پول آمريکا براي اپوزيسيون

از گفتگوي تلويزيون پرتو با کورش مدرسي

 

سوال: اعلام شده است که دولت امريکا در صدد است براي مقابله با جمهوري اسلامي،  صدها ميليون دلار را در اختيار جريانات اپوزسيون رژيم تهران قرار دهد. مباحثات داغي در اين مورد شکل گرفته است. در نامه اي در همين مورد با امضاي صدها نفر از جريانات مختلف خواسته شده که امريکا بجاي راه حل نظامي بهتر است که منابع و امکانات خود را در اختيار نيروهاي مخالف رژيم قرار دهد. اين راه حل موثرتري براي خلاصي از شر جمهوري اسلامي عنوان شده است. در اين تمايل و برداشت بخش وسيعي از اپوزسيون هم نظر بنظر ميرسند. حتي گفته ميشود که راه حل صلح آميزي جلوي روي است. کلا نظر شما در اين مورد را ميخواستم جويا شوم، امريکا دنبال چيست؟

 

کورش مدرسي: امريکا دنبال سياست هميشگي خود مبني بر حفاظت از منافع خود در منطقه است. امريکا فکر ميکند که دستيابي رژيم ايران به سلاح هسته اي به ضرر آمريکا تمام ميشود. خارج از اينکه قانون در اين مورد چه ميگويد و نميگويد، خارج از اينکه حفظ اين منفعت چه بروز مردم ايران مي آورد، ميخواهد جلو اين کار را با گردن کلفتي تمام بگيرد. سياست کمکهاي مالي اخير هم گامي در همان جهت است. اگر منافع امريکا در منطقه ايجاب کند، به سادگي دست به اقدام نظامي خواهد زد. شايد بتوان خوشنود بود که راه حلي سياسي جلو بيايد، اما اين خطر کشيده شدن پاي جنگ به ايران و منطقه است که بايد جلويش ايستاد. بيشتر از اين، امريکا هميشه با اپوزسيون مطلوب خود رابطه داشته است. هميشه هم از هواداران خود حمايت کرده است. حالا بيشتر ميخواهد به آنها پول بدهد.

 

سوال: همين اينکه امريکا به تقويت اپوزسيون جمهوري اسلامي علاقه نشان دهد، از جانب بسياري يک اتفاق خوب و مثبت ارزيابي ميشود. نظر شما چيست، شما جنبه مثبتي در آن ميبينيد؟

کورش مدرسي: امريکا به آدمهاي خودش، به چلبي هاي ايران کمک ميکند. کمکهاي خود را در اختيار کساني قرار ميدهد که سلطه امريکا را در منطقه حفظ کنند. و همين ها هم از کمکهاي  امريکا خوشحالند. آنچه براي ما مهم است اين است که تلاش کنيم فضاي نظامي هرچه بيشتر برچيده شود. فضا هر چه به سمت سياسي بودن بچرخد، به نفع آزادي و به نفع مردم است. نبايد فراموش کرد که در نهايت اين مردم ايران هستند که تکليف جمهوري اسلامي را تعيين ميکنند.

راستش خوشنودي زماني مورد دارد که راه حل نظامي کنار گذاشته شود، رسما محکوم بشود و اين مستلزم آن است که مردم در صحنه مبارزه عليه جمهوري اسلامي و همينطور خطر جنگ باشند.

ميخواهم اضافه کنم اينکه امريکا راه حلهاي ديگر را مورد توجه قرار ميدهد بخاطر اين واقعيت است که ميبيند راه حل نظامي راه بجايي نميبرد. هر جا که برايشان مصلحت باشد، حتي  اگر به قيمت خانه خرابي همه مردم و منطقه هم باشد، در اين راه ترديدي بخود راه نخواهند داد. تنها چيزي که ميتواند جلوي جنگ طلبي امريکا را  بگيرد حضور قدرتمند مردم چه در ايران و چه در خارج کشور است. اين حرفي است که ما هميشه گفته ايم.

 

سوال: در اين ميان جريانات فاشيستي و ارتجاعي در ميان بقول  شما "دوستان خود امريکا" دارند از امکانات وسيعتر، مثلا تلويزيونهاي ماهواره اي، برخوردار ميشوند. اين مساله حساسيت شما را بر نمي انگيزد؟

کورش مدرسي: ببينيد کمک مالي آمريکا هم بطور واقعي از نظر سياسي  کار ما و کار مردم را سخت تر ميکند. منظور امريکا از کمکهاي مالي به متحدين خود طبعا همين جريانات را شامل ميگردد. منافع سياسي امريکا در ايران را از جمله  فدراليست ها تامين ميکنند. به اين ليست بايد سلطنت طلبان را هم اضافه کرد. اين متحدان آمريکا کساني هستند که در اين ماجرا منافع خود را تعقيب ميکنند و ارزشي براي جان مردم ايران و آزادي و رهايي اين مردم  قائل نيستند. نتايج عملي سياست امريکا به قوت گيري جريانات فاشيست، جريانات قومي، انواع و اقسام جريانات مذهبي و بخصوص فدراليست ها ترجمه ميشود.  جريانات مذهبي از نوع مجاهدين هم از شانس خوبي در اين قرعه کشي ارتجاعي برخوردارند.

اما اينکه اين چنين سرمايه گذاري به نيروي عملي  براي کل اين جريانات تبديل شود، شخصا گمان نميکنم. چرا که نيروهاي سياسي آزاديخواه و برابري طلب در ايران زياد اند. اينجا ديگر يک عرصه مبارزه سياسي داخل ايران بحساب ميايد و بنظر من ما و مردم ايران از شانس خوبي برخورداريم جلوي اينها را بگيريم. در يک مقايسه،  شانس موفقيت ما در چنين عرصه اي خيلي بيشتر است تا اينکه هواپيماهاي امريکايي مشغول بمباران کردن مردم باشند.

 

سوال: جريانات کم و بيش خوشنام تري هم هستند، مثلا در ميان ناسيوناليستها حتي، که ميگويند امريکا دنبال هر چه که باشد، اما از چنين امکاناتي ميشود به سود برقراري دمکراسي در ايران استفاده کرد. در جهت کم کردن شر جمهوري اسلامي بهره برد. آيا اينها در بهره جويي از شکاف ميان دولتها به نفع مردم ايران، راست نميگويند؟

کورش مدرسي: اين درست است که در کشمکش ميان دولتها  مجالي ايجاد ميشود که نيروهاي اپوزسيون ممکن است بتوانند از آن استفاده کنند. اما چشم دوختن و اميد بستن به اين مجال ها  و زندگي در ميان چنين شکاف هايي عبث است و همواره طريقي بوده که از طرف طيف بزرگي از اپوزسيون،  بقول شما اپوزسيون محترم مانده تر ناسيوناليستي، به آن متکي بوده است. همين اپوزسيون به استقبال همين شکاف ها و اينبار با امريکا هم خواهند رفت.

مردم ايران نبايد مشغول اين چيزها باشند. اينها اهميت ندارند. آنچه که مهم است اين است که با نيروهاي سياسي انقلابي خود و در صفوف خود متحد شوند و به ميدان بيايند و خود کار جمهوري اسلامي را يکسره کنند. امريکا دنبال منافع خود است. پول هم به متحدان خود ميدهد. تا آنجا که به شکاف ها مربوط ميشود، البته که هم مردم و هم نيروهاي اپوزسيون ميتوانند از آن بهره ببرند. اما، هر چه هست اين يک فاکتور جانبي و حاشيه ايست. تنها بايد به نيروي خود متکي گرديد.

 

سوال: در صحبتهاي شما خوشبيني اي هست که مردم ميتوانند حريف اوضاع شوند. الان نيروهاي ارتجاعي و ناسيوناليستي با همين کمکها دارند نيروي بيشتري ميگيرند، فشار تبليغي خود امريکا هم هست.  راستي کجاست که مردم ميتوانند روي پاي خود بايستند و حريف اين نيروها و فضاي سياسي پيچيده شوند.

کورش مدرسي: مردم اگر روي پاي خود نمي ايستند بخاطر اين است که متوجه نيستند. اين کاري است که ما بايد انجام دهيم. در مقابل اين امکانات و رسانه ها و پولها، کار ما براي متحد کردن و متوجه کردن مردم و کارگر سخت تر و سربالايي تر ميشود. مخالفين سياسي ما، کساني که دنبال حکومت بر مردم هستند، از امتيازات بيشتري برخوردار ميگردند. منتهي با اتکا به نيروي خود مردم، با اتکا به انقلابيگري، با قدرت سازماني و با اتکا به درايت و روشن بيني سياسي و اينکه ما دست به ريشه آزادي و برابري مردم ميبريم، خود ما هم از شانس خوبي برخورداريم.

اين موقعيت را من براي ما و مردم مهلتي ميبينم که بجنبيم بار خود را ببنديم، و با نيروي متحد خود به ميدان بباييم. هر چقدر که مردم مستقيما به ميدان و صحنه سياسي بيايند برد نيروهاي ناسيوناليست  و فاشيست کمتر ميشود. راه حل ما روشن است. ما گفته ايم که بايد متشکل شد، به اين حزب پيوست، واحد هاي گارد آزادي را تشکيل داد، بايد کنترل محلات را بدست گرفت، بايد فضا را بدست گرفت و بايد جمهوري اسلامي را انداخت. اين سياستي است که بنظر من کماکان براي مردم برد دارد. بايد همين سياست را تعقيب کرد و فاکتورهاي ديگر جانبي هستند. همينکه فضاي جنگي به هر درجه کمتر شود، مثبت است.

باز هم تکرار ميکنم کنار زدن  فضاي نظامي و کنار زدن خطر جنگ به حضور خود مردم در سرنوشت سياسي جامعه گره خورده است. اينکه امريکا امروز کار ديگري،  را فقط به خاطر دشواري در آلترناتيو نظامي، در دستور قرار داده است، نبايد زياد مايه دلمشغولي باشد.

سوال: ماجراي کمکهاي مالي امريکا يک فاکتور از کلاف پيچيده در اوضاع سياسي خطير در بالاي سر جامعه ايران است. اجازه بدهيد اين فاکتور را در تصوير بزرگتر سياسي ايران ببينيم. نکات شما بطور خلاصه کدام است؟

کورش مدرسي: ما هميشه گفته ايم هر درجه نظامي کردن فضا، چه در وجه عملي نظامي و يا حتي دامن زدن به فضاي نظامي،  به ضرر مردم و به نفع جمهوري اسلامي است. به اين دليل که رژيم خودش را جمع ميکند، مردم را ميترساند، مردم را از صحنه کنار ميزند، و دست بازتر در سرکوب را در اختيار جمهوري اسلامي قرار ميدهد. همين قدر هم که تا حال فضا را نظامي و تحريک آميز کرده اند به ضرر مردم تمام شده است. بعلاوه بايد توجه مردم را به يک حقيقت مهم  معطوف کرد و آن اينکه نجات بخشي وجود ندارد، نه خدا، نه شاه، نه امريکا، نه قهرمان و نه هيچ کس ديگري. آنچه که ميتواند مردم را نجات دهد خود مردم هستند. وقتي که مردم اين حقيقت را باور کنند، ديگر کار تمام است. در نتيجه نگاه دوختن  به اينکه امريکا کاري خواهد کرد، امريکا به کسي پولي و کانال تلويزيوني اعطا خواهد کرد، عبث است. بايد به ميدان آمد، به حزب حکمتيست ها پيوست، بايد متحد شد، گارد آزادي را تقويت نمود، کنترل زندگي را بدست گرفت و به اين ترتيب خود با دست خود جامعه را  در مقابل خطر امريکا و جمهوري اسلامي و ناسيوناليست ها و غيره نجات دهيم. اين تنها راه است. بنظر من چشم دوختن به اينگونه مانور هاي ديپلماتيک و سياستهاي خارجي عبث است و هيچکس را به جاي درستي نرسانده است.