قدم بعدی چیست؟

16 آذر و جامعه

 

بهرام مدرسی

 

١٦ آذر امسال مسائل بسيار مهمي را در مقابل فعالين  اعتراض دانشجويي و جوانان و به اين اعتبار کل اعتراض راديکال مردم عليه رژيم اسلامي قرار ميدهد:

 رژيم اسلامي آلودگي هوا را بهانه کرد تا محترمانه در مقابل اعتراض راديکال دانشجو و جوان در ايران عقب بنشيند. آنها ميتوانستند کماکان مدعي باشند و مثل هزاران مناسبت ديگر بيايند و بگويند که نميگذاريم! که اجازه نداريد! که مخالف قوانين اسلامي است!  اين  اما دقيقا بخاطر قدرت اعتراض جوان و دانشجو در جامعه برايشان خطرناک مي بود. ترجيح دادند که فعلا پرچم آلودگي هوا را بلند کنند، ظاهرا جلسه کابينه دولت هم براي ارزيابي ادامه تعطيلي نيم اصلي از شهر تهران به بهانه ادامه آلودگي هوا هم به نتيجه نرسيد و مجبور شدند که روز يکشنبه دانشگاه تهران را باز گشايي کنند.

چپ و رادیکالیسم مشخصه اصلي تجمعاتی بود که به مناسبت ١٦ آذر برگزار شد. در این  شکي نيست. اين اما خصلت نماي اتفاقاتي بوده که از سه يا چهار سال گذشته به اين مناسبت روی داده اند. يکي از فاکتور هاي اصلي که بايد به آن توجه داشت غيبت رژيم اسلامي با انجمن هاي اسلامي و بسيج دانشجويي و ارگانهاي وابسته به آن در اتفاقات اين روز است. اينکه انجمن هاي اسلامي بعد از ٢٠ آذر مراسمهاي خود را برگزار کردند و اينکه احمدي نژاد در جايي وابستگان به خود را جمع ميکند و مدال و درجه به کسي ميدهد، تفاوتي در اين واقعيت نميدهد. پرچم اعتراض در اين روز بالاخره بعد از چند سال تلاش راديکاليسم و چپ در آن محيط نه در دست انجمن هاي اسلامي بود و نه حتي به بهانه حضور انجمن هاي اسلامي زير چتر آنها برگزار شد. اعتراض راديکال و چپ اين بار با نام خود و مستقلا وارد عمل شد. اين هم تنها به ٢٠ آذر دانشگاه تهران خلاصه نميشود. در بسياري از دانشگاه هاي کل کشور چپ راديکال و معترض امسال با نام خود و به زبان خود قد علم کرد.

ابعاد این تحرک چپ مانند اتفاقات ١٦ آذر سالهاي گذشته  تنها به محيط هاي تحصيلي محدود نخواهد ماند. به اين نکته در ادامه خواهم پرداخت. اما اين فاکتور که اعتراض چپ  و رادیکال چوب زیر بغل خودرا به کناري پرت ميکند و مستقلا به ميدان ميايد، نشان از شروع دور ديگر و نوع و محتوای دیگری از اعتراض است. حذف شدن دوم خرداد و کل جبهه وابسته به آن خلاﺋی  را در امکان مبارزه علني بوجود آورد که ابعاد آن را در دوسال گذشته شاهد بوده ايم. اعتراض و ميل به اعلام خواسته هاي انساني موجود بودند و هستند، بسيار بزرگتر و گسترده تر از دوران برو و بياي دوم خرداد، آنچه که غايب بود، امکاني بود که بتوان با اتکا به آن در توازن قواي سياسي موجود به ميدان آمد. اتفاقات ١٦ آذر امسال دوره بعد از شکست دوم خردادرا بپايان رساند. از پيش از ١٦ آذر امسال تلاشهايي در جريان بودند که شکل گيري نوع ديگری از اعتراض را نشان ميدهند: اول مه امسال و برگزاري مراسم اول ماه مه دردانشگاه تهران و دانشگاه هاي ديگر، برگزاري فستيوال هاي متعدد به مناسبتهاي اجتماعی که همه، آنها را بياددارند. ١٦ آذر امسال يکبار براي هميشه مهر پايان دوره اي و آغاز دوره ديگري را بر خود دارد. پايان دوره خلا استفاده از دوم خرداد و آغاز اعتراض با نام و ظهور در قامت خود.

١٦ آذر امسال همانطور که ما بارها گفتيم تريبوني بود براي اعلام خواسته هاي انساني مردم. دانشگاه تبديل به تريبوني شد تا هر آنچه را که مردم امکان ابراز علني آنرا ندارند، اعلام کند، کلامي بود که خواسته هاي انساني مردم را شکل داد  و آنها را به زبان ساده به همه اعلام  کرد. اين اساسا کاري است که دانشگاه و دانشجو ميتوانند و بايد بکنند.

16 آذر امسال پتانسيل بسيار بزرگ و پرشوري را در مقابل جامعه عیان کرد و قرار داد. دانشگاه يکبار ديگر به سنگر چپ و آزاديخواهي و انسانيت بدل شد. به قوم گرايي و فرقه گرايي نه گفت و انسانيت و هويت انساني را در مقابل همگان قرار داد. اما آیا اين پرچم رجوع به هويت انساني در مقابل سناريوهاي سياهي است که در مقابل جامعه قرار داده ميشود؟ آیا این پرچم نیرو وقدرت خود را متحد کرده است؟ به نظر من هنوز نه! هنوز فاصله هست بين تبديل شدن آن هويت انساني که از تريبون دانشگاه بيان شد، به پرچم کل اعتراض در جامعه. اما تسخير دانشگاه قدمي بسيار بزرگ در تبديل اين هويت انساني به پرچم خواست انسانها است. تا تبديل شدن به آن اما هنوز کار زيادي براي انجام دادن داريم. و به همين دلیل تريبون دانشگاه و ابراز آزاديخواهي و انسانيت از آن از هر زمان ديگري مهمتر است. و به همين دلیل اتفاقي که در دانشگاه ها افتاد بسیار مهم است.

اگر نيروهاي اسلامي پول و امکانات دولتي رادر اختياردارند، اگر نيروهاي راست جامعه، دولتهاي غربي و سناريو هاي سياه عراقيزه کردن ايران و امکانات ميليوني مالي و ميديايي دولتهاي غربي را با خود دارند، انسانيت و آزاديخواهي اما دانشگاه ها را با خود دارد. اين ميتواند بسيار کاراتر و براتر از هر برنامه تلويزيوني نيروي راست يا اسلامي باشد. و اين بسيار شورانگيز است!

اعتراض راديکال دانشجويان و بيانيه آنها  يکبار ديگر دست اعتراض انساني و چپ دانشجويان و جوانان را دردست اعتراض انساني و راديکال طبقه کارگر نهاد. اعتراض جوانان راديکال و چپ يکبار ديگر اهداف مشترک و انساني واحد خود  با اعتراض کارگران و جامعه کار کن را مقابل طبقه کارگر و فعالين آن قرار داد. اين نه فقط پرداخت حقوق معوقه و بيمه بيکاري و آزادي فوري دستگير شدگان و لغو فوري احکام صادر عليه فعالين کارگري است، بلکه بسيار فراتراز آن،  افق انساني و برابري طلبانه اي است که در قطعنامه هاي دانشجویان اعلام شده است. بیانیه های دانشجویان از کارگران و رهبران آنها ميخواهد که خود را با اين خواسته ها تداعي کنند، که صف اعتراض انساني را تقويت کنند، که پرچم برابري انسانها را در دست بگيرند. ١٦ آذر امسال توقعي بسيار بزرگ را در مقابل اعتراض راديکال کارگران و رهبران آنها قرار ميدهد.

قدم بعدي چيست؟

جوانان و دانشجويان آنچه را که در توان داشتند بکار بستند. جنبش کارگري، زنان و کل جامعه معترض بايد خود را مخاطب اين روز بدانند. راهي جز پيوستن به افق، اهداف و خواستهای بيانيه دانشجويان در ١٦ آذر وجود ندارد. نبايد اعتراض راديکال دانشجويان را تنها گذاشت. نبايد افقي جز افق انسان آزاد و برابر را مقابل خود نهاد!