جنگ آمریکا و جمهوری اسلامی،

رویاهای "غیر افلاطونی" یک ناسیونالیست

ایرج فرزاد

iraj.farzad@gmail.com

 

عبدالله مهتدی، در مصاحبه ای که  رادیو همبستگی استکهلم  با او و  محمد رضا شالگونی و راسخ افشار ، پیرامون خطراتی که با اوجگیری بحران اتمی در جمهوری اسلامی متوجه جامعه ایران شده است، انجام داده است، اظهاراتی کرده است که لازم است به آن پرداخته شود. نشان دادن موضع ضدانسانی عبدالله مهتدی در رابطه با نزد یک شدن خطر درگیری نظامی بین جمهوری اسلامی و آمریکا، از این نظر مهم است، که نقش و جایگاه دستجات و باندهای قوم پرست را در اوضاع سناریو سیاه  به تمامی نمایندگی میکند. اما در همان حال این مواضع، مورد دیگری بر تخصص های آقای مهتدی در ارتکاب همیشگی اشبتاهات و محاسبات سیاسی او و سازمان زحمتکشان هم هست.

عبدالله مهتدی در رابطه با مخاطراتی که در صورت درگیری نظامی بین آمریکا و جمهوری اسلامی دامن جامعه ایران را خواهد گرفت، پس از مقداری این پا و آن پا کردن و مقدمه چینی ها، موضع اصلی خود و سازمان متبوع اش را در قالب یک "تبصره" چنین بیان کرد:

" ما از آن راه حلهائی برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی پشتییبانی میکنیم که بر نیرو و انرژی و ابتکار نیروی مردم ایران مبتنی باشد. بنابراین از یک حمله خارجی پشتیبانی نمیکنیم. معهذا یک تبصره ای هم لازم است اینجا بگم. از طرف دیگر ما به هیچوجه از طریق موضعگیریهای پیشرس و پانیک کردن در مورد اینکه گویا ایران در معرض حمله قرار دارد و ما باید کاری بکنیم و از الان اطلاعیه بدهیم، و دنیا را رو سرمان بذاریم، این را غیر لازم و آب ریختن به آسیاب جمهوری اسلامی میدونیم."

بنابراین جناب مهتدی مخالف این است که در برابر تقابلی که جامعه ایران را به مراتب خونین تر و خوفناکتر از عراق در معرض تاخت و تاز مهره های سناریو سیاه قرار میدهد، کاری کرد و یا  حتی هشداری داد. او صراحتا در ادامه اضافه کردن تبصره چندین ماده ای خود، گفت:

" اتوماتیک پیوستن به این کـُـر وحشت پراکنی در مورد حمله آمریکا را ما درست نمیدانیم".

 پائین تر توضیح خواهم داد که چرا و طبق کدامین مدل، عبدالله مهتدی از خطر تقابل نظامی، نه وحشت زده  که، ذوق زده شده است.

و اما جالبتر این است که آقای مهتدی، با وجودی که گرداننده برنامه رادیو همبستگی استکهلم، به او یادآوری میکند که اعمال تحریم اقتصادی با توجه به نمونه عراق، عواقب مخرب و زیانباری برای مردم ایران خواهد داشت، اصرار میکند که:

" من منظورم این است که الزاما همیشه اینطور نیست که محاصره اقتصادی به زیان مردم است. خیر! میتونه رژیم اسلامی را بسیار بیشتر از مردم تحت فشار قرار بدهد و حتی میتواند نقش کمکی در پیشبرد مبارزه مردم داشته باشد"

و در این رابطه او اضافه میکند که تحریم اقتصادی علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی از این نوع مورد نظر او بود. و البته آقای مهتدی که اتفاقات و رویدادهای ناشی از تقابل نظامی آمریکا با رژیم عراق را قلم گرفته است و تحولات ناشی از دکترین نظم نوین را در یوگوسلاوی پیشین و عراق کنونی و افغانستان از انظار پوشانده است، در این توهم است که انگار میتواند با فرض بی خبری مخاطبین خود، چشم بندی کند. اما نمیتوان درک و شعور بشر را تا این حد تنزل داد که این تفاوتهای بنیادی را با دوران مبارزه با رژیم آفریقای جنوبی از انظار پوشاند. در هر حال آقای مهتدی اینجا هم اشتباه محاسبات خود را آشکار کرده است. از قوم پرستان وقتی در مقام تحلیلگر سیاسی ظاهر میشوند، انتظار دیگری نمیرود.  

تا اینجا آقای عبدالله مهتدی، هم در طرف میلیتاریسم آمریکا قرار دارد و هم مدافع سرسخت تحریم و محاصره اقتصادی ایران است. اما "دبیرکل" سازمان زحمتکشان هنوز اینها را هم کافی نمیداند! او میگوید، هر نوع تصمیم به مقاومت در برابر مخاطرات دخالت نظامی و محاصره اقتصادی، و عموما  تلاش برای راه انداختن جنبش ضد جنگ و دخالتگری نظامی و اشغال نظامی، فقط آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزد! او  بار دیگر به برکتی که سیاست میلیتاریسم آمریکا در عراق و آن سهمی که در سایه تحرک مرتجع ترین عناصر سناریو سیاه  نصیب "کردها" کرده است دو دستی چسپیده است و میفرماید:

"من اشتباه بزرگی میدونم برای اپوزیسیون ایران، برای اپوزیسیون بویژه انقلابی، برای اپوزیسیون چپ اش، که جنبش ضد جنگ آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی ایران راه بیاندازد، این را جز آب انداختن به آسیاب جمهوری اسلامی هیچ چیز دیگری نمیدونم. من این موضع را موضع افلاطونی و غیر کارسازی میدونم... من در این رابطه ترازودارم. رژیم اسلامی دچار بحران بین المللی شده است، من چرا جنبش ضدجنگ راه بیاندازم که فشار از رویش کم بشه، من چرا آب به آسیاب این رژیم بریزم با این کارم؟ غیر ممکنه! مبادا چپ ایران و اپوزیسیون ایران همان اشتباهی را بکند که در جریان جنگ آمریکا با عراق اتفاق افتاد"

واضح است که عبدالله مهتدی صریح و بی پرده از  تظاهرات کم نظیر چندین میلیونی جهان متمدن علیه ژاندارم بازی حکومت آمریکا و بوش دل خونینی دارد و هنوز که هنوز است از فرط  نفرت و غیظ  بخود میپیچد.

اما عبدالله مهتدی  که از همان دوران جنگ خلیج در سال ۹۱ در ارتکاب اشتباهات و محاسبات سیاسی، تخصص یافته است، بازهم اشتباه میکند. او در محاسباتش سناریو به قدرت رسیدن احزاب کردی عراق را زیر سایه دخالتگری آمریکا، برای کردستان ایران هم چیده است. در این توهم است که گویا سازمان زحمتکشان، زیر سایه حملات نظامی آمریکا به جمهوری اسلامی، درگیری نظامی و اشغال نظامی و حتی درگیری اتمی و بر رنج و مرگ و فلاکت مردمی که در این سناریو و تحت فشار محاصره اقتصادی، شاهد فروپاشی مدنیت جامعه ایران خواهند بود، ایشان و سازمان مربوطه حکومت "هه ریم" (منطقه) کردستان را، احتمالا به روال کردستان عراق، دو منطقه حکومت "هه ریم"، یکی تحت ریاست سازمان و طایفه و عشیره ایشان و دیگری تحت ریاست حزب دمکرات، برپا خواهند کرد. و این جاست که این محاسبات عشیره ای، زعیم فرقه قوم پرستان را واداشته است که علیه چپ ایران، علیه جهان متمدن و علیه خطر مهلک و فاجعه بار دخالت نظامی آمریکا در ایران و محاصره اقتصادی، مهمل ببافد و رویاهای ارتجاعی اش را مرور کند.

اما عملی شدن این رویا برای سازمان زحمتکشان متصور نیست. کمونیستها طی سه دهه اخیر در راس مبارزات توده های مردم انقلابی کردستان قرار داشته اند و کردستان ایران، برخلاف "پارچه" های دیگر کردستان حیات خلوت جریانات ناسیونالیست کرد نیست. مردم کردستان ایران، بعلاوه با توجه به نمونه آویزان بودن مدنیت در کردستان عراق که تحت سلطه احزاب عشایری و در له کردن و خون پاشیدن به جامعه عراق و لت و پار کردن شهروندان "غیرکرد" توسط سیاست میلیتاریستی آمریکا و اشغالگری نظامی مقدور شده است، علاقه ای به پیاده شدن اوهام ارتجاعی آقای مهتدی ندارند.

یک حقیقت را مردم ایران و مردم کردستان باید به روشنی بدانند: در اظهارات و مواضع عبدالله مهتدی در برابر مخاطراتی که با اوجگیری بحران اتمی و دورنمای تقابل نظامی جمهوری اسلامی با آمریکا و اسرائیل بالای سر جامعه ایران آویزان شده است، یک بی رحمی بی حد و مرز نسبت به سرنوشت مردم ایران، و یک بی مسئولیتی مطلق در قبال مدنیت جامعه، و یک موضع غیرانسانی در برابر وقوع جنگ و اعمال تحریم های اقتصادی موج میزند. اینها همگی اجزا یک پیکره واحدند: ناسیونالیسم. قوم گرائی و فدرالیسم قومی و چفت شدن جهالت قوم پرستانه و ناسیونالیستی با اشتهای دست یافتن احزاب و دستجات ناسیونالیست و قومی به سلطه سیاسی و حاکمیت فدرالیسم قومی، عینا چون اسلام سیاسی، بدون یک تعرض افسارگسیخته به شیرازه مدنیت جامعه و فراهم کردن شرایطی که در آن امکان ابراز وجود اراده مردم دشوار شود، نا ممکن است. این فاکتور به ما شهروندان جامعه ایران و به مردم کردستان نشان میدهد که باید قبل از وقوع فاجعه، زمین را زیرپای باندها و دستجات قوم پرست و ناسیونالیست داغ کنیم و جامعه و صفوف مبارزات خود را در برابر سموم جهالت و تعصبات قوم پرستانه واکسینه کنیم.

باید همانطور که قطعنامه دفتر سیاسی حزب حکمتیست تاکید کرده است چهارچشمی مراقب تحرکات دستجات قومی بود. اینها جریاناتی هستند که در دل میلیتاریسم آمریکا و تقابل و انتقامجوئیهای داوئر و دستجات اسلامی و در لجنزار قتل و کشتار و بمباران و زیر و رو کردن شیرازه مدنیت جامعه، مجال رشد و نما پیدا میکنند. مواضع و اظهارات نامسئولانه عبدالله مهتدی و بی شرمی او را در این رابطه باید هشدار دهنده تلقی کرد.