عراق، چه بايد کرد؟

کورش مدرسي

 

به کساني که همين خواب را براي مردم ايران ديده اند چه بايد گفت؟ اينها مجرم و جاني هستند. مردم ايران بايد از همين امروز دست اين دارودسته ها را از زندگي خود کوتاه کنند. نبايد اجازه داد اين استيصال و اين تباهي بر جامعه ايران و بر مردم اين اعمال شود.  بايد به گارد آزادي پيوست

 

۸۴ نفر از کارگران يک کارخانه در بغداد را يکجا در مقابل در کارخانه با شليک تير خلاص اعدام کردند. جرم اين کارگران اين بود که مارک شيعه نداشتند. در زندان بصره زندانيان "شيعه" و"سني" را از هم جدا کردند و "سني هاي شان" را کشتند.  ظرف سه روز گذشته تنها در بغداد ۳۰۰ نفر توسط باند هاي اسلامي و قومي اعدام شده اند. هر ماه در گودالهاي اطراف بغداد چند صد جسد که نه معلوم است چه کسي هستند و نه اينکه چه کسي و به چه دليل آنها را کشته است پيدا ميشود. امروز، بجاي کارخانه و کارگاه، باز کردن زندان در بغداد و گروگان و باج گيري شکوفا ترين "صنعت" شرکت آدم کشي، با مسئوليت نامحدود، متعلق به ترويکاي آمريکا – اسلام – قوم پرستي است.

کودکاني که مدرسه ميرفتند را امروز در خيابان سر ميبرند. تعداد انفجارات هر روزه در عراق آنقدر زياد است که ديگر حتي ميديا هم "حوصله" گزارش کردن آن را ندارد.

بخش اعظم  طبقه کارگر، يعني شريف ترين انسانها، در فروپاشي کل بنياد هاي مدنيت جامعه به صف لمپن پرولتاريا پيوسته و براي تامين سرپناهي براي خود و خانواده شان، براي به روز رساندن زندگي کودکانشان به اعماق سياه ترين استيصال فرورفته اند و به کارهائي روي آورده اند که تصور آن هم دشوار است.   

اين سياه چال نظم نوين جهاني در عراق است و اين تازه نوک کوه يخ فاجعه اي است که آمريکا با کمک ناسيوناليست ها و باندهاي اسلامي بر سر مردم عراق آورده اند و هنوز دارد به تدريج ابعاد خود را نشان ميدهد.

چه بايد کرد؟

چگونه ميتوان در مقابل اين فاجعه ايستاد؟

اعتراض؟ چگونه؟ تظاهرات؟ تظاهراتتان را به خمپاره و آرپي جي ميبندند.

اعتصاب؟ اعتصاب در کدام کارخانه؟ کارخانه چنداني نمانده است. روياي مبارزه مدني در عمق يک ضد مدنيت تعميم يافته يک روياي شيرين است که تنها ميتواند خيال روشنفکران بي خيال را راحت کند.  

بايد منتظر ظهور مهدي نيروهاي بين المللي شد؟ چرا بايد سرباز فرانسوي و بلژيکي اين جنگ را بکنند؟ اين رسالت را چه کسي به آنها داده است؟ آيا بايد مردم عراق براي آوردن سربازان هلندي تظاهرات و اعتراض کنند؟ اين راه پوچ است. کسي که اين سياست را به خورد مردم ميدهد از نظر عملي سوپر پاسيو است چون راهي را در مقابل قرار ميدهد که خارج از اراده مردم در عراق است و از نظر سياسي يک شياد تمام عيار است چون در قالب قافيه بافي چپ دارد مردم را به تمکين به وضع موجود سوق ميدهد. اپوزيسيون بوش در چارچوب منافع عمومي آمريکا است.

تنها يک راه وجود دارد. متحد کردن مردم در قالبي که بر زندگي روز مره خود حاکمشان کند و دست دارودسته هاي آمريکائي، اسلامي و قومي را از زندگيشان کوتاه کند. اين تباهي و اين ارتجاع تعميم يافته را تنها با پاکسازي آن و با قدرت ميتوان پاسخ داد. عراق جائي است که قدرت تماما از لوله تفنگ در مي آيد. بايد قدرت داشت و بايد اين طويله اوژياس را به زور پاک کرد. تنها اميد کنگره آزادي عراق است.  کسي که عليه اين کنگره است و آنرا تضعيف ميکند دارد به مردم عراق و به انسانيت تف ميکند بايد اين تف را به صورت او باز گرداند.

به کساني که همين خواب را براي مردم ايران ديده اند چه بايد گفت؟ اينها مجرم و جاني هستند. مردم ايران بايد از همين امروز دست اين دارودسته ها را از زندگي خود کوتاه کنند. نبايد اجازه داد اين استيصال و اين تباهي بر جامعه ايران و بر مردم اين اعمال شود.  بايد به گارد آزادي پيوست.