فاتح شیخ

fateh_sh@yahoo.com

 

عروج حماس:

فاشیسم در مقابل فاشیسم

 

برد انتخاباتی حماس در ٢٥ ژانویه، حتی برای خود این جریان هم خارج از انتظار و بالاتر از رویا بود. طوریکه رهبری آن مانده است چطور محصول سیاسی این برد را جمع کند! اولین بار است که حماس در انتخابات پارلمانی شرکت میکند؛ سابقا با توجیه به رسمیت نشناختن ترتیبات سیاسی حاصل از معاهده اسلو، پارلمان فلسطین را بایکوت میکرد. معاهده اسلو همانطور که برای معماران فلسطینی آن فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به رهبری عرفات و بعدا محمود عباس اعتبار سیاسی کسب کرد، برای جریان "میلیتانت" حماس انزوا ببار آورد. برعکس هم، شکست معاهده اسلو و سیاستهای فاشیستی دولت اسرائیل علیه مردم فلسطین، زمینه ساز عروج فاشیسم اسلامی حماس شد. بن بست و بحران سیاست راست افراطی در اسرائیل، و در کنار آن بن بست آمریکا در عراق و برد اسلام سیاسی در انتخابات اخیر آن کشور فاکتورهای موثر دیگری در برد انتخاباتی حماس بوده است.

مساله فلسطین

در صحنه سیاسی فلسطین و برای مردم ستمدیده و فلاکت زده آن مساله دولت فلسطین مساله اصلی است. هر جریانی که برای پایان دادن به اشغالگری و سرکوب و ستم دولت اسرائیل و تحقق دولت مستقل فلسطین، راه حل واقعی ارائه دهد و آن را به ثمر برساند دست بالای سیاسی (هژمونی) پیدا میکند. این هژمونی تاریخا از آن فتح و ساف و عرفات بوده است. امروز رهبری فتح و ساف و در راس آن محمود عباس، در شرایطی نامساعد، با چالنج ناشی از برد انتخاباتی حماس روبرو شده و برای حفظ هژمونی سیاسی خود تلاش میکند. عروج فاشیسم اسلامی حماس از یک طرف مولود فاشیسم شارون و حمایت بوش از آن است و از طرف دیگر ناشی از فساد و کثافتی است که از سروکول دستگاه اداری فلسطین بالا رفته است. "دولتمردان" فتح تازه میفهمند که "رای مردم" به حماس، رای به "تنبیه" آنها بوده است!

برد انتخاباتی حماس نمیتواند توازن سیاسی تاریخی در صحنه سیاسی فلسطین را یکشبه بهم بریزد. حماس برای مساله فلسطین راه حل ندارد، از کانال این مساله و با ارائه یک مشی "میلیتانت" در برابر اسرائیل و غرب، در صدد است سلطه اسلام سیاسی را بر آن جغرافیا حاکم کند. حماس یک گردان اسلام سیاسی در خط مقدم جبهه جنگ قدرت آن با آمریکا و اسرائیل است. جنگ و اشغالگری آمریکا در عراق همچنانکه به توسعه نفوذ جمهوری اسلامی و عروج جریانات اسلامی در آن کشور منجر شده است، در فلسطین هم به عروج حماس کمک کرد (چنانکه در لبنان و مصر و سوریه هم دست حزب الله و اخوان المسلمین را قویتر کرده است). اما به رغم به هم پیچیده شدن معضلات خاورمیانه و به رغم اینکه اشغال عراق توسط آمریکا مساله فلسطین را در مقایسه با گذشته فرعی کرده است، در خود فلسطین، این مشخصا مساله فلسطین است که همچنان حکم خود را جاری میکند. از این زاویه شانس حماس برای اینکه برد انتخاباتی اش را به یک پیروزی سیاسی سراسری ارتقاء دهد زیاد نیست. نفس تشکیل کابینه توسط حماس با موانع داخلی و منطقه ای و جهانی بزرگ روبروست. محمود عباس علاوه بر اعلام شروط مهمی برای سپردن ماموریت تشکیل کابینه به حماس (ازجمله پایبندی به قراردادهای تاکنونی)، تاکید کرده که کنترل نیروهای مسلح را در دست خود نگاه خواهد داشت. دحلان وزیر امنیت فلسطین گفته است که آن وزارت را بهیچوجه به حماس نخواهند داد! محمود عباس تا سال ٢٠٠٩ پرزیدنت فلسطین است و از این موقعیت برای حفظ توازن تکان خورده، در دست خود و سازمانش استفاده میکند. برد انتخاباتی حماس در خود فلسطین میتواند پس از یک اقبال کوتاه مدت به عقب برگردد، پیامدهای منطقه ای آن در جهت تشدید جدال تروریسم اسلامی و تروریسم آمریکا و متحدانش پایدارتر خواهد بود. 

پیامدهای منطقه ای برد حماس

برد حماس تا همینجا زبان اسلام سیاسی در منطقه و مشخصا زبان جمهوری اسلامی را درازتر کرده و به پیچیده تر شدن اوضاع هم اکنون پیچیده خاورمیانه انجامیده است. از آن طرف آمریکا و غرب تهدید میکنند که اگر حماس اسرائیل را برسمیت نشناسد و ترور را کنار نگذارد، کمکهای مالی را از کابینه حماس دریغ خواهند کرد. حماس متقابلا اعلام کرده که چنین شروطی را نمیپذیرد و در صورت قطع کمکهای مالی غرب، از دولتهای عرب (و البته جمهوری اسلامی) کمک میطلبد. به این ترتیب، برد انتخاباتی حماس علاوه بر ابر تیره ای که بر سرنوشت مردم فلسطین انداخته است، خطر تشدید مسابقه تروریستی میان این جریان با دولت اسرائیل و در کل خطر تشدید جدال دو قطب تروریسم جهانی را جدی تر میکند. تاثیر برد حماس بر انتخابات آتی اسرائیل هم به احتمال زیاد بالا رفتن رای جناح ناتانیاهو و میدان یافتن مجدد راست افراطی خواهد بود. فاشیسم اسلامی حماس و فاشیسم دولت اسرائیل، راست افراطی در فلسطین و راست افراطی در اسرائیل همیشه یکدیگر را تقویت کرده اند. در شرایط حاضر، در شرایط وخامت روزافزون اوضاع خاورمیانه، با برد حماس، فشار "کابوس ناامنی" بر اذهان مردم اسرائیل سنگین تر میشود و این شانس پیروزی جناح چپ هیات حاکمه اسرائیل را ضعیف تر میکند.

در مقابل خطر جدی تشدید جدال قطبهای تروریسم، این مردم فلسطین و اسرائیل و منطقه هستند که میتوانند هشیار و قاطع در برابر هر دو جبهه آمریکا و متحدانش از یکسو و اسلام سیاسی از سوی دیگر، بایستند و حرف آخر را بزنند. برای مردم ایران انداختن جمهوری اسلامی و پهن کردن سر مار اسلام سیاسی در مرکز اصلی آن در منطقه، وظیفه بدیهی و روشنی است که با پیشروی حماس در فلسطین و پیشروی اسلام سیاسی در عراق، اهمیت و حیاتی بودن آن و تعیین کننده بودن آن برای چشم انداز تحقق یک صلح پایدار در خاورمیانه از همیشه برجسته تر شده است. در سناریوی تیره خاورمیانه، روزنه های روشن امید را میتوان در عزم مردم ایران به سرنگونی جمهوری اسلامی و عزم مردم عراق به آزاد کردن آن کشور، هم از اشغال آمریکا و هم از سلطه اسلام سیاسی، مشاهده کرد. این روزنه های امید را باید تقویت کرد.