محمد فتاحي

فاشيست‌ها در ميزنند.

هفته گذشته يک نهاد قوم پرست با عنوان "سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان" به تغييرات  ملي، قومي، مذهبي، زباني، فرهنگي و اخلاقي در بافت "خالص کردي" شهر سنندج اعتراضيه اي صادر کرد.

قبل از اين هم البته اعتراض فاشيست هاي ترک عليه کم شدن "دوز" ترکي اروميه و ازدياد "بي رويه" جمعيت ارمني و کرد اروميه را شنيده بوديم. مردان اَقاي چهرگاني نسبت به رشد "بي رويه" جمعيت کرد زبان در اروميه هشدار داده و اَنرا خطري براي تغيير در بافت جمعيت ترک در "اَذربايجان جنوبي" محسوب کردند.

جمعيتها و نهادها و شخصيت‌هاي دوم خردادي اَذربايجان هم از پرزيدنت خاتمي خواستند تا مظلوميت "ملت اَذري" در قتل عام شدنش توسط "ارامنه" در قرن قبلي را به رسميت بشناسند، و به اين ترتيب براي تعرضات اَتي گرگهاي خاکستري ادله و سند تاريخي ساختند.

اين "پيشروي"هاي سياسي با شعارهاي "مرگ بر ارمني" در راهپيمايي به بلنديهاي اطراف قبر بابک خرمدين تکميل شدند. اَن زمان خاتمي فرمان ميراند و دوران فعاليت نهادهاي ناسيونال اسلامي بود، و همه فکر ميکردند اينها علف‌هاي هرز زمين اصلاحات در اسلام‌ اند. نتيجتا کسي جايگاهي براي اَن نداي فاشيستي قايل نشد.

بعدها سازمان زحمتکشان که از کومه‌له جدا شد، در شروع سال تحصيلي دانشاَموزان کردستان را فراخواند که سر کلاسها، دسته جمعي، همکلاسيها و معلمين غير کردزبان‌شان را يک هفته تحريم کنند. اَن روزها هم مردم پيام فاشيستي اَن سازمان را خيلي جدي نگرفتند.

البته اَن روز ها فدراليزه کردن، يا عراقيزه کردن ايران هنوز طرحي در دستور اَمريکا نبود، کنگره اقوامي براي عملي کردنش موجود نبود، بودجه‌اي برايش تخصيص داده نشده بود، تفنگ و بمبي برايش کنار گذاشته نشده بود. هنوز نمونه عراق پيش چشم کسي نبود...

پيام و هشدار نهاد "حقوق بشري کردستان" اما امروز متفاوت است. متفاوت است به دليل حمايت قدرت مالي و نظامي که در پشت آن قرار دارد. به دليل وجود يک جبهه قومي فدراليست از خوزستان تا اَذربايجان و کردستان که براي عملي کردنش بسيج شده اند.

اگر اين اجازه بدهيم اين طاعون مردم را گرفتار کند، از همين فردا، همسايه بايد همسايه را بپايد تا تغييرات احتمالي در باورهاي قومي و مذهبي اش در کم رنگ شدن و مخلوط شدن خون قومي آنها را به "سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان" گزارش کند. همکلاسي بايد همکلاسي را زير نظر بگيرد تا در مورد نفوذ ذوم ترک در کرد، قوم ارمني در ترک و قوم کرد در ترک به بنياد هاي مربوطه گزارش دهد. برادر خواهر را، و خواهر برادر را دقيق وارسي کند تا متوجه تغييرات اخلاقي طرف براي ارائه يک گزارش به نهاد نامبرده باشد. و اگر فرجه‌اي دست دهد، فعالين اين نهاد براي ثبت هويت خوني و زباني مردم کوچه به کوچه و خانه به خانه ميگردند.

اينها همه دارند باهم خود را براي پاکسازي قومي، براي اعدام هاي دسته جمعي برمبناي قوميت و مذهب آماده ميکنند. سارايو، و تجاوزات وسيع در بوسني در خاطر همه زنده است. بر خانه‌هاي مسکوني، خيابانها، اَب، برق، تلفن، جاده، مدرسه، دانشگاه و محل کار همان خواهد رفت که امروز در عراق جلوي چشم همگان ميرود.

نکته "جالب" اينکه اين هشدار فقط کارگر، دانشجو، کارمند و آدم هاي ديگر غير کرد ديگر، که بايد فورا بار و بنديل‌شان را براي پرهيز از دست‌اندازي‌هاي مسلحانه ببندند، در بر نميگيرد. ميليون‌ها مردم خود کردستان هم مشمول اين تهديدات ميشوند. همه زنان و مرداني که فرهنگ قهرمانان تاريخي قومي نظير شيخ محمود و اسماعيل سميتقو را به زمان سپرده‌اند، همه جوانان برابري‌طلبي که جهالت ناموس پرستي "کردي" را براي "کردهاي اصيل" کنار نهاده‌اند، همه اَنها که سني‌گري"کردي" را نشان جهالت و حماقت ميدانند. همه اين ها مورد تهديد هستند.

در حاشيه مباحث مربوط به سازماندهي گاردي، يک سوال مداوم ناسيوناليست‌ها و قوم‌پرستان کرد اين بود که گارد اَزادي براي سرکوب "ملت کرد" سازماندهي ميشود. حالا که طرح اينها به عنوان سخنگويان "ملت‌کرد" به روشني به جامعه اعلام ميشود، بايد اعتراف کنم که سازماندهي گارد اَزادي اساسا براي مرخص کردن واحدهاي مسلح اين قوم پرستان از انجام وظايف‌ قومي شان است.

منتها اين کافي نيست. مردم همين امروز، در هر کوچه و برزني بايد اينها را به عنوان جنايتکاران بالقوه که خيال اعدام و تجاوز و ويران جامعه را دارند، بنگرند.

کسي که نميخواهد به دام جنگ قومي اينها بيفتد، کسي که نميخواهد همسايه و همکارش را با اين توجيهات روانه قبرستان‌هاي دسته‌جمعي کند، راه دارد؛ بايد از همين امروز، نسبت به طرح‌هاي پاکسازي فدراليست‌ها هشيار باشد. و اين اصلا کافي نيست. بايد سراغ همسايه، همکار و همکلاسي رفت، و گفت که چه نقشه‌هايي براي جنگ قومي و مذهبي ريخته شده است. بايد دست در دست هم گذاشت، پيمان وحدت انساني بست، به جداسازي‌هاي ملي، قومي، ديني و فرهنگي، و به اخلاق ايدآل فاشيستها تف کرد. بايد اين جماعت فاشيست را ايزوله و طرد کرد.

ضرورت فوري سازماندهي واحدهاي گارد اَزادي از همينجا سرچشمه ميگيرد. در اين کار، يک لحظه نبايد درنگ کرد، مسلح شويد و به واحدهاي گارد اَزادي در قلب شهرها بپيونديد، اَنوقت ابزار مقابله با اين سناريو سياه را خواهيم داشت.