تاريخى که برندگانش خشونتگران دائمى حاکمند. راه حل انترناسيوناليستى مسئله زن هم همين است. وقتى ما قدرت را بگيريم، ايران را به اردوگاه جنبش آزادى و برابرى زن بدل ميکنيم. ما با مردم روراست هستيم، ما به مردم از هم اکنون ميگوييم، به کمتر از اين رضايت ندهيد. از نظر ما اگر رژيم اسلامى تماما به زير کشيده نشود، بساط دين جمع نشود، خشونت به زن غير قانونى اعلام نشود، برابرى زن و مرد قانون حاکم نشود، جيب مردم ايران در تغيير اوضاع ايران خالى خواهد ماند. جنبش آزادى و برابرى شکست خواهد خورد. ما ميگوييم اگر قوم پرستى و فدراليسم، شاهان و امراى ارتش، آخوندهاى مکلا و... حاکم شوند، جنبش آزادى و برابرى شکست خورده است. پيام ما اين است، اگر ميخواهيد در مبارزه براى برچيدن ستم کشى زن پيروز شويد، به ما بيپونديد، راه حل ما را از آن خود کنيد!