عبارات قومی امروز حول فدرالیسم ، تیر و خمپاره جنگ فرداست

رحمان حسین زاده

 

به حضار محترم خوشامد میگویم .

با تشکر از کانون اندیشه، گفتگو  و حقوق بشر و سازمان بیمرز سازمندهندگان این پانل و با خوشامد به آقایان امیر حسن پور و رضا حدادی 

 

 مبحث امروز تحت عنوان اوضاع سیاسی و روندها و آلترناتیوها ابعاد مختلفی دارد. نه فرصت هست و نه لازم است به همه ابعاد آن پرداخت . در این چارچوب فکر میکنم بر این موضوعات اساسی باید متمرکز شد.

 

سرنگونی جمهوری اسلامی

 

اولین مشاهده اینست که سرنگون کردن و پایان دادن به حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی کماکان موضوع اساسی جامعه است. این خواست و مطالبه عمومی مردم است. این را از تحرک اعتراضی موجود، از بیان و اظهار نظر مردم، از تحرک کارگران، زنان، جوانان، و .... میتوان دید. سران جمهوری اسلامی بیش ازهمه این را می بینند و نگرانند. به همین دلیل پروژه های مختلفی را برای نجات حاکمیتشان جلو میکشند. پروژه دوم خرداد به این منظور بود و مدتی برای رژیم عمر خرید ونهایتا شکست خورد.  با شکست این پروژه سرنگونی جمهوری اسلامی برجستگی بیشتری پیدا کرده و نیروهای سیاسی بیشتری به این بستر پیوسته اند.

در جریان انتخابات اخیر پروژه های دیگری در راستای نجات جمهوری اسلامی مطرح شدند. پروژه احمدی نژاد یا رفسنجانی در این چارچوب قابل توضیح است  و بر خلاف نظریات سطحی نه جنگ زرگری و یا کودتا ی یکی بر علیه دیگری بلکه آبشنهای مختلف از درون جمهوری اسلامی هستند.

پروژه احمدی نژاد با مستضعف پناهی و بازگشت به دوران خمینی و ایدئولوژی گری و تهدید و سرکوب میخواهد جمهوری اسلامی را نجات دهد. دامنه عمل این جریان به شدت محدود است . بنا به فاکتورهای متعدد و در راس آن توقعات و آگاهی مردم بازگشت به دوره اولیه حیات جمهوری اسلامی و مستضعف پناهی ممکن نیست . رابطه مردم با رژیم آنتاگونیزه است. در سطح بین المللی هم جمهوری اسلامی تحت فشار است. این پروژه و همچنین پروژه رفسنجانی هم  جمهوری اسلامی را نجات نمی دهند.

 

جنبش سرنگونی ، راست و چپ

 

جنبش سرنگونی بستر اصلی اعتراض مردم ایران است.  این جنبش گسترده است اما یکدست نیست و طبیعی است که یکدست نخواهد بود. در سطح کلی دو قطب چپ و راست در آن فعالند. در حال حاضر هیچ کدام رهبری و هژمونی اجتماعی را تامین نکرده اند. البته هر دو قطب در این راستا تلاش میکنند.

 

قطب راست که ستون اصلی آنها را مشروطه خواه و سلطنت طلب و جمهوریخواه تشکیل میدهند. از مردم وانقلاب بیش از جمهوری اسلامی نگرانند. میخواهند جمهوری اسلامی طوری سرنگون شود که خود به قدرت برسند بدون اینکه مردم در تعیین سرنوشت جامعه دخالت کنند. میخواهند کنار زدن مهر ه های اصلی جمهوری اسلامی را با حفظ ارتش و دم ودستگاه سرکوبگر و بورو کراسی این رژیم را سرنگونی اسم بگذارند. برای اینکار اتکا به تهدیدات و دخالت نظامی آمریکا ، رفراندوم و سرمایه گذاری بر شکافهای قومی  تحت نام فدرالیسم را علم کرده اند. این طرح علیه منافع مردم است و لازمست خنثی شود.

 

قطب چپ را رادیکالیسم جامعه  ، مبارزه اجتماعی آزادیخواهانه و برابری طلبانه و جنبش سرنگونی رادیکالی که بی اما و اگر سرنگونی جمهوری اسلامی و درهم کوبیدن کل بنیادها و نیروهای نظامی و انتظامی وبوروکراسی آن را میخواهد تشکیل میدهد. جنبشی که سر راست خود را در مرگ بر جمهوری اسلامی و آزادی و برابری بیان میکند. این آلترناتیو دامنه وسیع دارد. اما پراکنده است. هنوز به اندازه کافی متحد و متشکل نیست. پرچم خود را بر هر حرکت انقلابی و اعتراضی ناظر نکرده است. منشور سرنگونی که ما ارائه کردیم میتواند ومیخواهد محور انسجام واتحاد این قطب باشد. در هم کوبیدن کامل و انقلابی  جمهوری اسلامی را تضمین کند. مبنای مبارزه اجتماعی و توده ای وسیع باشد. هژمونی و رهبری چپ را تامین کند. تلاش ما در این راستا متمرکز است و هر جنبش و جریان انقلابی و رادیکال را به تقویت آلترناتیو چپ فرامیخوانیم.

 

مخاطرات پروسه سرنگونی

 

در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی مخاطرات جدی وجود دارد. راه حل اپوزیسیون راست ، اتکا به دخالت نظامی آمریکا و کنار زدن مردم زیر لوای رفراندوم و باد زدن قومی گری و عمیق کردن کینه و دشمنی و  شکافهای قومی تحت عنوان فدرالیسم است. میخواهند گروههای قومی و فاشیست  متکی به پول و اسلحه و حمایت آمریکا و و مدیای غربی را به جان مردم بیندازند. میخواهند رنگ قومی و ملی را به تحولات ایران بزنند، همچنانکه در تحولات 1357 به آن رنگ اسلامی زدند.  این مخاطرات را باید جدی گرفت  و با آگاهی و هوشیاری وتوانایی  آن را خنثی کرد.

یکی از دوستان حاضر در سئوال و  اظهارنظرش عنوان کردند که ما حکمتیستها از فدرالیسم هراسانیم. در جواب میگویم آره ما به شدت نگرانیم. چون جلو چشممان تجربه عراق و از هم پاشیدن آن جامعه و هست و نیست مردم را می بینیم. چون افغانستان و یوگوسلاوی و لبنان را در 2-3 دهه اخیر دیدیم. چون سرمایه گذاری آمریکا وغرب را بر شکافها و دسته بندیهای قومی و مذهبی و عروج دادن گروههای قومی و فاشیستی وانداختن آنها را به جان مردم دیده ا یم. کشمکهای  سیاسی ونوشتاری امروز در باب زنده کردن اقوام و تاریخ سازی برای آنها و پروراندن نفرت ودشمنی با مردم همسایه و همشهری که سالها در کنار هم کار و زندگی و تحصیل داشته اند. فردا به توپ و خمپاره و تیر در شهرها و محلات تبدیل میشود. در پس عبارات قومی جاری  ، به توپ بستن کودکستان و مدرسه و دانشگاه و محله و محیط کار از قلب تهران تا ارومیه و نقده و کرمانشاه و ایلام و خوزستان و زاهدان نهفته است. آره ما در قبال  سرنوشت کودکان و نوجوانان و جوانان و زنان ومردان از این سناریوی سیاه بیخبر به شدت نگرانیم که ناخواسته قرار است هیزم آتش این جنگ و کشتار باشند.  ما این را نسخه عراقیزه کردن ایران میدانیم و با تمام توان برای خنثی کردن این خطر میکوشیم .  به میدان کشیدن مردم برای مقابله با فدرالیسم و سناریوی سیاه وظیفه عاجل خود و هر نیروی مسئول میدانیم. گارد آزادی را برای مقابله با این خطر و تضمین مدنیت و آسایش و  آزادی مردم سازمان داده ایم.

ما هر جریان و شخصیت و نیروی مسئول در قبال سرنوشت مردم و جامعه ایران را به مقابله محکم علیه فدرالیسم و جنگ و کشتار قومی در فردای تحولات ایران فرا میخوانیم.

 

خلاصه سخنرانی در پانل 4 دسامبر 2005 در تورونتو - کانادا