حسین مرادبیگی(حمه سور)

 

کثافت از سر و روی نظام سرمایه داری می بارد!

 

سالیانه 12 میلیون کودک بر اثر بی غذایی جان خود را از دست میدهند!

 

رئیس صندوق سازمان ملل تاکید کرد که هر سال 12 میلیون کودک زیر 5 سال به علت فقر اقتصادی و کمبود مواد غذایی جان خود را از دست میدهند و در هر دقیقه هر کودک زیر 15 سال بر اثر بیماری ایدز جان خود را از دست میدهد. اینها و دهها مورد دیگر از وضعیت صدها میلیون انسانی که زیر خط فقر زندگی میکنند،  تازه گوشه هایی از واقعیت امروز نظام سرمایه داری است که به سایتها و روزنامه های مختلف راه پیدا میکنند. واقعیت زندگی انسان زیر نظام سرمایه داری از خود این آمارها که گوشه ای از آن را منعکس میکنند، تلخ تر و وحشناک تر است.   

کثافت از سرو روی این نظام می بارد. صدها میلیون انسان مسکن ندارند. بهداشت ندارند. غذای مناسب ندارند، به توالت! دسترسی ندارند. خوشی و شادی را از آنها گرفته اند. زندگی را برای آنها به یک عذاب واقعی تبدیل کرده اند. حدود دو میلیارد  انسان از کمبود غذائی رنج می برند. سالیانه 12 میلیون کودک، به همین "سادگی"! ، از بی غذایی میمیرند، کودکانی که قرار است از دنیایی که به آن پا میگذارند، لذت ببرند. در هر دقیقه یک کودک زیر 15 سال از بیماری ایدز میمیرد. در عوض دولتهای سرمایه داری دهها میلیارد دلار خرج گسترش زرادخانه ها و سلاحهای کشتار جمعی خود میکنند. در عصر فراوانی، در عصر پیشرفت تکنولوژی، وسایل تولید این نیازهای بشری عاطل و باطل افتاده اند. میلیونها تن مواد غذایی، کره، پنبر، نان و غیره در انبارهای کشورهای اروپائی و غرب دارند فاسد می شوند در بخشی از جهان مردم از بی غذائی می میرند. در آفریقا و دیگر کشورها بر اثر قحطی و گرسنگی محض جان خود را از دست می دهند. همزمان میلیونها انسانی را که حاضرند این وسایل تولید راه بیاندازند و نیازهای فوری بشر را تولید کنند، بعنوان ارتش بیکاران از دست رسی به این وسایل دور نگهداشته اند. کارخانجاترا تعطیل و کارگران را فوج فوج بیکار میکنند. حقوق معوقه کارگر را نمی دهند. پلیس و تقنگچیهای خود را گذاشته اند تا اگر کارگران خواستند به این مراکز کار برگردند و آن را راه بیاندازند، بر روی آنان شلیک کنند. مبادا این کمبود ها را رفع کنند! بخواهی نیازهای جامعه و مردم را تولید کنی، بخواهی آسایشی در زندگی خودت و همنوعانت ایجاد کنی با ضرب و شتم و پلیس و دادگاه سرمایه روبروی خواهی شد و باید زندان بروی. بی اجازه به کارخانه و مرکز کار سرمایه داران و دولتهایشان بازگشته ای!

با گسترش سرمایه، فقر نیز جهانی شده است. فقر اکنون به آفریقا و دیگر کشورهای "جهان سوم" محدود نمیشود، به پایتختهای مهد سرمایه داری، به لندن، نیویوک، نیواورلئان، پاریس و برلین کشیده شده است. منت  میگذارند سرت اگر در مترو هارا باز بگذارند که در آن بخوابی و از سرما خشک نشوی! تعداد کارتونها خوابها در پایتختهای کشورهای سرمایه داری در تهران و لندن و پاریس هر روز دارد افزایش می یابد. در کنار تحمیل این بی مسکنی و بی غذایی به اکثریت مردم جهان، سازماندهی فحشاء، اسلامی و  غیر اسلامی آن، و فروش مواد مخدر شغل "شریف" سرمایه دار شدن است. این نظام بدون تحمیل کارخانگی به اکثریت عظیم مردم، بدون فرودستی زن نمیتواند سرپا بماند. کودکان را وسیعا به کار میگیرند، پیران را دور میاندازند. سن بازنشستگی را بالا می برند که اگر کسانی شانس آوردند و زنده ماندند از قبل کار خود باقی عمر پیری خود را با گرسنگی و مرگ دست و پنجه نرم کنند. این نظام بدون اینکه بکشد، بدون اینکه معلول کند، بدون اینکه از کار بباندازد و بیکار کند و فجایع ناشی از بیکاری را به انسانهای این جامعه تحمیل کند، نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. باید انسان و انسانیت و خوشبختی و رفاه انسان را انکار کند، باید از بهداشت و حق زندگی و مسکن و امنیت اقتصادی و اجتماعی تا اوقات فراغت و آسودگی و حق دانش و بهرمندی از هنر و موسیقی و تفریح بخش عظیمی از ساکنین این کره خاکی را بزند، تا بتواند خود را سرپا نگهدارد. نظام اقتصادی کوری که خارج از اراده بشر، خارج از تعقل و تفکر و خواست بشر سرنوشت انسانهای این کره خاکی را در چنگال خود گرفته است و آن را مطابق نیازهای سود و بازار سرمایه رقم میزند.   

در کنار این، انسان را وادار میکنند که نیروی بدنی و فکری خود را به اقلیتی انگل بفروشد تا حق مصرف حداقلی برای زنده ماندن خود را بدست بیاورد. هر وقت هم سود سرمایه پائین آمد، تولید احتیاجات مادی زندگی انسان نیز بلافاصله به حالت رکود در میاید و فقر و فلاکت بطور مداوم در ابعاد وسیعی به انسان در ابعاد جهانی تحمیل میشود. این واقعیت این نظام وارونه است. اینها کیفرخواستی است محکم علیه این نظام و علیه دولت و سرمایه داران صاحب این نظام. حکم ورشکستگی این نظام،  راستش مدتهاست صادر شده است. این نظام گندیده مدتها بود می بایستی میرفت. این نظام با موجودیت انسان، با خوشبختی و رفاه انسان و گسترش نیروی مولده در تعارض کامل است. اگر تا حال سرپا مانده است با تحمیل این وضعیت به طبقه کارگر و مردم زحمتکش و با دفاعی است که با چنگ و دندان آنهم با توسل به جنگ و کشتار مداوم، با بخدمت گرفتن ارتش و پلیس و دیگر نیروهای امنیتی و لباس شخصی و غیره، با توسل به خشونت سیستماتیک و زندان و دادگاههای خود، زنده مانده و خود را سرپا نگهداشته است. بدون اینها دوام نمیاورد. دارند مرتبا زرادخانه های خود را برای حفظ سلطه خود و علیه مردم جهان و مرعوب کردن طبقه کارگر گسترش میدهند. هر روز بر طول و عرض موشکهای نابود کننده و سلاحهای کشتار جمعی خود خود می افزایند تا این توحش را سرپا نگهدارند.

 تقویت این نظام اعتراف به توحش است. این نظام را باید برانداخت. با بودن این نظام این وضعیت همچنان ادامه خواهد یافت. نابودی کلیت این نظام دست طبقه کارگر و انسانهای محروم جامعه است. سوسیالیسم و انقلاب سوسیالیستی که به کلیت این نظام وارونه خاتمه میدهد نه تنها امریست عاجل و نیاز بشریت امروز است که به اراده آگاهانه طبقه کارگر و احزاب سیاسی این طبقه گره خورده است. بازگرداندن اختیار انسان به انسان ممکن است، بشریت آزاده به این امید زنده است. این امید را باید با پراتیک آگاهانه خود به عمل درآوریم.

8 دسامبر 2005