فاتح شیخ

fateh_sh@yahoo.com

 

در ستایش حقیقت، در دفاع از حرمت انسان

سخنرانی هارولد پینتر برنده جایزه ادبی نوبل

 

لحظاتی هست که صدائی از جائی میآید و صاف به دلت می نشیند. گیراتر از آنچه تصور میکردی حرف دلت را میزند؛ با هر سایه روشنی. حرف دل خیلیها را میزند. دلت خنک میشود. سخنرانی هارولد پینتر برنده نوبل ادبی در مراسم تجلیل از برندگان نوبل امسال، چنین صدائی بود. ندائی پرشور که با ستایش حقیقت شروع کرد و با دفاع از حرمت انسان به نتیجه درخشان خود رسید.

 

هارولد پینتر ٧٥ ساله که به علت بیماری نتوانسته بود حضورا در مراسم شرکت کند، سخنرانی اش را، روی ویلچر بیمارستان اجرا و ضبط ویدیویی کرده بود. سخنرانی٤٦ دقیقه ای پینتر، که از صفحات بزرگ تلویزیون در سالن مجلل این مراسم در استکهلم پخش میشد، آریستوکراسی جامعه سوئد و نخبگان جهانی دانش و فرهنگ حاضر در سالن را میخکوب کرده بود. سخنرانی رسا، پرشور و پرمحتوای پینتر نه فقط مهمترین سخنرانی این تجمع بلکه از زاویه سیاسی و انسانی میتوان گفت مهمترین واقعه سال بود. پینتر فقط برنده جایزه ادبی نوبل امسال نشد، بلکه در یکی از مهمترین تجمعات جهانی امسال، در برابر ارتجاع دو قدرت بزرگ جهان، یعنی دولتهای آمریکا و انگلیس، برنده سیاسی شد.   

 

پینتر درام نویس برجسته انگلیسی، انگلیسی مینویسد اما جهانی و انسانی می اندیشد و مینویسد. کار ادبی او که گفته میشود هنر درام انگلیسی را دگرگون کرده است از حدود پنجاه سال پیش شروع شده و هنوز پیشرو است. موضوع آثارش انسان، انسان بیگانه شده دنیای معاصر و تلاش او برای دفاع از هویت و عواطف انسانی خود در برابر ازخودبیگانگی تحمیلی نظام سرمایه داری حاکم است. کار ادبی او در همه حال با فعالیت و موضع سیاسی آوانگارد او همراه و هماهنگ بوده است. طنز سیاسی یکی از ابزارهای بیانی اوست که بویژه در ١٥ سال گذشته حربه نبرد او در برابر قلدری میلیتاریستی آمریکا بوده است. در اثری در افشای پروژه "نظم نوین جهانی" آمریکا، درباره این نبرد خود به طنز مینویسد: "ما هنوز کارمان را تمام نکرده ایم؛ ما هنوز حتی شروع نکرده ایم"!   

 

سخنرانی هارولد پینتر که عنوان آن "هنر، حقیقت و سیاست" است از حقیقت در قلمرو هنر (و مشخصا درام که عرصه کار اوست) شروع میشود و قدم به قدم به قلمرو سیاست میرسد؛ به قدرتهای حاکم، به سیاستمداران و زمامداران کنونی دنیا و مکانیسم حفظ قدرت و رابطه حقیقت و قدرت در نزد آنها اشاره میکند و میگوید اینها نه به حقیقت بلکه به قدرت علاقه دارند. حقیقت و قدرت نزد زمانداران حاکم کنونی در تقابل با همند. درنتیجه آنها با همه وسائلی که در اختیار دارند به مردم دروغ میخورانند. از اینجا او به مساله حمله آمریکا و انگلیس به عراق و دروغی که در ارتباط با سلاح کشتار جمعی تحویل دنیا دادند، پاساژ میزند. پینتر میگوید این دستاویز تماما دروغ بود، مساله حمله به عراق به درکی که آمریکا از نقش خود دارد و شیوه ای که این نقش را متحقق میکند برمیگردد. پینتر از این زاویه سیاست خارجی آمریکا از جنگ جهانی دوم به این سو را به نقد میکشد و آن را سراسر خشونت سیستماتیک، جنایت گسترده و سرکوب زمخت هرگونه تفکر مستقل ارزیابی میکند. تراژدی انقلاب نیکارگوئه و حمایت گسترده آمریکا از کنترا را پینتر به عنوان یک نمونه از کارنامه سیاست دولت آمریکا در آمریکای لاتین بررسی میکند و مجددا به تجاوز آمریکا به عراق بعنوان یک تروریسم عریان دولتی برمیگردد، بوش و بلر را صراحتا بعنوان جنایتکاران جنگی معرفی میکند و خواهان محاکمه آنها در دادگاه جنایت علیه بشریت میشود.

 

در پایانه سخنرانی اش، پینتر با رجوع مجدد از سیاست به موضوع اصلی مورد نظرش انسان و حقیقت، خطاب به جهان میگوید: وظیفه مهم توضیح حقیقت بر عهده همه ماست! حرمت انسان دارد از دست میرود؛ وظیفه همه ما دفاع از حرمت انسان است!

 

یکی از والاترین توانائی ها و خلاقیت های انسان، توان بیان رسا و بیرون ریختن شیوای آنچه در درون دارد است. پینتر با بهره مندی خلاقانه از این توان، همه اندوخته پنجاه ساله حیات ادبی و سیاسی خود را پشتوانه پیام رادیکال خود کرد. او از بازمانده های نسل هنرمندان آوانگارد دهه های خوشبین و رادیکال پنجاه و شصت میلادی است که بار دیگر نسل امروز را به آوانگارد بودن و رادیکال بودن و رجوع به انسانیت انسان دعوت میکند. در دنیائی که روزمرگی حاکم بر آن جای زیادی برای دلخوشی باقی نمیگذارد، این چشمه آب گوارا را باید قدر دانست.

 

برای من که تحولات سیاسی ایران را از زاویه انسانی و کمونیستی تعقیب میکنم، شباهت درونمایه سخنرانی هفته گذشته هارولد پینتر و بیانیه۲٠ آذر دانشجویان دانشگاه تهران معنی دار و شورانگیز است. مصادف شدن این دو واقعه فقط زمانا تصادف به حساب میآید؛ اما از زاویه درونمایه انسانی و سیاسی و بیان نیاز زمان بودن از یک جا سرچشمه میگیرند: از بشریت متمدن در دنیای گلوبال امروز. از نیاز جهانی انسانیت به زیرورو کردن آنچه هست.